بررسی احتمال بازآرایی محور مقاومت
این روزها رهبری و برخی مدیران جمهوری اسلامی تاکید میورزند که به رغم از دست رفتن سوریه، پذیرش آتشبس از سوی حزبالله، خاموش شدن شعلههای حشدالشعبی و شمع گونه شدن آتش فروزان حماس در غزه، بازهم محور مقاومت قدرت، انسجام و هیمنه و جبروت پیشین را احیا کرده و با بازآرایی خود همچنان با رویکردی آفندی کنترل میدان را در دست خواهند گرفت.
در جایگاه و از منظر یک ژئوپلیتیسین بنا به برهانهای زیر به کلی منکر گزاره احیای مجدد محور مقاومت هستم:
- ناهمپوشی اهداف و ابزار: میان هدف غایی محور مقاومت (نابودی اسرائیل) و ابزارهای در اختیارش فرسنگها فاصله و عقبماندگی به چشم میخورد. این ناهمپوشی کلان از آفتاب روشنتر است.
- محدود ماندن جغرافیایی علائق: جمهوری اسلامی و محور مقاومت نتوانستهاند هدف و علائق خود را با علائق ملت-دولتهای منطقه همپوش سازند. تنها همین گزاره برای انزوا و بلکه هدف محور مقاومت بس است.
- انزوای بینالمللی: برعکس طرح و برنامه تشکیل کشور مستقل فلسطینی که فراگیر و جهانی شده و تاکنون ۱۴۵ کشور بدان پیوستهاند، اهداف و علائق محور مقاومت در ارتباط با اسرائیل (اشغالگر) همچنان محدود مانده و بلکه در انزوا و بلکه در فرایند هبوطی بینالمللی و منطقهای گرفتار آمده است.
- تحولات جدید: شانس دولت اسرائیل با آمدن ترامپ به فاز شکوفایی رسیده و زین پس نیروی بیمضایقه ایالات متحده را بیش از پیش همراه خواهد داشت.
تاثیر پراکنش جغرافیای بر محور مقاومت
در واقع از دیدگاه پراکنش جغرافیای پشتیبانی استراتژیک تکلیف محور مقاومت روشنتر از دست زدن به پیشبینی است:
- دولتهای مصر، ترکیه، امارات، اردن و بحرین که آشکارا اسرائیل را به رسمیت میشناسند.
- عربستان، قطر و عمان نیز که برای برقراری مناسبات با اسرائیل خیز برداشته و تنها در پی آرامتر شدن فضای جنگی برای ایجاد مناسبات کامله الوداد با اسرائیل اند.
- موضع سوریه طابق النعل بالنعل همانند ترکیه خواهد بود.
- عراق و کویت نیز به هیچبرنامه ضد اسرائیلی نخواهند پیوست.
بنابراین در چنین میدانی جمهوری اسلامی میماند و نیمی از یمن و ثلث لبنان، آن هم در افت کارکردی این دو کانون؛ و مهمتر با دغدغههای سنگین داخلی جمهوری اسلامی.
شوربختانه در ژئوپلیتیک جایی برای تاثیرگذاری نیایش و دعا و غیب مکشوف نیست. با این حاشیه و از نگاه همین شیوه تفسیر، نمیتوانم تارمویی امید به احیای قدرتمندانه محور مقاومت بیابم. شاید بعدها نظریهپردازان راهی برای ورود نیروهای غیبی و فرامادی بیابند.
فرصتهای جدید سوریه با خروج از محور مقاومت
سوریه به زودی به هاب، کانون و محور صدور نفت و گاز کشورهای خلیج فارس تبدیل خواهد شد. احتمال فعال شدن ۳ تا ۵ خط زیر زیاد شده است:
- فعال شدن خط لوله قطر- سوریه-ترکیه؛
- فعال شدن خط لوله عراق- لاذقیه یا طرطوس؛
- فعال شدن خط لوله سعودی- طرطوس یا لاذقیه در جهت صدور هیدروژن؛
- احتمال تکوین خط لوله کویت- سعودی- سوریه؛
- احتمال تکوین خط لوله امارات-سعودی-سوریه.
با آغاز به کار تنها سه خط نخست از ۵ خط، به ویژه انتقال هیدروژن عربستان به اروپا، درآمد ترانزیتی سوریه بین ۷۰۰ تا ۱۲۰۰ درصد به نسبت کنونی افزایش خواهد یافت. به اغلب احتمال تا دسامبر ۲۰۲۵، رشد اقتصادی سوریه از همه ۱۶ کشور تشکیلدهنده خاورمیانه بیشتر خواهد بود. سوریها به زندگی، نشاط و شادابی آری گفتند.
در واقع دمشق با دوری جستن از استراتژی انکار و پیوستن به استراتژی تعامل، راه خود را از محور مقاومت با استراتژی رزم مستقیم با اسرائیل جدا کرد. در واقع دمشق راه خیز و پریدن آموخت. حرکت سوریه زودبازدهترین نتیجه تغییر استراتژی در جهان قلمداد خواهد شد.
پایان تقابل ایران و اسرائیل
تا جایی که به اسرائیل (اشغالگر) برمیگردد، جمهوری اسلامی دیگر خطری اصلی، عمده، همهجانبه و کانونی برای بقای این دولت به شمار نمیرود. در واقع تنها حواشی کمرمق این تهدید جنجالی پیشین باقی مانده که از دیدگاه تلآویو رفع و رجوع آنها چندان سخت نخواهد بود. تنها تهدید عمده فعالیتهای هستهای تهران است که کنترلش با رهبری و هدایت ایالات متحده تعریفپذیر خواهد بود.
پس این همه تقلا و جنبوجوش گسترده و بیش از پیش این روزهای اسرائیل در سوریه در قالب بمبارانهای پرشمار مراکز نظامی و حتی تصرف سرحدات شام، از جمله ارتفاعات مرزی با چه هدفی است؟! مگر نه اینکه احمد الشرع (جولانی) به دفعات درباره همزیستی آشتیجویانه با اسرائیل اعلام موضع کرده و هرگونه تهدید از جانب دمشق را به کلی منتفی میداند؟!
با این همه طرفهای درگیر در سوریه در یک مورد همداستاناند: حمایت از انجام رشد و توسعه شتابان سوریه. چنین هدفی به منظور جلوگیری از مهاجرت و بلکه بازگرداندن مهاجران خواهد بود. در مجموع به گمانم زین پس نقش جمهوری اسلامی در سوریه و ایضا بخش مرکزی و باختری هلال خصیب بیشینه شاخهای و کماهمیت خواهد بود. از دیدگاه اسرائیل این ترکیه اردوغانی است که باید کنترل شود.