جامعه

طنز در معبد سکوت

به گزارش سرمایه فردا،تئاتر گاه به سرگرمی صرف تقلیل می‌یابد، محمد متین اوجانی با «مادرکیو» آمده تا نشان دهد طنز می‌تواند اندیشه‌مند، شریف و نقدآمیز باشد. این نمایش، که در دل یک معبد شائولین روایت می‌شود، نه فقط قصه‌ای کمدی، بلکه بازتابی از واقعیت‌های اجتماعی است؛ از قوانینی که خود قانون‌گذاران نیز به ناکارآمدی‌شان واقف‌اند، اما در رودربایستی‌های ساختاری گرفتار شده‌اند.

اوجانی با بهره‌گیری از فضای فرهنگی ژاپن، نقدی را مطرح می‌کند که در بستر استعاره، از حساسیت‌های مستقیم عبور می‌کند و مخاطب را به تأمل وا‌می‌دارد. او در این گفت‌وگو از مرز باریک طنز و لودگی، احترام به مخاطب، اهمیت طراحی صحنه و ضرورت بازنگری در وضعیت سالن‌های خصوصی می‌گوید. «مادرکیو» نه فقط یک اجرا، بلکه دعوتی است به تجربه جهانی متفاوت، جایی میان خنده و اندیشه، میان فرم و روایت، میان شرق و اکنون.

محمد متین اوجانی، کارگردان جوان و شناخته شده عرصه هنر‌های نمایشی، با تازه‌ترین اثر خود، نمایش «مادرکیو»، به عمارت صحنه نمایش آمده است تا روایتگر یک کمدی موقعیت متفاوت باشد؛ روایتی که پشت لبخند تماشاگر، نقدی عمیق به دست‌وپاگیری قوانین می‌نشاند. او که سابقه فعالیت در سینما را در کنار تئاتر دارد، در گفتگو با هفت صبح از دغدغه‌هایش برای خلق این اثر، احترام به مخاطب و آسیب‌شناسی وضعیت سالن‌های خصوصی سخن می‌گوید.

 

از ایده شروع کنیم؛ «مادر کیو» از کجا آمد؟

محمد متین اوجانی، نویسنده و کارگردان «مادرکیو»، در ابتدای صحبت، ریشه شکل‌گیری ایده این نمایش را به علاقه‌اش به ادبیات کلاسیک نمایشی پیوند می‌زند. او معتقد است هنرمند باید ابتدا اصول کلاسیک را کار کند و سپس به خلق اثر بپردازد. با این حال، ایده «مادرکیو» نتیجه یک دغدغه شخصی و اجتماعی بوده که او را وادار به نوشتن کرده است.

«این نمایش را سال ۱۳۹۸ نوشتم و زمانی که به این نتیجه رسیدم می‌شود چنین موضوعی را روی صحنه برد، ابتدا در ادبیات کلاسیک به دنبال مشابهی گشتم تا از آن بهره بگیرم یا تغییرش دهم، اما چیزی پیدا نکردم. این شد که خودم شروع به نوشتن کردم.»

ایده اصلی «مادرکیو» از یک واقعیت اجتماعی در جامعه ما نشأت می‌گیرد: «ما به عنوان قانونگذار، گاهی قوانینی را وضع می‌کنیم که خودمان هم می‌دانیم ایراد دارد و اشتباه است. اما در یک رودربایستی گیر می‌کنیم و توان حرکت‌دادن یا اصلاح آن قوانین را نداریم. ناخودآگاه، آن قوانین بر زندگی ما مستولی می‌شود و تمام شئونات ما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. این ایده کلی در ذهن من بود.»

برای انتقال این مفهوم، او قالبی کمدی را انتخاب کرده است: «داستان را به شکلی طراحی کردیم که گرم، شیرین و کمدی باشد تا مسئله را سیاسی جلوه ندهد. در زیر یک داستان عاشقانه کمدی، توانستیم مفهوم مدنظر و آسیب‌شناسی‌مان را انتقال دهیم. حالا اینکه مخاطب چه برداشتی می‌کند و آیا تأثیری می‌پذیرد، دیگر باید از خود تماشاگران پرسید.»

نمایش شما طنز دارد و طنز همیشه سایه این خطر دنبالش است که در مرز باریکی با لودگی قرار بگیرد. چطور از آن مرز عبور نکردید؟

زبان نمایش «مادرکیو» طنز است؛ مقوله‌ای که همیشه با پرسشی درباره حفظ مرز میان طنز حرفه‌ای با هزل و لودگی روبه‌رو بوده است. اوجانی با تأکید بر احترام به مخاطب، تلاش خود برای دوری از لودگی را بیان می‌کند.

«اینکه کار به سمت لودگی نرود، برای من یک اصل است. حوزه اصلی فعالیت من در سینما بوده است، اما تئاتر برایم خانه اصلی و محل آموزش و رشد است و هرگز از آن دور نمی‌شوم. حتی در فیلم‌هایی که رگه‌های بسیار کمرنگ کمدی دارند، اجازه نمی‌دهم کارم به لودگی نزدیک شود. برای مخاطبی که زحمت می‌کشد، بلند می‌شود، لباس می‌پوشد، هزینه می‌کند و می‌آید کار مرا ببیند، احترام قائل هستم».

او از تجربه‌های شخصی‌اش به عنوان تماشاگر می‌گوید: «زمانی که می‌بینم با چهار کلمه سطح پایین مرا می‌خندانند، احساس می‌کنم به من بی‌احترامی می‌شود و مرا کوچک در نظر گرفته‌اند. به همین دلیل، تمام تلاش ما این است که اگر کار کمدی است، کمدی سیاه یا کمدی تلخ باشد؛ جایی که شما از یک موقعیت تلخ یا اتفاق ناگوار، ناخودآگاه خنده‌تان می‌گیرد.»

اوجانی معتقد است کمدی در زندگی روزمره ما تنیده شده است: «ما پاهایمان را که در خیابان می‌گذاریم، امکان ندارد صحنه‌هایی نبینیم که خودمان را به خنده نیندازد. کمدی‌های موقعیت، روزانه در اطراف ما خلق می‌شوند. من تصمیم گرفتم این ژانر را انتخاب کنم تا بتوانم مخاطبم را با خودم همراه کنم و حرف‌هایی که می‌خواهم در زیر متن به او بزنم، منتقل شود. به همین خاطر، تمام کارهایم رگ باریکی از کمدی موقعیت را دارند تا ارتباط لازم را برقرار کنند.»

طراحی صحنه نمایش هم چشمگیر است. در روزگاری که بسیاری از آثار فقط بر متن تکیه می‌کنند، برای شما دکور چه جایگاهی دارد؟

او با قطعیت پاسخ می‌دهد: «برای من دکور بخش جدایی‌ناپذیر از روایت است. ذات تئاتر قصه‌گویی است و قصه‌گویی به فرم نیاز دارد. فرم فقط در بازی و دیالوگ خلاصه نمی‌شود؛ فضا، نور، صحنه و اشیا هم جزو فرم‌اند. البته این سلیقه هر کارگردان است که تصمیم بگیرد چطور با مخاطبش ارتباط بگیرد. بعضی‌ها فقط با متن حرف می‌زنند، اما من ترجیح می‌دهم تماشاگر را به دنیای نمایش ببرم، نه فقط پشت میز گفت‌وگو.»

او اضافه می‌کند: «در نمایش ما که حال‌وهوای آسیای شرقی دارد، از المان‌های فرهنگی ژاپن الهام گرفتیم؛ نه در حد تزئین، به اندازه‌ای که تماشاگر حس کند از تهران فاصله گرفته و وارد جهانی تازه شده. دوست داشتم وقتی مخاطب وارد سالن می‌شود، بداند قرار است یک ساعت در جایی زندگی کند که با واقعیت بیرون متفاوت است».

انتخاب قالب ژاپنی برای نمایش، تصمیمی خاص است. چرا این فضا را برگزیدید؟

اوجانی توضیح می‌دهد: «دلیلش دو وجه داشت. از یک‌سو، فرهنگ‌های شرقی از نظر ریشه‌های فکری به ما نزدیک‌اند. از سوی دیگر، می‌خواستم درباره برخی واقعیت‌های جامعه خودمان حرف بزنم بدون آنکه به کسی بربخورد. گاهی کوچک‌ترین اشاره باعث دلخوری می‌شود. در حالی که اگر همان نقد در قالبی استعاری و با فاصله فرهنگی بیان شود، هم شنیده می‌شود، هم حساسیتی برنمی‌انگیزد. به‌نظرم هنر همین است؛ رساندن مفهوم بدون ایجاد دیوار دفاعی در مخاطب.»

او لبخند می‌زند و ادامه می‌دهد:

«در واقع فضا و فرهنگ ژاپنی به من اجازه داد حرف‌هایم را بزنم، بدون این‌که کسی احساس کند مورد هدف قرار گرفته. البته این انتخاب فقط پوششی استعاری نبود؛ تلاش کردیم در طراحی صحنه و حتی میزانسن‌ها هم از روح نظم و سادگی شرق الهام بگیریم.»

این روزها بیشتر اجراها در سالن‌های خصوصی برگزار می‌شود. شما هم در همین فضا کار می‌کنید. وضعیت فعلی این سالن‌ها را چطور می‌بینید؟

اوجانی نفس عمیقی می‌کشد و با لحنی صریح می‌گوید:«موضوع بسیار پیچیده‌ای است. از یک جهت، افزایش سالن‌های خصوصی اتفاق مثبتی است؛ یعنی فرصت دیده‌شدن برای گروه‌های مختلف فراهم می‌شود. اما از جهت دیگر، نبود نظارت دقیق و تبدیل شدن برخی سالن‌ها به بنگاه اقتصادی، به تئاتر آسیب زده است.»

او با دقت توضیح می‌دهد: «در حال حاضر هرکس بتواند بودجه‌ای تأمین کند، می‌تواند سالن بزند و قیمت‌ها را هرطور خواست تعیین کند. بعضی سالن‌ها تبدیل به چیزی شبیه تالار عروسی شده‌اند. در حالی که تئاتر نیازمند قاعده است. باید نوعی جدول‌بندی مشخص وجود داشته باشد؛ مثلاً بخشی از سالن‌ها مخصوص آثار کلاسیک باشد، بخشی برای کارهای دانشجویی و بخشی برای تئاتر آزاد. اگر این تفکیک انجام شود، تعادل برمی‌گردد.»

او در ادامه می‌گوید: «در کنار این موضوع، لازم است حمایت‌های دولتی هدفمندتر باشد. سالن خصوصی می‌تواند فعال باشد، اما با تعهد مشخص؛ مثلاً بخشی از ظرفیت خود را به آثار جوانان اختصاص دهد. اگر چنین چارچوبی وجود داشته باشد، هم تماشاگر اعتماد بیشتری پیدا می‌کند، هم سطح کیفی اجراها بالا می‌رود.»

با این شرایط، به نظر می‌رسد شما هنوز به تئاتر کلاسیک و نظم ساختاری آن وفادارید.

اوجانی تأیید می‌کند: «من از آن نسل تئاتری هستم که هنوز به قصه معتقد است. هرچقدر تجربه‌گرایی ارزشمند باشد، مخاطب به روایت نیاز دارد. در روزگاری که زندگی واقعی‌اش پر از آشفتگی است، تماشاگر می‌خواهد در سالن نظم ببیند، قصه بشنود، با شخصیت‌ها همراه شود. برای همین در آثارم تلاش می‌کنم میان فرم مدرن و روح کلاسیک تعادلی برقرار کنم.»

درباره تجربه همکاری با بازیگران این نمایش بگویید؟

«گروه ما ترکیبی از بازیگران جوان و باتجربه است. همیشه برایم مهم بوده که بازیگر انرژی زنده‌ای روی صحنه داشته باشد، حتی اگر تازه‌کار است. تمرین‌ها طولانی بود چون می‌خواستم همه به جهان اثر باور داشته باشند. فضای شرقی نمایش اقتضا می‌کرد بدن و حرکت‌ها هم طراحی دقیق داشته باشند. خوشبختانه تیمی همراه و عاشق داشتم و نتیجه نهایی حاصل همین همدلی بود.»

در پایان، اگر بخواهید با یک جمله مخاطب را به دیدن نمایش دعوت کنید، چه می‌گویید؟

اوجانی لبخند می‌زند و با لحنی پرانرژی پاسخ می‌دهد:«می‌گویم به خودتان این فرصت را بدهید که از فضای تکراری دور شوید. «مادر کیو» قصه‌ای است در دل یک معبد شائولین، با طنزی ظریف و موقعیتی. تماشاگر در طول اجرا با جهانی مواجه می‌شود که آشناست اما در پوسته‌ای متفاوت. قصه‌ای که هم لبخند دارد و هم اندیشه. تماشاگر از سالن بیرون می‌آید با حسی از رضایت، بدون احساس بطالت.»

یک جمله برای پایان گفت‌وگو؛ اگر بخواهید تئاتر امروز را در یک تصویر خلاصه کنید، آن تصویر چیست؟

کمی سکوت می‌کند و می‌گوید: «تصویر من از تئاتر امروز شبیه آینه‌ای است در دست آدمی که خودش را تماشا می‌کند، گاهی می‌خندد، گاهی بغض می‌کند. اگر بتوانیم آن آینه را تمیز نگه داریم، هنوز امید هست.»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

modir

Share
Published by
modir

Recent Posts

رشت در آستانه جهش مسکن ؟

بازار مسکن رشت در سال ۱۴۰۴ با ترکیبی از رکود معاملاتی و رشد قیمت مواجه…

4 ساعت ago

پرونده‌ای بازسازی دیپلماسی ایران و اروپا

آزادی مشروط مهدیه اسفندیاری پس از ۲۳۵ روز بازداشت در فرانسه، هم‌زمان با رسیدگی قضایی…

5 ساعت ago

اروپا بر شانه‌های مهاجران

در حالی که جمعیت اروپا رو به سالخوردگی می‌رود، مهاجران به نیرویی حیاتی در حفظ…

5 ساعت ago

نقاش سکوت

واحد خاکدان، هنرمندی بود که در قاب‌های خلوت و اشیای خاموش، زندگی را به تماشا…

15 ساعت ago

پسر کوکر در سکوت رفت

احمد احمدپور، کودک بی‌ادعای فیلم «خانه دوست کجاست؟» در آرامش خواب، از جهان رفت. او…

15 ساعت ago

سرنوشت عجیب بانک آینده!

پس از هشدارهای قضایی درباره بانک آینده، بانک مرکزی به‌دنبال اصلاح فوری بانک‌های ناتراز است.…

16 ساعت ago