جامعه ایران در سالهای اخیر با شرایط فرهنگی پیچیدهای مواجه شده است؛ شرایطی که هر اظهار نظر قطعی درباره راهحلهای اخلاقی را در غلاف احتیاط فرو میبرد. در چنین فضایی، رهبر انقلاب در سخنرانی مربوط به تکریم زنان، مسئله را چند پله عمیقتر بردند و به نقطهای بازگشتند که ریشه بسیاری از سردرگمیهای امروز در آن نهفته است: عدالت. ایشان نشان دادند که بدون توجه به عدالت، هیچ بحثی درباره آزادی، کرامت یا نقش اجتماعی زن نمیتواند به نتیجهای روشن برسد.
رهبر انقلاب مسئله زنان را در پیوند با عدالت طرح کردند؛ عدالتی که به تعبیر ایشان، امالمسائل جامعه است. بسیاری از بحرانهای اخلاقی و فرهنگی امروز ناشی از بیتوجهی به عدالت است. وقتی زنان تصور کنند که جدایی از سنتهای اخلاقی و از خودبیگانگی فرهنگی معنای آزادی دارد، یا مردان گمان کنند که تنها دو گزینه پیش رویشان است: مرد سنتی زورگو یا مردی که حقوق زنان را از سر لطف اعطا میکند، طبیعی است که مسیرهای نامعقول بهعنوان انتخابهای معقول جلوه کنند. این برداشتهای عمومی، حتی اگر غلط باشند، جامعه را به سمت رفتارهایی سوق میدهند که در نهایت بحران فرهنگی را تشدید میکند.
رهبر انقلاب تأکید کردند که مشکل اصلی از تبلیغ مستقیم بیبندوباری برنمیخیزد، بلکه در مقیاسی جهانی، انسانها تحت شرایطی ویژه قرار گرفتهاند که نظام سرمایهداری ایجاد کرده است. این نظام با فریبکاری، وضعیتهای غلط را درست جلوه میدهد. زن را به بهانه استقلال از پشتیبانی خانواده محروم میکند و در چرخه بردهداری مدرن قرار میدهد. مرد را برخوردار از حق لذتجویی بیمهار معرفی میکند، اما در عمل تنها طبقه اربابان از این امتیاز بهرهمند میشوند. جامعه ایران نیز خواهناخواه تحت تأثیر این وضعیت جهانی قرار گرفته است.
یکی از پیامدهای سرمایهداری، شکلگیری جامعهای اتمیزه است؛ جامعهای که در آن انسانها با حداقلیترین پیوندهای اجتماعی صرفاً به دنبال منافع شخصی خود هستند. این وضعیت افراد را به بردگانی تبدیل میکند که به جای تلاش برای پیوند اجتماعی، در مسابقه منفعتطلبی غوطهور میشوند و به استحکام نظامی کمک میکنند که علیه منافع خودشان عمل میکند. رهبر انقلاب بارها به این نکته اشاره کرده و سرمایهداری را بهعنوان عامل اصلی بیعدالتی و بحرانهای فرهنگی معرفی کردهاند.
رهبر انقلاب در سخنان اخیر خود با اشاره به حضرت زهرا (س) بهعنوان الگویی جامع، نشان دادند که زن در اسلام موجودی منفعل و مطیع نیست، بلکه نقشی فعال در عرصههای مختلف دارد؛ از فرزندپروری تا فعالیت سیاسی. این نگاه با تصویر زن منزوی در جامعه سنتی تفاوت بنیادین دارد. در اسلام، زن و مرد دو عنصر مکملاند که در اداره جامعه، ادامه نسل بشر و پیشرفت تمدن نقشآفرین هستند.
ایشان با استناد به آیات قرآن کریم تأکید کردند که زن و مرد در حیات و تاریخ بشر نقش برابر دارند و امکان برابر برای رسیدن به کمالات معنوی فراهم است. در فعالیتهای اجتماعی، کسبوکار، سیاست و حتی مناصب حکومتی، زن با مرد حقوق برابری دارد. این نگاه هم مرزبندی با متحجرینی است که زن را موجودی منفعل میدانند و هم رد دیدگاه کسانی که اساساً دین را قبول ندارند یا آن را درست نفهمیدهاند.
رهبر انقلاب تشکیل خانواده را از مهمترین کارها دانستند و تأکید کردند که برخلاف فرهنگ غربی که نهاد خانواده را فراموش کرده است، اسلام برای زن، مرد و فرزندان حقوق متقابل و مشخصی تعیین کرده است. عدالت در رفتار اجتماعی و خانوادگی اولین حق زنان است. حفظ امنیت، حرمت و کرامت نیز از حقوق اصلی زنان محسوب میشود. ایشان با اشاره به روایت پیامبر اکرم که زن را «گل» میداند، تأکید کردند که باید با زنان همچون گل رفتار کرد تا خانه از رنگ و عطر آنان برخوردار شود.
رهبر انقلاب فرهنگ غربی را به دلیل لگدمال کردن کرامت زن نقد کردند. در نگاه سرمایهداری، زن وسیلهای برای هوسرانی و خوشگذرانی است. این نگاه نه تنها عدالت را میان زنان از بین میبرد، بلکه حتی میان مردان نیز ناعادلانه است. تنها طبقهای خاص از این وضعیت بهرهمند میشود و باقی جامعه محروم میمانند. ایشان تخریب خانواده، افزایش بیبندوباری جنسی و ترویج آزادیهای کاذب را از گناهان بزرگ فرهنگ سرمایهداری دانستند.
رهبر انقلاب بر حقوق اجتماعی زنان تأکید کردند؛ از جمله تساوی دستمزد با مردان در کار واحد، بیمه زنان شاغل یا سرپرست خانوار، مرخصیهای ویژه زنان و دهها مسئله دیگر. ایشان همچنین بر محبت همسر، نفی خشونت علیه زنان و پرهیز از تحمیل کار خانه تأکید کردند. کمک شوهر به زن در گذراندن عوارض فرزندآوری و باز گذاشتن راه ترقی علمی و شغلی نیز از دیگر حقوق زنان است.
در بخش پیشین دیدیم که رهبر انقلاب مسئله زن را در پیوند با عدالت اجتماعی و نقد سرمایهداری مطرح کردند. اما یکی از نکات مهم در این سخنان، مرزبندی همزمان با دو جریان متضاد بود: سنتگرایانی که زن را موجودی منفعل و مطیع میپندارند و نوگرایانی که اساساً دین را کنار گذاشته یا آن را بهدرستی نفهمیدهاند. این دو نگاه، هرچند در ظاهر متضادند، در عمل به یک نتیجه مشترک میرسند: محروم کردن زن از جایگاه واقعی خود. رهبر انقلاب با تأکید بر منطق قرآن نشان دادند که زن در اسلام نه تنها حقوق برابر با مرد دارد، بلکه امکان رشد معنوی و اجتماعی او نیز همپایه مردان است.
اشاره ایشان به حضرت زهرا (س) بهعنوان الگویی جامع، معنای تازهای به بحث زن در جامعه امروز بخشید. حضرت زهرا نه تنها در عرصه خانواده، بلکه در سیاست، دفاع از حق مظلوم و روشنگری اجتماعی نقشآفرین بودند. این تصویر، زن مسلمان را به الگویی مترقی تبدیل میکند که با زن منفعل در فرهنگ سنتی و زن ابزاری در فرهنگ سرمایهداری تفاوت بنیادین دارد. زن مسلمان ایرانی، به تعبیر رهبر انقلاب، از چنین خورشیدی درس میگیرد و در جهت اهداف او حرکت میکند.
رهبر انقلاب تأکید کردند که عدالت در رفتار اجتماعی و خانوادگی نخستین حق زنان است. این عدالت نه تنها به معنای تقسیم وظایف، بلکه به معنای احترام، امنیت و کرامت زن در خانه و اجتماع است. ایشان با اشاره به روایت پیامبر اکرم که زن را «گل» میداند، بر ضرورت پرهیز از تحمیل کار خانه به زن و کمک مردان در امور خانوادگی تأکید کردند. این نگاه، زن را مدیر خانه معرفی میکند؛ مدیری که با هنرمندی و تدبیر، حتی در شرایط اقتصادی دشوار، خانواده را اداره میکند.
یکی از محورهای اصلی سخنان رهبر انقلاب نقد فرهنگ سرمایهداری بود. ایشان تأکید کردند که سرمایهداری با فریبکاری، بیبندوباری جنسی و تخریب خانواده را به نام آزادی ترویج میکند. در این فرهنگ، زن به ابزاری برای هوسرانی تبدیل میشود و کرامت او لگدمال میگردد. اما اسلام با وضع محدودیتها و احکام مشخص، نه برای محروم کردن زن، بلکه برای حفظ شأن او و مهار کششهای خطرناک جنسی، راهی متفاوت ارائه میدهد. این نگاه، آزادی را به معنای رهایی از اسارت هوسها تعریف میکند، نه غوطهوری در آنها.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود به حقوق اجتماعی زنان پرداختند. ایشان بر تساوی دستمزد زنان و مردان در کار واحد، بیمه زنان شاغل یا سرپرست خانوار، مرخصیهای ویژه زنان و دهها حق دیگر تأکید کردند. این حقوق نشان میدهد که اسلام نه تنها زن را در عرصه خانواده، بلکه در عرصه اجتماع نیز صاحب جایگاه و کرامت میداند.
ایشان مهمترین نیاز زن در خانه را محبت همسر دانستند و با استناد به روایات اسلامی، مردان را به ابراز علاقه و بیان محبت به زنان توصیه کردند. نفی خشونت علیه زنان نیز از دیگر حقوق بنیادین آنان است. رهبر انقلاب تأکید کردند که انحرافات رایج در غرب، همچون کتک زدن یا کشتن زنان، در اسلام بهشدت مردود است و باید از هرگونه خشونت علیه زنان پرهیز شود.
در پایان، رهبر انقلاب رسانهها را از ترویج تفکر غلط سرمایهداری درباره زن برحذر داشتند. ایشان تأکید کردند که رسانههای داخلی نباید حرف غربیها را تکرار کنند، بلکه باید نگاه عمیق اسلام را مطرح کنند. این بهترین راه ترویج اسلام است و باعث گرایش بسیاری از مردم دنیا، بهویژه زنان، به آن خواهد شد.
سخنان رهبر انقلاب نشان میدهد که مسئله زن در ایران امروز تنها با بازگشت به عدالت قابل فهم است. ایشان با نقد سرمایهداری و بازتعریف آزادی، الگویی از زن مسلمان ارائه کردند که نه منفعل و مطیع، بلکه فعال و کرامتمند است. این نگاه میتواند ریلهای فرهنگی جامعه را تغییر دهد و تعاریف آزادی و بندگی را دگرگون کند. اگر جامعه بر این نگاه تمرکز کند، بدون نیاز به برخورد مستقیم بر سر جزئیات اخلاقی، مسیر دیگری را انتخاب خواهد کرد؛ مسیری که عدالت، کرامت و خانواده در آن محور قرار دارند.
در نگاهی کلان و تحلیلی باید توجه داشت که مسئله زن در جهان امروز بیش از آنکه صرفاً موضوعی اجتماعی یا سیاسی باشد، صحنه رویارویی دو منطق تمدنی است. از یکسو منطق غربی قرار دارد که در قالب فمینیسم جریان اصلی، زن را موجودی فاقد ذات و تعریفشونده در بستر ساختهای تاریخی و قدرت میپندارد؛ و از سوی دیگر نگاه اسلام است که بر اصالت، فطرت و حقیقت زن استوار است. این دو نگاه نه در سطح رفتارهای اجتماعی، بلکه در بنیادهای انسانشناختی و هستیشناختی با یکدیگر تفاوت دارند. رهبر انقلاب با تعبیر «ابطال منطق غلط غرب درباره زن» دقیقاً به همین تقابل اشاره کردند؛ تقابلی که فراتر از نقدهای سیاسی گذرا، به بنیانهای فلسفی و تمدنی مربوط میشود.
در غرب مدرن، با حذف مفهوم طبیعت انسانی و تبدیل هویت انسان به مسئلهای قابل مهندسی، زن نیز از یک موجود دارای حقیقت به یک پروژه بدل شد. جمله معروف سیمون دوبووار که میگفت «زن، زن زاده نمیشود، بلکه زن میشود» عصاره همین نگرش است. در این نگاه، زن ماهیت ندارد و محصول تاریخ، فرهنگ و سیاست است. طبیعی است که در چنین افقی، معیار انسان کامل الگوی مردانه باشد و زن برای یافتن جایگاهی برابر، ناگزیر به سمت همان معیار حرکت کند. آزادی، استقلال، عقلانیت و حضور اجتماعی همگی در قالب مردانه تعریف میشوند و زن برای کامل شدن باید فقدانهایی را که ساختار قدرت برای او تعریف کرده، جبران کند.
این خودآگاهی آسیبدیده، زن را از حقیقت خویش دور کرده و به موجودیتی نقشباز و نمایشی بدل ساخته است. از دل فرهنگ سرمایهداری، زن همزمان مطالبهگر حقوق بیشتر میشود و در عین حال گرفتار شیءوارگی و بهرهکشی اقتصادی و جنسی. ریشه بحران نه در کمبود حقوق، بلکه در تخریب اصل هویت است. حتی جنبشهای فمینیستی که در آغاز برای رفع تبعیض شکل گرفتند، بهتدریج در دام همین منطق افتادند. آنان چیزهایی را مطالبه میکردند که از پیش برایشان تعریف شده بود: برابری یعنی شبیه مرد شدن، آزادی یعنی آزاد بودن مثل مرد، و حضور اجتماعی یعنی حضور به روش مردانه. نتیجه این مسیر، افزایش ظاهری حقوق زنان بود اما عملاً آنان را از هویت زنانه دور کرد و جامعه را به سوی تکجنسیتی شدن سوق داد؛ جامعهای که در آن خانواده، زوجیت و مادری جایگاه خود را از دست دادند و در منطق تولید سرمایهداری بازتعریف شدند.
در نقطه مقابل، اسلام و تجربه تاریخی جمهوری اسلامی نوعی مقاومت هویتی را نمایندگی میکند؛ مقاومتی که زن را نه موجودی ناقص و نیازمند پر کردن فقدانها، بلکه حامل حقیقت، کرامت و اصالت میداند. در این نگرش، زن نه باید به شکل مرد درآید تا ارزشمند شود و نه باید در خانه محبوس بماند تا اصالتش محفوظ بماند. اساس کار بر نوعی حضور دوگانه است: حضور زن نزد خویش و حضور زن نزد جامعه.
زن نخست باید خود را در آینه حقیقت زنانه ببیند؛ یعنی درک کند که هویت او نه برساخته قدرت، بلکه ریشهدار در فطرت و حکمت الهی است. سپس بر پایه همین هویت، در جامعه نقشآفرین شود؛ حضوری که نه تقلید از مردانگی است و نه انکار مسئولیتهای اجتماعی. تجربه چهار دهه جمهوری اسلامی نشان داده که این رویکرد عملی است: زن مسلمان ایرانی توانسته هم مادر باشد و هم کنشگر اجتماعی، هم اهل علم و هنر باشد و هم اهل جهاد اجتماعی، هم در میدان مقاومت بدرخشد و هم در عرصه خانواده ستون منزلت باشد، بیآنکه برای حضور اجتماعی مجبور به ترک هویت زنانه یا تقلید از الگوی مردانه شود.
رهبر انقلاب بارها هشدار دادهاند که حل مسائل زنان با الگوهای غربی نه تنها حقیقت زن را مخدوش میکند، بلکه جامعه را به همان ورطهای میبرد که غرب دچار آن شده است؛ ورطهای که در آن زن خود را در آیینه نگاه سرمایهداری پیدا میکند، نه در آیینه حقیقت وجودی خویش. تأکید ایشان بر حساسیت در حوزه رسانه، خانواده، حجاب، الگوی مصرف و نوع حضور اجتماعی زن، دقیقاً برخاسته از درک همین مسئله است. هرجا منطق برساخت غربی وارد شود، هویت زنانه آسیب میبیند و جامعه در مسیر مردانهسازی ارزشها قرار میگیرد.
از این منظر، سخن رهبر انقلاب مبنی بر اینکه «زنان ما در موضع مدعیِ وضعیت زنان در جهان قرار دارند» سخنی دقیق و واقعبینانه است. زن ایرانی امروز، برخاسته از تجربهای متفاوت و هویتی پایدار، به جهان نشان میدهد که میتوان زن بود، فعال بود، اثرگذار بود و در عین حال زنانه ماند. میتوان در خانواده محور بود و در جامعه پیشرو؛ میتوان آزاد بود اما در مدار حقیقت، نه در مدار استانداردهای مردانه.
به همین دلیل زن ایرانی در این تقابل تمدنی نه در موضع دفاعی، بلکه در موضع طرح یک الگوی بدیل قرار دارد؛ الگویی که نه بر فقدان و بحران، بلکه بر هویت و کرامت استوار است. این الگو نشان میدهد که زن مسلمان ایرانی توانسته میان سنت و مدرنیته، میان خانواده و اجتماع، میان هویت زنانه و نقش اجتماعی، تعادلی تازه برقرار کند؛ تعادلی که میتواند بهعنوان بدیلی برای منطق سرمایهداری غربی در سطح جهانی مطرح شود.
مرگ ناگهانی غلامرضا بروسان در جاده قوچان، تنها پایان زندگی یک شاعر نبود؛ توقفی بود…
نوسانات شدید در بازارهای جهانی، سقوط قیمت داراییهای امن و رمزارزها، بحران انرژی و محدودیتهای…
هدف ساخت سالانه یک میلیون واحد هنوز محقق نشده و مشکلات مالی و بانکی پابرجاست.…
سیاستگذار قصد تشویق ارزش افزوده بالاتر و سوق دادن حلقههای ابتدایی زنجیره به سمت تکمیل…
معاملات اخیر نشانهای از ترس جدی در بازار نداشت، پرسش اصلی فعالان این است که…
در ماههای اخیر صندوقهای اهرمی با ورود به معاملات گواهی سپرده کالا، از جمله خرید…