به گزارش سرمایه فردا، جهش جمعیتی در دو دهه پنجاه و شصت، و عدم آمادگی دولت برای مواجهه با این پدیده منجر شد چالشهای در جامعه به وجود آید. رشد جمعیت از ۴ دهه پیش سلسله وار نیازهای جدید و حجیمی ایجاد می کرد. در مقوله سلامت و بهداشت، تغذیه، آموزش، آموزش عالی، کار، مسکن و … نیازمند سرمایهگذاری دولت بود. اما دولتها در ایران چندان توجهی به رشد زیرساخت ها متناسب با جمعیت نداشتند. زیرا پاسخگویی به آنها مستلزم سرمایه گذاری هنگفتی بود که متاسفانه جنگ تحمیلی، این موضوع مهم را از اولویت خارج کرد. به همین دلیل از همان زمان عدهای مجبور بودند برای گذراندن زندگی شغل آزاد را انتخاب کنند. البته در آن زمان از سر ناچاری بود. اما در مقطع کنونی شرایط برعکس شدهاست.
داستان از این قرار است که در ۴ دهه گذشته عملا بجز در بحث بهداشت و تا حدودی تغذیه، در خصوص دیگر موارد کار چندانی صورت نگرفت. آموزش اولیه در برخی مناطق در کپرها و ساختمان های فرسوده انجام شد. همچنین با بکارگیری معلمین حق التدریسی هر طور بود سپری شد، اما این موضوع منجر شده که در مقطع کنونی همین کپرنشین ها از ادامه تحصیل خودداری کنند. در سطح دانشگاه نیز شاهد رکود عجیبی هستیم. چراکه با در نظر گرفتن حقوق پایین کارمندان دولتی و ادامه تورم دیگر شغل اداری کفاف زندگی مردم را نمیدهد. بنابراین بسیاری از دانشآموزان از همان دیپلم به دنبال شغل آزاد میروند. یا حداکثر با مدرک لیسانس به دنبال شغل آزاد میروند تا از این طریق بتوانند امرار معاش کنند.
سیستم آموزش عالی باید تغییر فاز بدهد هرچند در دانشگاه آزاد برای پوشش تقاضا در بخش آموزش عالی راه اندازی شده و با همت خیرین در اعطای زمین و احداث ساختمان در سرتاسر کشور گسترش پیدا کرد. ولی از لحاظ اساتید و امکانات آموزشی وضعیت مطلوبی نداشتند. هنوز هم بعد از چند دهه دانشگاه آزاد اسلامی نتوانسته مطابق با استانداردهای آموزشی حرکت کند. البته در یک مقطع زمانی دانشگاه آزاد مورد اقبال عمومی واقع شد. از آن طرف ناتوانی دولت ها در جذب سرمایه و ایجاد اشتغال، باعث شد آنها به دنبال سرگرم کردن جوانان به تحصیل شوند
ایده دادن مجوزهای گوناگون موسسه های علمی و آموزشی منجر شد کاسبی دیگری در این بخش شکل بگیرد. در آن زمان سعی کردند نیاز به اشتغال جوانان را به سمت این دانشگاه های جور واجور هدایت کنند و با درگیری ۴ تا ۱۰ ساله آنها با موضوع تحصیل فشار شدید برای اشتغال را کم کنند. به تدریج تعداد موسسه ها و مدارس غیرانتفاعی به قدری زیاد شد که عملا نظام آموزشی دولتی نیز زیر سوال رفته است. نتایج کنکور اخیر نشان داد که عملا دیگر درس برای طبقه ثروتمند جامعه است که از نظام آموزشی غیرانتفاعی بهره میبرد و مابقی باید به فکر شغل آزاد باشند.
در نهایت آنچه قربانی شد فرصت پنجره جوانی، بهترین سالهای عمر جوانان و آموزش عالی بود. هرچند جوانان نسل قبل پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه آزاد دیگر از شر و شور جوانی افتاده بودند و خطری نداشتند. در عوض با مدرکی در دست متوجه واقعیت تلخی می شدند که این مدرک هیچ دردی از آنها دوا نخواهد کرد. بناچار تن به کارهای غیرمرتبط و حتی مسافرکشی می دادند تا بناچار بتوانند زندگی کنند. نسل جدید با تجربه از اتفاقاتی که برای تحصیل کرده های نسل قبل افتاده از همان ابتدا راه شغل آزاد را پیشه کردند. حالا این سناریو برای طبقات متوسط نیز در حال تکرار است.
نقش استارتاپ های بخش کشاورزی در تنظیم بازار و جلوگیری از تولید محصولات غیربهداشتی و…
مدیریت سیستمی کاربرد فراوانی پیدا کرده که تنها مربوط به شغل نیست. بلکه در برنامههای…
تبعات فیلترینگ فضای مجازی تنها منجر به خسارت دو میلیارد دلاری به کسبوکارهای ایرانی نشده،…
در این روند سهام کوچک یا بزرگ بخریم؟ این مهمترین سوال سرمایه گذاران است. در…
در کمیسیون تلفیق هیچ پیشنهادی برای افزایش قیمت حاملهای انرژی ارائه نشده، اما دولت طبق…
بازار لوازم خانگی در ۱۴۰۳ کاملا با رکود همراه بود. تولیدکننده ارز نداشت و مصرف…