فناوری

ظهور فناوری‌های نوین بازارمحور: پایان افسانه شکست اطلاعاتی

به گزارش سرمایه فردا، در جهانی که هر لحظه میلیون‌ها داده تولید می‌شود، مفهوم «دانستن» دیگر به معنای حفظ اطلاعات نیست؛ بلکه به معنای توانایی اتصال به جریان دانش است. نظریه کانکتیویسم، که نخستین‌بار توسط جورج زیمنس در سال ۲۰۰۴ مطرح شد، پاسخی بنیادین به این دگرگونی در شیوه‌های یادگیری است تغییری که با ظهور فناوری‌های دیجیتال و شبکه‌های اطلاعاتی، ساختار سنتی آموزش را به چالش کشیده است.

کانکتیویسم؛ بازتعریف یادگیری در عصر اتصال

در این نگاه نوین، یادگیری دیگر انتقال یک‌طرفه اطلاعات از معلم به دانش‌آموز نیست. بلکه فرآیندی شبکه‌ای است که در آن دانش در گره‌هایی پراکنده ذخیره می‌شود؛ گره‌هایی که شامل افراد (مانند اساتید، همکاران و متخصصان)، منابع مکتوب (کتاب‌ها، مقالات، پایگاه‌های داده) و پلتفرم‌های دیجیتال (وب‌سایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی و دوره‌های آنلاین) هستند. یادگیری در این مدل، به معنای توانایی برقراری ارتباط میان این گره‌ها و بهره‌برداری از آن‌هاست.

در عصر اتصال، قوانین یادگیری نیز دگرگون شده‌اند:

  • اتصال مهم‌تر از دانستن است؛ یعنی دانستن محل اطلاعات و نحوه دسترسی به آن، از حفظ کردن محتوا ارزشمندتر است.
  • دانش همواره در حال تغییر است؛ آنچه امروز یاد می‌گیریم، ممکن است فردا اعتبار خود را از دست بدهد. بنابراین، مهم‌ترین مهارت، توانایی به‌روزرسانی مداوم دانش است.
  • تفکر شبکه‌ای جایگزین تفکر خطی شده است؛ یادگیری دیگر یک مسیر مستقیم نیست، بلکه مانند جنگلی از اطلاعات است که باید مسیر خود را در آن پیدا کنیم.

در عمل، یادگیرنده در جهان کانکتیویسمی باید فعال، منعطف و متصل باشد. او باید بتواند میان حوزه‌های مختلف ارتباط برقرار کند، منابع اطلاعاتی را شناسایی و اعتبارسنجی کند، و دانش را با دیگران به اشتراک بگذارد و از آن‌ها بیاموزد.

در چنین آینده‌ای، دانایی نه در داشتن اطلاعات، بلکه در توانایی اتصال به آن معنا پیدا می‌کند—و این همان مهارتی است که یادگیری را به تجربه‌ای زنده، پویا و هم‌زمان فردی و جمعی تبدیل می‌سازد.

در چارچوب تحلیل‌های نئوکلاسیک، یکی از رایج‌ترین توجیهات برای مداخله دولت در اقتصاد، مسئله «نقص اطلاعاتی» یا «عدم تقارن اطلاعات» است. این دیدگاه معتقد است که برخی بازیگران اقتصادی از اطلاعات کافی برخوردار نیستند یا یکی از طرفین معامله اطلاعات بیشتری نسبت به دیگری دارد، بنابراین بازار به‌تنهایی قادر به تخصیص بهینه منابع نیست. در نتیجه، دولت باید از طریق وضع مقررات یا ارائه خدمات اطلاعاتی این شکاف را پر کند.

با این‌حال، تجربه تاریخی و تحولات فناورانه نشان داده‌اند که این استدلال به‌تدریج اعتبار خود را از دست داده و بازار، حتی بدون دخالت دولت، مکانیسم‌هایی را برای کاهش این نقص اطلاعاتی توسعه داده است.

 

بازار به‌عنوان مکانیزم کاهش نقص اطلاعاتی

اقتصاددانان مداخله‌گرا بر این باورند که بازار، در غیاب دولت، قادر به رفع نقص‌های اطلاعاتی نیست. اما شواهد نشان می‌دهند که بازار نه‌تنها به این چالش پاسخ داده، بلکه در نبود دولت و حتی باوجود موانع دولتی، توانسته است راهکارهای رقابت‌محور و خودکار برای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی ارائه دهد.

یکی از مهم‌ترین نمونه‌های نقص اطلاعاتی، «شکاف قیمتی» میان عرضه‌کنندگان مختلف است. زمانی این شکاف امری طبیعی تلقی می‌شد و تنها دولت با تعیین قیمت‌های رسمی توانایی تنظیم آن را داشت. با ظهور فناوری‌های نوین، این فرضیه به چالش کشیده شده است.

 

انقلاب نخست: ظهور موتورهای جست‌وجو

اولین تحول اساسی در این زمینه را بازار آزاد با توسعه موتورهای جست‌وجو رقم زد. ابزارهایی مانند گوگل و بینگ نه بر اساس برنامه‌ریزی دولتی، بلکه صرفاً در پاسخ به نیاز کاربران برای دسترسی بهتر به اطلاعات شکل گرفتند. هیچ کمیسیون دولتی پیش‌بینی نکرده بود که چنین فناوری‌ای بتواند ظرف کمتر از دو دهه به مهم‌ترین سامانه توزیع اطلاعات عمومی در تاریخ بشر تبدیل شود.

این ابزارها اکنون به کاربران اجازه می‌دهند که:

  • قیمت کالاها را در فروشگاه‌های مختلف مقایسه کنند.
  • نقد و بررسی کاربران درباره محصولات را مطالعه کنند.
  • درباره کیفیت، کاربرد و ویژگی‌های محصول تحقیق کنند.
  • به اطلاعات مربوط به تولیدکننده و تأمین‌کننده کالا دسترسی یابند.

این سطح از شفافیت اطلاعاتی، بدون دخالت دولت و صرفاً از طریق سازوکار بازار و انگیزه‌های سودآوری شرکت‌های فناوری تحقق یافته است.

 

انقلاب دوم: ظهور هوش مصنوعی

در مرحله‌ای پیشرفته‌تر، ظهور هوش مصنوعی (به‌ویژه مدل‌های زبانی مانند ChatGPT، Claude یا Gemini) گامی فراتر نهاد. این فناوری تنها اطلاعات را نمایش نمی‌دهد، بلکه قادر به پردازش و تحلیل داده‌ها است. در نتیجه، سیستم‌های هوش مصنوعی توانسته‌اند:

  • به پرسش‌های تخصصی در زمینه‌های مختلف پاسخ دهند.
  • کیفیت و اعتبار منابع اطلاعاتی را بررسی و دسته‌بندی کنند.
  • به کاربران در تصمیم‌گیری‌های شخصی و شغلی مشاوره دهند.
  • مفاهیم پیچیده علمی و اقتصادی را به‌صورت ساده و قابل فهم ارائه کنند.

به‌عنوان مثال، فردی که قصد خرید یک تلویزیون خاص را دارد، می‌تواند از هوش مصنوعی بخواهد:

  • نقدهای مختلف درباره محصول را خلاصه کند.
  • آن را با سایر مدل‌ها مقایسه کند.
  • نقاط قوت و ضعف آن را بر اساس نیاز شخصی تحلیل کند.

در چنین شرایطی، نه‌تنها اطلاعات گسترده در اختیار کاربران قرار گرفته است، بلکه توانایی تحلیل و تفسیر آن نیز از انحصار نخبگان و نهادهای دولتی خارج شده است.

ترکیب فناوری‌های بازارمحور: پایان افسانه شکست اطلاعاتی بازار

ادغام دو فناوری اصلی برخاسته از بازار—موتورهای جست‌وجو و سامانه‌های هوش مصنوعی تحولی بنیادین در ساختار اطلاعاتی جوامع ایجاد کرده است. این ترکیب در بسیاری از حوزه‌ها موجب بی‌اعتباری یکی از مهم‌ترین بهانه‌های مداخله دولت، یعنی نقص یا عدم تقارن اطلاعاتی، شده است.

امروزه، کاربران می‌توانند تنها با چند کلیک، قیمت‌های مختلف یک کالا را در فروشگاه‌های متعدد مقایسه کنند؛ امری که شکاف اطلاعاتی میان خریدار و فروشنده را به‌شدت کاهش داده است. علاوه بر این، با بهره‌گیری از هوش مصنوعی، امکان پردازش و تحلیل داده‌ها نیز فراهم شده است. برای نمونه، فردی که قصد خرید لپ‌تاپی خاص دارد، نه‌تنها می‌تواند قیمت‌های مختلف را بررسی کند، بلکه با استفاده از هوش مصنوعی می‌تواند ویژگی‌های فنی، کیفیت واقعی، نقاط ضعف، و مقایسه با سایر مدل‌ها را دریافت کند.

 

گسترش فناوری به حوزه‌های حیاتی

این پیشرفت‌ها حتی در زمینه‌هایی که مداخله دولت بیش از پیش توصیه می‌شد، اثربخش بوده‌اند:

  • آموزش: ارائه محتوای تخصصی، ویدیوهای آموزشی و معلمان خصوصی مجازی.
  • بهداشت و روان: استفاده از سیستم‌های هوش مصنوعی برای بررسی اولیه علائم بیماری‌ها، کاهش اضطراب و ارائه مشاوره روان‌شناسی.
  • حقوق: تحلیل قراردادها، توضیح مفاهیم حقوقی پیچیده، کمک به نگارش شکایات رسمی.
  • تصمیم‌گیری اقتصادی: بررسی سود و زیان، برنامه‌ریزی مالی، تدوین استراتژی‌های سرمایه‌گذاری.

این تحول همان چیزی است که هایک آن را «نظم خودجوش اطلاعاتی» نامیده بود، اما امروزه این نظم با قدرت پردازش کامپیوتری تلفیق شده و سطحی از هماهنگی اطلاعاتی را ایجاد کرده است که هیچ دولت یا نهاد تنظیم‌گر متمرکزی قادر به تحقق آن نبود.

در چنین شرایطی، دیگر نمی‌توان از اصطلاح «شکست بازار» سخن گفت؛ بلکه باید از «پیروزی بازار در خلق راه‌حل‌هایی فراتر از تصور دولت» یاد کرد.

modir

Recent Posts

رویکرد جدید مدیریت شهری احیای آثار تاریخی

شهردار کرمان، گفت: رویکرد جدید مدیریت شهری احیای آثار تاریخی و تبدیل آن‌ها به ظرفیت‌های…

2 ساعت ago

کرمان میزبان جشنواره ملی نان؛ روایت نان، فرهنگ و گردشگری در دل کویر

شهردار کرمان گفت: معرفی نان‌های سنتی و آیین‌های سنتی بستری برای نمایش ظرفیت‌های فرهنگی، اقتصادی…

4 ساعت ago

آیا بورس رشد می‌کند

آیا بورس رشد می‌کند درحالی که هنوز ریسک‌های سیستماتیک به طور کامل برطرف نشده‌اند؟ به…

6 ساعت ago

تسهیلات برای تسویه بدهی؛ مرز میان مساعدت مالی و تخلف

اعطای تسهیلات بانکی به منظور تسویه بدهی‌های قبلی، یکی از موضوعات پرچالش در نظام بانکی…

8 ساعت ago

روایت همراهان بی‌سرپناه

در حالی که شهرداری تهران از احداث همراه‌سراهای جدید و پایان چادرخوابی اطراف بیمارستان‌ها خبر…

17 ساعت ago

طرح پایان خستگی دانش‌آموزان !

با آغاز سال تحصیلی، دوباره مشق‌های شبانه به خانه‌ها بازگشته‌اند؛ تکالیفی که برای بسیاری از…

17 ساعت ago