به گزارش سرمایه فردا، تحول دیجیتال تنها سبک زندگی و ارتباطات روزمره را تغییر نداده، بلکه بازارهای غیررسمی و پنهان را نیز وارد دورهای تازه کرده است. آنچه زمانی در خیابانها، پاتوقها و فضاهای قابل رؤیت جریان داشت، اکنون در شبکههای اجتماعی، گروههای بسته و صفحات موقت شکل میگیرد؛ فضایی که در آن هویتها ناشناس میمانند، ارتباطها با چند پیام آغاز میشود و چرخههای پیچیدهای از روابط، قدرت و آسیبهای اجتماعی شکل میگیرد. این جابهجایی از فضای فیزیکی به بستر دیجیتال، تنها یک تغییر مکان نیست؛ بلکه بازتابی از دگرگونیهای عمیقتر در اقتصاد غیررسمی، نقشهای جنسیتی، الگوهای مصرف و حتی بحرانهای روانی و اجتماعی است که کمتر درباره آن صحبت میشود. در این گزارش، به جای تمرکز بر روایتهای فردی، تلاش شده تصویری کلانتر از این تغییر ساختاری و پیامدهای آن ارائه شود؛ تغییری که در سکوت و بیآنکه دیده شود، در حال بازتعریف بخشی از واقعیت اجتماعی امروز است.
چراغ اتاق روشن است و صفحه گوشی مدام چشمک میزند. پیامها یکی پس از دیگری میآیند، ناپدید میشوند و دوباره بازمیگردند. بیرون، خیابان در سکوت فرو رفته، اما پشت این سکوت، جهانی دیگر در جریان است. جهانی که نه در پیادهروها شکل میگیرد و نه در تاریکی کوچهها، بلکه در قاب کوچک تلفنهای همراه نفس میکشد.
فحشا و فسادی که هنوز رد پای آن در خیابانها و کوچههای شهر احساس میشود، اما دیگر به آنها محدود نیست، امروز بیش از هر زمان دیگری در شبکههای اجتماعی، خانهها و قرارهای خصوصی برای رابطه های جنسی شکل میگیرد. بازاری پنهان که آمار دقیقی از آن وجود ندارد و کمتر دربارهاش صحبت میشود. این گزارش، با روایت تجربه زنانی که از طریق فضای مجازی وارد این فضا شدهاند، مردانی که در نقش کارگر جنسی فعالیت کردهاند و نگاهی به تغییر بسترها از خیابان تا صفحه گوشی، تلاش میکند تصویری از این جابهجایی خاموش و پیامدهای اجتماعی از کف خیابان ها تا اتاق های دربسته ارائه دهد.
رشد شبکههای اجتماعی، بازار فحشا را از خیابان به فضای نرم و پنهان دیجیتال منتقل کرده است بطوریکه دیگرکمتر؛ خبری ازبازار داغ معاملات ارتباط های «خصوصی» و خاص در خیابانها و کوچهها دیده می شود. حالا طر فداران و مشتریان و ارائهدهندگان خدمات جنسی از طریق پیامهای مستقیم، گروههای بسته و صفحات موقت با یکدیگر ارتباط میگیرند.
با چند کلیک ساده میتوان به صفحاتی رسید که تبلیغات غیررسمی برای قرارهای خصوصی منتشر میکنند. صفحاتی که اغلب عمر کوتاهی دارند و موقتیاند. شماره تماس یا راه ارتباطی منتشر و پس از مدتی حذف میشود. این روشها باعث شده شناسایی و نظارت رسمی بر آنها بسیار دشوار باشد و در نتیجه، آمار دقیق و قابل اتکا وجود نداشته باشد.
سارا ۲۶ ساله است. هنگام گفتوگو، مدام صفحه تلفن همراهش را بررسی میکند. پیامهایی از سوی مشتریان یا واسطهها که درباره زمان، مکان و جزئیات معامله ای صحبت می کنند که قرار است به یک رابطه جنسی بدون ضابطه ختم شود. برای او، تلفن همراه صرفاً یک ابزار ارتباطی نیست، بلکه بخش اصلی فعالیتش در آن متمرکز شده است. محلی به نام میان فضای مجازی. فضایی که در آن فحشا و روابط جنسی در قالب معامله های پولی عجیب و غریبی میگیرد و قرارها تنظیم، قیمتها مشخص و مدیریت میشود.
سارا یکی از فعالان این بازار داغ و نه چندان پنهان و چند لایه است. وی در گفت و گو با «هفت صبح» میگوید ورودش به این فضا نه با تصمیمی از پیش تعیینشده، بلکه با نوعی کنجکاوی آغاز شده است: «در ابتدا بیشتر میخواستم از سر کنجکاوی بدانم، این فضایی که تعدادی از دوستانم درباره آن صحبت میکنند و حتی از آن پول در می آورند دقیقاً چگونه است.» او پیش از ورود جدی، تجربههای پراکندهای در کنار خیابان و برخی پاتوقهای شهری داشته است؛ تجربههایی از روابط جنسی با عریبه هایی که تنها وجه مشترکشان پول بوده است. روابطی که به گفته خودش، هم پرخطرتر بوده و هم فشار روانی بیشتری داشته است.
آشنایی جدی او با این بازار مکاره، از طریق دوستانش بوده است. افرادی که پیشتر وارد این فضا شده بودند و به او یاد داده بودند که بدون پرسه زدن در خایان ها نیز می توان با کمک شبکههای اجتماعی مشتری جمع کرد و پول در آورد. سارا ابتدا صرفاً ناظر بود. عضو چند گروه شد، پیامها را میخواند و روند ارتباطها را دنبال میکرد. «بهتدریج متوجه شدم با یک بازار فعال و پرتقاضا روبهرو هستم، نه صرفاً یک کنجکاوی زودگذر.»
او میگوید وسوسه های پول های کلان خیلی زود خود وی را هم مجذوب این بازار کرد: «وقتی دیدم رقمهایی که در این فضا رد و بدل میشود با شغلهای معمولی قابل مقایسه نیست، ادامه مسیر برایم جدیتر شد.» با این حال، تأکید میکند پول تنها عامل ماندنش نبوده است: «در کنار درآمد، لذت، احساس انتخاب و کنترل وجود دارد، اینکه خودم تصمیم میگیرم وارد چه رابطهای شوم و تحت چه شرایطی و از آن مهمتر اینکه چطور مردان را تحت فرمان خودم بگیرم!».
به گفته سارا، بخش عمده ارتباطها از طریق پیامهای مستقیم، معرفیهای زنجیرهای و واسطهها شکل میگیرد. بسیاری از مشتریان از طبقات مرفه جامعه هستند و موقعیت اجتماعی بالایی دارند: «در بسیاری موارد، مشتریها از طریق معرفی میآیند؛ افرادی که پیشتر تجربه اینگونه روابط جنسی آزاد را داشتهاند و افراد دیگر را معرفی میکنند. برخی از آنها از جزء طبقه از مابهتران و ۴ درصدی هایی هستند که محدودیت مالی ندارند.»
او تأکید میکند؛ ظاهر، تناسب اندام و توانایی مدیریت ارتباط نقش مهمی در این بازار دارد. سارا خود را فردی خوشهیکل، زیبا و حرفهای در این کار میداند و اینکه میداند چگونه ارتباطها را کنترل کند و حد و مرزها را مشخص نگه دارد: «این عوامل بهطور مستقیم بر انتخابها و میزان تقاضا تأثیر میگذارند و باعث جذب و معرفی مشتریهای بیشتر میشود.»
همهچیز پیش از آغاز قرار مشخص میشود؛ مدت زمان، مکان و مبلغ. قرارهایی که از شبی ۴ – ۵ میلیون شروع می شود و بسته به توان مالی مشتری تا چند برابر هم می رسد. سارا که حالا بعد از ۶ سال فعالیت در این بازار به خوبی کارکشته شده است در این مورد می گوید: همانطور که گفتم، مشتریانی هستند که پول اصلا برایشان معنایی ندارند. حاضرند برای چند ساعت لذت شبانه بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان هم بپردازند. البته ملاقاتهای چندروزه رقمهای بالاتری را دارند و گاه تا ۸۰ یا حتی ۲۰۰ میلیون تومان هم میرسند. به گفته سارا، برخی پرداختها بهصورت دلاری یا با سکه انجام میشود. «برای بعضی مشتریها پول مسئله اصلی نیست؛ آنها بیشتر به دنبال تجربهای متفاوت هستند!».
سارا میگوید این درآمد طی چند سال گذشته زندگیاش را بهطور جدی تغییر داده است. «با همین پول توانستم خانه بخرم و به استقلال مالی برسم؛ چیزی که با یک شغل معمولی برایم تقریباً غیرممکن بود.»
با این حال، او تأکید میکند این مسیر بدون هزینه نیست. فشار روانی، فرسودگی ذهنی و احساس ناامنی همواره جزئی جدا نشدنی از این حرفه است؛ حتی زمانی که همهچیز طبق توافق پیش میرود. به همین دلیل، حالا به جایی رسیده که همزمان به یافتن راهی برای خروج از این فضا فکر میکند.
سارا میگوید برخلاف تصور عمومی، خیابان دیگر مرکز اصلی این روابط نیست. «خیابان همچنان وجود دارد، اما هسته اصلی بازار به شبکههای اجتماعی منتقل شده است؛ جایی که بدون دیدهشدن، قرارها بسته میشود و روابط تنها با چند کلیک شکل میگیرد.»
اما فعالان بازارفساد و فحشاء تنها زنان نیستند بلکه در کنار تغییر بسترهای فساد، پدیدهای در جامعه طی چند سال اخیر درحال شکل گیری است که کمتر به آن توجه می شود: مردانی که در نقش کارگران جنسی به ازای مبالغی نه چندان هنگفت؛ زنان یا مشتریان آنها را به استخدام خود در می آورند تا . این افراد اغلب از طریق شبکههای اجتماعی یا محافل غیررسمی وارد این فضا میشوند. گاهی در ازای پول و گاهی بدون حتی بدون دریافت پولی از زنان!. شبکه ای که چرخه و شبکه «سکس ورکر» ها یا کارگران جنسی – در ایران را به نوعی کامل می کنند.
روندی که نشاندهنده تغییری جدی در نقشهای جنسیتی بازار فحشا است. بازاری که پیشتر عمدتاً با حضور زنان شناخته میشد، حالا چهرهای پیچیدهتر پیدا کرده است. مردانی که در قالب همراه، خدمتگزار، برده یا نقشهای قدرتمحور ظاهر میشوند.
نبود آمار رسمی، تابو بودن موضوع و سکوت اجتماعی، باعث شده این لایه از فحشا همچنان در سایه ای پر ابهام باقی بماند. در حالی که پیامدهای روانی، اجتماعی و هویتی آن، هم برای افراد درگیر و هم برای جامعه قابل چشمپوشی نیست.
پیمان ۳۴ ساله است. او میگوید ورودش به این بازار از طریق گروهها و صفحات شبکههای اجتماعی کاملاً اتفاقی بوده است. در ابتدا مانند «سارا» صرفاً برای وقتگذرانی و از روی کنجکاوی، در فضای مجازی و بهدلیل بیکاری این فضاها را دنبال میکرده، اما بهتدریج با پیشنهادهایی روبهرو شده که مسیر زندگیاش را تغییر داده است.
به گفته پیمان، نخستین تجربه جدی او از طریق معرفی یکی از دوستانش رقم خورد. زنی بالای ۶۰ ساله از طبقه ای مرفه که بهدنبال برقراری رابطهای برای ایفای نقش «برده جنسی» برای چند روز متوالی بود. «رقمی که پیشنهاد شد حدود ۲۰۰ میلیون تومان برای یک هفته بود. مبلغ آنقدربرای من بیکار بالا بود که پذیرفتم، بخصوص آنکه پول را هم؛ همان اول برایم واریزکرده بودند. گرچه بعداً فهمیدم چه تصمیم اشتباهی گرفتهام.»!
پیمان میگوید آنچه در این قرار تجربه کرده، هیچ شباهتی به تصور اولیهاش از روابط جنسی پولی نداشت: «موضوع صرفاً رابطه جنسی نبود. تمرکز اصلی بر اعمال قدرت، تحقیر و کنترل کامل بود. حتی نمی توانم از آنچه در این یک هفته برسرم آمد صحبت کنم چون یادآوری اش هم دوباره شرایط روحی ام را به هم می ریزد». صدایش شروع به لرزیدن می کند و ادامه می دهد:« البته شما هم مسلما نمی توانید این روایت ها را نقل کنید. چطور می توانید صحنه هایی ازمردی با قلاده یا دست هایی بسته یا کارهایی که یک زن سالخورده و سادیسمی به همراه چند دوستش با من کرده اند را بنویسید؟! شکنجه های هیستریک و لذت جویی های دردناک و….». بغضش را همراه با آب گلویش فرو می خورد و با همان صدای لرزان ادامه می دهد:« فقط همین قدربگویم که واقعا ازخودم وزندگی ام نا امید شده بودم و دنبال راهی بودم که فرار کنم. اما نمی شد؛ زنی که من را استخدام کرده بود مدام می گفت؛ من تو را برای یک هفته خریده ام!؛ پس از کاری که می خواهم می توانم با تو بکنم! حتی برای اینکه فرار نکنم من را در یک اتفاق کوچک حبس می کردند. اینها یک قصه نیست بلکه واقعیتی هایی است که در پشت دیوار ارتباط مردانی که حاضرند برده زنان شوند، رخ می دهد».
به گفته پیمان، پس از پایان این قرار، چند روزی را در بیمارستان تحت درمان گذرانده است: «شوک روانی ناشی از این یک هفته آنقدر شدید بود که هنوز هم هر وقت یادش می افتام به هم می ریزم!». با این حال به گفته وی، این تجربه، نقطه عطفی در درک او از ماهیت این بازار بوده است.
پیمان میگوید بیشتر مشتریان او زنان بالای ۴۰ سال و از طبقات مرفه جامعه بودهاند؛ زنانی که بهدنبال تجربههایی برای سلطه و کنترل مطلق بوده و هستند. درآمد این معامله ها و قراردادهای نانوشته اما بسیار بالا است: «برای یک شب معمولاً بین ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان دریافت میکردم. برای بسیاری از مشتریها، پرداخت پول مهم نبود.»
با وجود این درآمد بالا، پیمان تأکید میکند که پیامدهای روانی این تجربهها همچنان با اوست. «تحقیر شخصیتی، فرسودگی و از دست رفتن اعتمادبهنفس هنوز هم ادامه دارد. حتی حالا که از نظر مالی در وضعیت بهتری هستم، احساس افسردگی میکنم. تجربه ایفای نقش برده جنسی تأثیری عمیق بر روان من گذاشته که با پول جبران نمیشود.»
او میگوید مسیر دسترسی به این قرارها عمدتاً از طریق شبکههای اجتماعی و معرفی دوستان بوده و اغلب ملاقاتها در خانههای شخصی یا فضاهای اجارهای انجام میشده است؛ نشانهای از بازاری که هرچند هنوز ردپایش در خیابان دیده میشود، اما بخش اصلی آن به فضای مجازی منتقل شده است.
ازدیاد و گسترش فساد و فحشاء در فضای مجازی و فضاهای خصوصی، فقط نتیجه تغییر ابزارهای ارتباطی نیست، بلکه حاصل برهم خوردن تعادل نیروهای اجتماعی در جامعه است. به باور جامعهشناسان، وقتی فشارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از توان بازدارندگی ساختارهای رسمی پیشی میگیرد، آسیبهای اجتماعی ناگزیر به لایههای پنهان جامعه رانده میشوند.
دکتر امانالله قرائیمقدم، جامعهشناس، در گفتوگو با «هفت صبح» با اشاره به نظریه میدان نیرو کورت لوین میگوید: بر اساس این نظریه که نخستینبار در دهه ۴۰ میلادی مطرح شد، جامعه همواره تحت تأثیر نیروهای برانگیزنده و نیروهای بازدارنده قرار دارد. هر زمان که نیروهای برانگیزنده از نیروهای بازدارنده قویتر شوند، آسیبهای اجتماعی افزایش پیدا میکنند. امروز دقیقاً در چنین وضعیتی قرار داریم.
او توضیح میدهد که مجموعهای از عوامل، در سالهای اخیر بهعنوان نیروهای «برانگیزنده» – تشویق کننده – عمل کردهاند: تغییر نوع خانواده، افزایش خانوادههای تکسرپرست، فقر، بیکاری، نابسامانی اقتصادی، گرانی، تورم، مهاجرت به شهرهای بزرگ، زندگی در کلانشهرها، کاهش اعتقادات، تأثیر دوستان و رفقا، نقش پررنگ فضای مجازی و مهمتر از همه، تأخیر افتادن یا ناتوانی در ازدواج، همگی از عواملی هستند که زمینه بروز چنین پدیدههایی را فراهم کردهاند.
به گفته قرائیمقدم، در مقابل این فشارها، نیروهای «بازدارنده» ای مانند قانون، زندان، جریمه و برخوردهای قضایی، دیگر کارایی گذشته را ندارند. وی می گوید: وقتی امکان ازدواج، مسکن و حداقلهای معیشتی برای جوانان وجود ندارد، نمیتوان انتظار داشت که صرفاً با ابزارهای قهری، این مسائل کنترل شوند. نیروهای بازدارنده در چنین شرایطی در موقعیت ضعیفتری قرار میگیرند.
این جامعهشناس تأکید میکند که در ایران، به دلیل نبود سازوکارهای رسمی و شفاف، فحشا به جای مدیریتشدن، به لایههای زیرزمینی جامعه رانده شده است: در بسیاری از کشورها برای این مسائل فضاها و چارچوبهایی تعریف شده، اما در ایران چنین چیزی وجود ندارد. در نتیجه، این پدیده به خانههای اجارهای کوتاهمدت، هتلها، فضاهای خصوصی، پشتبامخوابی و امروز بیش از همه، به فضای مجازی منتقل شده است.
او میگوید آنچه امروز در شبکههای اجتماعی دیده میشود، پدیدهای تازه نیست، بلکه ادامه روندی است که سالها قبل آغاز شده و حالا شکلی پنهانتراما گسترده تری به خود گرفته است: این مسائل و آسیب ها همیشه وجود داشته و خواهد داشت ضمن آنکه معتقدم متأسفانه به تدریج، رو به افزایش هم خواهد رفت. چون امکان ازدواج برای بسیاری از جوانان فراهم نیست، افراد برای ارضای نیازهای جنسی خود به این فضاها کشیده میشوند.
قرائیمقدم تغییر نقشهای جنسیتی و افزایش حضور مردان در این بازار را نیز قابل پیشبینی میداند و میگوید: وقتی نیروهای برانگیزنده بر نیروهای بازدارنده غلبه میکنند، طبیعی است که هم زنان و هم مردان وارد این فضا شوند. بهویژه مردان، به دلیل مشکلات اقتصادی، مسکن، بیکاری، محرومیتها و محدودیتهای اجتماعی طی سالهای اخیربه شکل چشم گیرتری وارد این چرخه شده اند.
او با اشاره به پیشبینیهای قبلی خود اضافه میکند: من و بسیاری از همکارانم در دهه ۸۰، با الهام از همین نظریه میدان نیرو، بارها هشدار داده بودیم که اگر این شرایط ادامه پیدا کند، آسیبهای اجتماعی گسترش پیدا میکند. حالاهمان پیشبینیها محقق شده است.
به گفته این جامعهشناس، یکی از دلایل نبود آمار دقیق درباره فحشا و بهویژه حضور مردان در این بازار، نگاه تابوگونه به موضوع است: برخی از مسولان تصور میکنند که اگر درباره این مسائل صحبت کنند ممکن است برای جامعه ما چندان جالب نباشدو حتی باعث تبلیغ و افزایش فساد بیشترشود، برای همین ترجیح میدهند مسئله را نادیده بگیرند غافل از اینکه با فرو کردن سر در برف، واقعیت از بین نمیرود؛ در حالی که نبود آمار و شفافیت، مانع تحلیل و سیاستگذاری مؤثر میشود.
قرائیمقدم تأکید میکند که تا زمانی که این مسائل به رسمیت شناخته نشوند و درباره آنها گفتوگوی اجتماعی شکل نگیرد، فحشا نهتنها کاهش پیدا نمیکند، بلکه پیچیدهتر و پنهانتر خواهد شد.
قرائیمقدم اضافه میکند: حدود ۱۸ تا ۲۰ سال پیش، در شهر کرج، پژوهشی میدانی انجام دادیم. در این تحقیق که با همکاری دانشجویان و طی حدود شش ماه انجام شد، ۸۶۰ زن مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش که بعدها در روزنامه جامجم نیز منتشر شد، بسیار تأملبرانگیز بود. بر اساس یافتهها، حدود ۳۳ درصد از این زنان تجربه رابطه نامشروع داشتند. حتی در برخی موارد، این روابط با بستگان نزدیک مانند پسر خواهر یا پسر برادر شوهر گزارش شده بود. وقتی از برخی از این افراد پرسیده شد که چرا وارد چنین روابطی شدهاند، پاسخهایی از این جنس داده میشد که: «چرا دیگران استفاده کنند و من استفاده نکنم؟» این نوع نگاه نشاندهنده عمق ناهنجاری و تضعیف ارزشها و هشداری برای مسولان و متولیان فرهنگی است.
این جامعهشناس میگوید: بهطور کلی، شهرهای مهاجرپذیر که دچار فروریختگی فرهنگی بیشتری هستند، با نابسامانیهای اخلاقی گستردهتری مواجه میشوند. این مسئله در شهرهای بزرگی مانند تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و دیگر کلانشهرها بهوضوح قابل مشاهده است، بهویژه در مناطق حاشیهنشین. دلیل اصلی این وضعیت، ضعف کنترل و نظارت اجتماعی در شهرهای بزرگ است. در چنین فضاهایی افراد احساس میکنند «کسی به کسی نیست» و همین بیتفاوتی اجتماعی، زمینهساز بروز و گسترش آسیبهای اجتماعی میشود. به نظر من، این یکی از بدترین آسیبهایی است که میتواند به یک جامعه وارد شود.
او میمیگوید: اگر این وضعیت ادامهدار باشد، جامعه با پیامدهای بسیار نگرانکنندهای مواجه خواهد شد. از جمله گسترش فساد، افزایش بیقیدی و بیبندوباری، و فروریختن ارزشهای اخلاقی، دینی، معنوی و خانوادگی. در چنین شرایطی شاهد ورود تعداد بیشتری از افراد—چه دختران و چه زنان—به روابط خارج از چارچوبهای عرفی و قانونی خواهیم بود که می تواند به عنوان چالشی جدی در مورد عرصه آسیب های اجتماعی مطرح باشد. موضوعی که حکایت از آن دارد که مسئولان به جای سکوت به دنبال راهکاری برای آگاه سازی کسانیکه در این عرصه فعال هستند باشند تا بدانند در صورت ادامه فعالیت در این زمینه، چه تبعات روحی و روانی و حتی جسمی برای آنها به دنبال خواهد داشت ضمن آنکه چگونه می تواند باعث از هم گسستگی کانون خانواده ها و اخلاق مداری در جامعه شود؟
فحشا و فساد و چالش های ، دیگر فقط مسئلهای خیابانی نیست که با جمعآوری چند پاتوق یا برخوردهای مقطعی مهار شود. این پدیده، آرام و بیصدا، به شبکههای اجتماعی، خانهها و لایههای پنهان جامعه خزیده است. جایی که نه دیده میشود، نه شمرده میشود و نه دربارهاش حرف زده میشود. وقتی نیروهای «برانگیزنده» اجتماعی از فقر و بیکاری تا تأخیر ازدواج و تغییر سبک زندگی بر نیروهای «بازدارنده» پیشی میگیرند، آسیبهای اجتماعی مسیر خود را پیدا میکنند. حتی اگر چشمها را بر آن بسته باشیم. سکوت، تابو و نبود آمار، نهتنها مانع گسترش این پدیده نشده، بلکه فقط آن را از سطح خیابان ها به زیرزمین جامعه رانده است. شاید وقت آن رسیده باشد که پیش از هر برخورد قضایی، واقعیت را ببینیم، دربارهاش صحبت کنیم و بپذیریم که مسئله، دیگر در خیابان نیست؛ مسئله، پشت درهای بسته جریان دارد.
غیبت آیینهای بومی در سینمای ایران، از یلدا تا دیگر مناسبات فرهنگی، تنها یک فقدان…
رضا کیان، مدیر تحقیق و توسعه بورس تهران، با تشریح روند جهانی اوراقبهادارسازی کالاها، توضیح…
سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان در نامهای به رئیس شورای شهر تهران، نسبت به افزایش…
وقتی سرعت زندگی، کودکی را از نسلها میرباید، نام هنگامه مفید همچنان یادآور جهانی است…
نامه اخیر جبهه اصلاحات به رئیسجمهور، نه صرفاً یک هشدار سیاسی، بلکه نشانهای از تغییر…
انتشار اسناد وعدهدادهشده درباره پرونده جنجالی جفری اپستین، نهتنها به شفافیت منجر نشد، بلکه با…