Categories: آخرین اخبار

فیلتر سینما دیوار نامرئی

به گزارش سرمایه فردا،سینما در ایران، بیش از آنکه با دوربین ساخته شود، با مجوزها نفس می‌کشد. اما این نفس، در هر شهر با فیلتر تازه‌ای روبه‌روست. فیلمی که در پایتخت مجوز می‌گیرد، در استان دیگر به دیوار نامرئی سلیقه محلی برخورد می‌کند. این تضاد، نه فقط مانعی برای نمایش، بلکه نشانه‌ای از بحران ساختاری در سیاست‌گذاری فرهنگی است؛ بحرانی که سینماگر را سردرگم، سرمایه‌گذار را محتاط، و مخاطب را محروم می‌کند.

در این میان، پلتفرم‌های آنلاین نیز از گزند این چندگانگی در امان نیستند. فیلمی که از هفت‌خوان سانسور عبور کرده، هنگام ورود به فضای دیجیتال دوباره متوقف می‌شود؛ گویی مخاطب اینترنتی، انسانی دیگر است. این نگاه، نه‌تنها اقتصاد سینما را تهدید می‌کند، بلکه اعتماد عمومی به نهادهای فرهنگی را فرسوده می‌سازد.

اگر فرهنگ ملی قرار است معنا داشته باشد، باید از تکه‌تکه شدن رها شود. مجوز باید اعتبار سراسری داشته باشد، نه مشروط به کد پستی. سینما برای زنده ماندن، فقط یک چیز می‌خواهد: اجازه دیده شدن. از پرده نقره‌ای تا صفحه موبایل، تماشاگر همان تماشاگر است.

 

برای سینماگر امروز، ماجرا روشن‌تر از همیشه است: ایران فقط یک وزارت ارشاد ندارد؛ هر شهر نسخه‌ای خاص از نظارت دارد و هر نهاد محلی، خود را صاحب‌نظر نهایی در تعیین تکلیف فرهنگ می‌داند. همین تعدد قیمومیت فرهنگی، آرام‌آرام به یک معضل ساختاری تبدیل شده است.

 

وقتی فیلم از سلیقه محلی عبور نمی‌کند

سینما در تعریف، یک رسانه ملی است. فیلم برای یک جمعیت میلیونی ساخته می‌شود، نه برای جزیره‌های پراکنده فرهنگی. با این حال، در سال‌های اخیر، نوعی برخورد «ایالتی» با فرهنگ شکل گرفته؛ گویی هر استان، نظام اخلاقی و معیارهای زیبایی‌شناختی جداگانه‌ای دارد. نتیجه؟: یک فیلم در تهران روی پرده است، همان فیلم در مشهد متوقف می‌شود و در قم با برچسب «نامناسب» از اکران بازمی‌ماند.

این پرسش پیش می‌آید: اگر در پایتخت، نهادی رسمی تایید کرده که فیلم مشکلی ندارد، پس چرا معیار ارزیابی در شهر دیگر تغییر می‌کند؟ مگر مخاطب شهر به شهر تغییر ماهیت می‌دهد؟

در پشت این اختلافات، ذهنیتی قدیمی حضور دارد: کنترل فرهنگی از نزدیک، نه از بالا. صنعتی که باید با استانداردی واحد اداره شود، تحت مدیریت چندین سلیقه قرار گرفته است.

 

تجربه دردناک از سالن تا پلتفرم

مسئله فقط اختلاف‌نظرهای استانی نیست. ماجرای پرحاشیه توقف آنلاین «پیرپسر» نشان داد که حتی پس از اکران رسمی هم کار تمام نیست. فیلمی که روی پرده دیده شده و از هفت‌خوان‌ سانسور گذشته، هنگام رسیدن به فضای آنلاین دوباره با دیوار تازه‌ای روبه‌رو می‌شود؛ گویی نسخه‌ای دیگر از همان فیلم متولد شده و باید دوباره از نو ارزیابی شود.

مشکل آنجاست که ساختار نظارت، بر بسترهای نمایش به‌عنوان هویت‌های مستقل نگاه می‌کند؛ انگار مخاطب سالن سینما انسانی متفاوت با مخاطب اینترنت است. در حالی که خرید بلیت در گیشه یا خرید اشتراک دیجیتال، تغییری در سلیقه و شعور فرهنگی مخاطب ایجاد نمی‌کند.

پلتفرم‌ها امروز شریان حیاتی ادامه زندگی اقتصادی و فرهنگی بسیاری از آثارند. نبود سالن مناسب، کاهش تعداد سانس‌ها و هزینه‌ بالای پخش، باعث شده بخشی از سینمای ایران به دوش اینترنت منتقل شود. هر توقفی در این مسیر، بخشی از جریان حیات سینما را قطع می‌کند.

 

پیامدهای این چندگانگی چیست؟

اولین ضربه را تولیدکننده می‌خورد. سرمایه‌ای که برای زنده ماندن اثر ضروری است، در گره‌های اداری می‌ماند. سرمایه‌گذار که به امید بازگشت هزینه پا به میدان گذاشته، با هراس عقب‌نشینی می‌کند. این تردید سرمایه، در نهایت به کاهش تولید، ریسک‌گریزی و حذف سوژه‌های حساس اما مهم اجتماعی منجر می‌شود.

ضربه دوم مستقیماً متوجه مخاطب است. تصور کنید جوانی در شهری دور از سالن‌های اصلی سینما، مشتاق تماشای فیلم روز است؛ حق انتخاب او در تعلیق می‌ماند. فرهنگ نباید وابسته به کد پستی باشد.

ضربه سوم، اعتماد عمومی است. وقتی مخاطب این تناقض‌ها را می‌بیند، این پرسش را بلند می‌پرسد: اگر مجوز رسمی صادر شده، پس چه کسی جلوی نمایش را می‌گیرد؟ تصمیم نهایی با کیست؟

پاسخ روشن نیست؛ همین ابهام است که اعتبار نظارت فرهنگی را فرسوده کرده.

 

راه اصلاح از کجا می‌گذرد؟

مشکل، نبود نظارت نیست. پرسش اصلی، تعدد و هم‌پوشانی نظارت‌هاست. اگر سیاست‌گذاران باور دارند نظارت پایه‌ای ضروری است، پس باید یک مسیر مشخص و واحد تعریف کنند. دو اصل می‌تواند شروع اصلاح باشد:

۱) مجوز واحد برای اثر واحد
هر فیلم یک‌بار بررسی شود و همان مجوز در سراسر ایران معتبر باشد.

۲) سیاست شفاف و قابل دفاع
قوانین باید روشن، قابل سنجش و اعلام عمومی باشد؛ نه تابع سلیقه‌های متغیر.

فرهنگ به اعتماد نیاز دارد؛ به پیش‌بینی‌پذیری. وقتی فیلمساز بداند چه مسیری پیش رو دارد، انتخابش خلاقانه‌تر خواهد بود. وقتی مخاطب احساس کند تصمیم‌گیری منسجم است، نگاهش به نهادهای فرهنگی محترمانه‌تر باقی می‌ماند.

 

سینما بدون تماشاگر معنا ندارد

آینده سینما در سالن‌ها، خانه‌ها و گوشی‌های مردم رقم می‌خورد، نه پشت درهای بسته اتاق‌های مجوز. تماشاگر امروز انتظار دارد خودش انتخاب کند و این انتخاب، در هیچ شهری تعطیل نشود.

فرهنگ اگر در تهران آزاد باشد اما در شهر دیگر قفل شود، دیگر «فرهنگ ملی» نیست؛ مجموعه‌ای از تجربه‌های تکه‌تکه است. حفظ وحدت فرهنگی کشور با اعتماد به عقل جمعی مردم آغاز می‌شود.

سینما برای زنده ماندن فقط یک چیز می‌خواهد: اجازه دیده شدن.
از پرده نقره‌ای تا صفحه موبایل، تماشاگر همان تماشاگر است.
آنکه فیلم می‌بیند، فرهنگ را زنده نگه می‌دارد.

 

modir

Recent Posts

شرط فرزین برای اصلاح تورم

رئیس‌کل بانک مرکزی از هدف‌گذاری تورم در کانال ۳۰ درصدی برای سال جاری خبر داده…

2 ساعت ago

دلایل افت شاخص بورس

کارشناسان معتقدند در حال حاضر مسائل پیچیده‌ای سیاست خارجی ایران و ماندن وعده‌های اقتصادی روی…

3 ساعت ago

بازیگری در نقشِ اگرها

اگر زندگی مجموعه‌ای از انتخاب‌هاست، تئاتر «کتابخانه نیمه‌شب» فرصتی است برای بازگشت به لحظاتی که…

3 ساعت ago

صدای خواننده ای در کوچه ها

نعمت‌الله آغاسی فقط یک خواننده نبود؛ او صدای زیست روزمره مردمی بود که شادی را…

3 ساعت ago

طبیعت‌گردی بدون بار اضافه

خرید تجهیزات سفر می‌تواند میلیون‌ها تومان هزینه داشته باشد، اجاره لوازم طبیعت‌گردی راهی تازه برای…

3 ساعت ago

سفره ایرانی در عصر لوکس‌گرایی

نمک، همان ماده ساده‌ای که روزگاری بی‌ادعا کنار نان و پنیر می‌نشست، حالا در قالب‌های…

3 ساعت ago