به گزارش سرمایه فردا،ایران برای اینکه با طرف آمریکایی و اروپایی به یک توافق مطلوب برسد؛ چکار باید میکرد؟ در مذاکرات غیر مستقیم با دولت آمریکا، ایران حسننیت خود را نشان داد. برای فعال نشدن مکانیسم ماشه نیز ایران هر آنچه میتوانست را انجام داد. ایران حتی پیشنهادات روسیه و فرانسه را پذیرفت. مکرون قول داده بود در صورتیکه ایران با آژانس درباره بازرسی از تاسیسات هستهای و ارایه اطلاعات درباره ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد خود توافق کند؛ فرانسه مانع فعالسازی مکانیسم ماشه خواهد شد. ایران نیز پذیرفت و عراقچی و گروسی در قاهره این توافق از امضاء کردند. اما تنها چند روز پس از این توافق، مکرون در گفتوگو با کانال ۱۲ رژیم صهیونیستی گفت که مکانیسم ماشه قطعا فعال خواهد شد.
خب؛ ایران برای توافق هستهای با دولت آمریکا و توافق با ۳ کشور اروپایی برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه، هرآنچه لازم بود را انجام داد. اما همه شاهد بودند که آمریکا در جریان مذاکرات غیر مستقیم با ایران و اروپا در قبال توافق با قاهره و ماجرای مکانیسم ماشه، مطلقا حاضر به توافق با ایران نیستند. در واقع ایران هر آنچه برای توافق با آمریکا و اروپا لازم بود را انجام داد. در طرف مقابل آمریکا و اروپا هر آنچه برای عدم توافق با ایران لازم بود را انجام دادند. بنابراین کسی نمیتواند در این واقعیت تردید وارد کند که نه آمریکا و نه اروپا، در شرایط فعلی تمایلی برای توافق با ایران ندارند.
آمریکا اگر به دنبال حل و فصل موضوع هستهای ایران از طریق مذاکره بود؛ در میانه مذاکرات عراقچی و ویتکاف، دستور حمله به ایران نمیداد. آنچه عراقچی و ویتکاف در ۵ دور مذاکره پیرامون آن صحبت کرده و به جمعبندی رسیدند؛ یک مسیر هموار برای توافق ایجاد کرده بود. هم چارچوب مذاکرات مشخص شده بود و هم راهکارها و سازوکارهای توافق در دسترس بود. بنابراین، بدون شک اگر دولت آمریکا ارادهای برای توافق داشت؛ شاید اکنون این توافق حاصل شده بود.
اما آنچه بامداد ۲۳ خرداد رقم خورد؛ به وضوح نشان داد؛ ترامپ در واقع، تمایلی به حصول توافق و حل و فصل موضوع هستهای ایران از طریق مذاکره نداشت. رفتار دولت آمریکا پس از توقف جنگ نیز همین را نشان داد. آمریکاییها پس از جنگ، حتی یک گام جلوتر آمدند و خواستار محدود شدن توان دفاع موشکی ایران شدند. حقیقتا کدام انسان عاقل و سالمی است که این شواهد را ببیند و همچنان نسبت به مذاکره با آمریکا و حصول یک توافق مطلوب امیدوار باشد؟ ماجرا مشخص است. ترامپ به دنبال مذاکره و توافق نیست.
او آنچه میخواهد را چندین بار به صورت علنی مطرح کرد: تسلیم ایران! هم اصرار دولت آمریکا بر تعطیلی برنامه هستهای و از بین رفتن ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد غنیشده و هم محدودشدن برد موشکهای ایران، در راستای به تسلیم کشاندن ایران مطرح شده است. بنابراین در شرایط جنگی، این خواستهها نه به معنای شروط حصول یک توافق، بلکه به معنای شرایط تسلیم ایران است. ۳ کشور اروپایی در ماجرای فعالسازی مکانیسم ماشه نیز نشان دادند در عمل از سیاستهای آمریکا تبعیت میکنند. طی ۱۰ سال گذشته، اروپا نسبت به ایران دیگر چکار باید میکرد تا ثابت شود انگاره استقلال اروپا از آمریکا یک توهم و تصور خیالی است؟
بنابراین سیاست طرق مقابل، به تسلیم کشاندن ایران است. اما درباره گزاره تسلیم نیز چند نکته مهم وجود دارد.
اول اینکه؛ فرمت مسئله هستهای کاملا دگرگون شده است. تا قبلا چارچوب مسئله هستهای ایران اینگونه بود که در ازای پذیرش یکسری محدودیتها در برنامه هستهای (نظیر آنچه در برجام رخ داد)، طرف مقابل باید تحریمها را لغو میکرد؛ اما دولت ترامپ مطلقا قایل به این قاعده نیست. چه قبل از جنگ ۱۲ روزه و چه پس از آن، هیچگونه شواهدی مبنی بر پذیرش این قاعده توسط دولت ترامپ مشاهده نشده است. رفتار آمریکا و ۳ کشور اروپایی در ماجرای مکانیسم ماشه نیز نیز نشان میدهد در سیاستگذاری طرف غربی علیه ایران، موضوع تشدید تحریمها مطرح است و نه لغو آنها. بنابراین اکنون در طرف مقابل، گزاره توافق جای خود را به تسلیم ایران داده است.
پیداست از نظر دولت آمریکا، تعطیلی برنامه هستهای ایران و حتی تحدید برد موشکهای ایران، بخشی از مختصات تسلیم است و نه توافق. بنابراین برای یک بار که شده، باید نگرشها نسبت به موضوع مذاکره با آمریکا، بهروزرسانی شود.
اما نکته دوم؛ حد یقف آمریکاییها کجاست؟ آیا صرفا به تعطیلی برنامه هستهای و تحدید برد موشکهای ایرانی اکتفا میکند؟ حتی اگر به فرض محال، ایران برنامه هستهای خود را تعطیل و برد موشکهای خود را تا ۵۰۰ کیلومتر کاهش دهد؛ آیا آمریکا به همین بسنده میکند؟
قطعا خیر! تسلیم یک فرایند توقف و سیریناپذیر است. بدون تردید آمریکاییها سراغ دیگر موضوعات نیز خواهند.
دولت آمریکا نه اکنون، بلکه بامداد جمعه ۲۳ خرداد عملا میز مذاکره را بمباران کرد. رفتار آمریکاییها پس از توقف جنگ نیز نشان میدهد از نظر آنها دیپلماسی و مذاکره یک موضوع تمام شده است. طرف آمریکایی فعلا به گونهای رفتار میکند که نشان دهد گزینه نظامی را یک راهحل موثر در مقابل ایران میپندارد. اما واقعیت این است که گزینه نظامی مطلقا یک راه حل نیست.
دست کم جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نشان داد آنچه نتانیاهو به ترامپ قالب کرده است؛ صرفا موهوماتی است که پایه آن، منافع شخص نتانیاهو برای تضمین بقای او در قدرت است. افشای برخی واقعیتهای جنگ ۱۲ روزه نیز نشان میدهد دستورکار اول تیم نتانیاهو، القای موجه کردن و معتبر کردن گزینه نظامی نزد ترامپ است. به عبارتی نتانیاهو ترامپ را متقاعد کرده است که حمله نظامی به ایران، راه حل تحقق اهداف دولت آمریکا در قبال ایران است.
اما واقعیات جنگ ۱۲ روزه قابل کتمان نیست. اگرچه آمریکا و رژیم صهیونیستی توانستند با یک غافلگیری ناجوانمردانه، تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی ایران را ترور کنند و تاسیسات هستهای ایران را مورد هدف قرار دهند؛ اما آیا هدف واقعی آنها از براه انداختن این جنگ، همین بود. خیر! هم مقامات رژیم صهیونیستی و هم مقامات دولت آمریکا صراحتا اعلام کردند هدف نخست آنها، تغییر نظام سیاسی در ایران بود. و البته هدف بعدی آنها نیز، چندپارهکردن و تجزیه ایران، در سایه خلاء قدرت سیاسی در ایران است.
اما واقعیات جنگ ۱۲ روزه نشان داد این هدفگذاری آن هم از طریق حمله نظامی، یک توهم است. چراکه مبانی این سناریو در جنگ ۱۲ روزه مخدوش شد. اولا که ایران نشان داد از یک ساختار سیاسی مستحکم برخوردار است. ثانیا قدرت آفندی ایران بسیار موثر است و سانسور حملات ایران در سرزمینهای اشغالی فلسطین، شاهدی بر این واقعیت است. و از همه مهمتر، جامعه ایرانی نیز با این موضوع همراهی و همکاری نمیکند.
ایران در مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا و اروپا، تمامی تعهدات لازم را پذیرفت؛ از توافق با آژانس تا ارائه اطلاعات هستهای. اما طرف غربی با خلف وعده و فشارهای سیاسی، نشان داد که هدفش نه توافق، بلکه تسلیم ایران است. فعالسازی مکانیسم ماشه و حمله نظامی، گواهی بر این سیاست شکستخورده است
رهبر انقلاب شامگاه سهشنبه، اجمالا این سناریوی ترامپ و نتانیاهو در جنگ ۱۲ روزه را مورد اشاره قرار دادند. ترور فرماندهان نظامی و مقامات سیاسی موثر، آشوب و سپس براندازی نظام سیاسی ایران فرآیندی بود که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه طراحی کرده بودند. البته رهبر انقلاب به این نکته مهم هم اشاره کردند که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای پس از تغییر نظام سیاسی در ایران هم برنامهریزی کرده بودند. که قطعا سناریوی آنها تجزیه ایران بود.
نکته مهمی که رهبر انقلاب درباره شکست این پروژه آمریکایی – اسراییلی مطرح کردند؛ نقش انسجام و همبستگی ملی بود. که به تعبیر ایشان، عامل کلیدی در شکست پروژه دشمن بوده است. ایشان روی این مهم هم تاکید کردند که این همبستگی و انسجام اجتماعی اکنون نیز در کشور برقرار است و ایران امروز و فردا، همان ایران ۲۳ خرداد است. در اینجا باید به این نکته مهم اشاره کرد که قطعا یکی از دلایل همبستگی مردم ایران و ایستادگی آنها در کنار نیروهای مسلح برای مقابله با تهاجم دشمن متجاوز، اعتماد به سیاستهای ایران و تایید این سیاستها بود. افکار عمومی در ایران دیدند که جمهوری اسلامی، با وجود رفتاری که ترامپ نسبت به برجام انجام داد؛ با حسننیت وارد مذاکره با دولت ترامپ شد. با این حال اما پس از ۵ دور مذاکره میان طرفین، تناقض و تزلزل در مواضع طرف آمریکایی آشکار شد و نهایتا همه دیدند در حالیکه قرار بود ۲۵ خرداد دور ششم مذاکرات برگزار شود؛ با چراغ سبز ترامپ، رژیم صهیونیستی به ایران حمله کرد.
یعنی در واقع جامعه ایران به وضوح دیدند که طرف آمریکایی چگونه به حسننیت ایران پاسخ داد. اکنون نیز همین گزاره موجود است. ایران هرآنچه باید انجام میداد تا از فعال شدن مکانیسم ماشه جلوگیری کند؛ انجام داد. ایران حتی با وجود سیاسیکاری گروسی و حمله به تاسیسات خود، با آژانس وارد مذاکره شد و با توافق قاهره، به درخواست تروئیکای اروپایی برای بازرسی از تاسیسات هستهای و ارایه اطلاعات درباره ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد خود چراغ سبز نشان داد. ولی در مقابل این حسن نیت ایران، طرف اروپایی مجددا خلف وعده کرد و از قطعی بودن فعالسازی مکانیسم ماشه گفت. لذا همانند مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا، افکار عمومی در قبال فعالسازی مکانیسم ماشه، شاهد حسن نیت جمهوری اسلامی و بدعهدی طرف مقابل بودند. قطعا این نکته در تقویت همبستگی و انسجام ملی در برابر دشمن موثر است.
بنابراین در کنار استحکام نظام و قدرت آفندی، انسجام اجتماعی نیز از جمله مبانی شکست پروژه دشمن هستند. اکنون همه این شرایط و ظرفیتها در ایران موجود است. ضمن اینکه پس از توقف جنگ، ایران اقدامات موثری هم در حوزه آفندی و هم پدافندی انجام داده است. بنابراین کاملا پیداست گزینه نظامی منجر به آنچه ترامپ و نتانیاهو در پی آن هستند؛ نخواهد شد.
این البته به معنای منتفی بودن گزینه نظامی علیه ایران نیست. اما واقعیت مهم این است که اکنون شرایط ایران برای تحقق اهداف اصلی ترامپ و نتانیاهو در استفاده از گزینه نظامی علیه ایران فراهم نیست.
بنابراین پیداست گزینه نظامی نیز آنگونه که آمریکا و رژیم صهیونیستی میپنداشتند؛ یک راهحل موثر نیست. بر همین اساس میتوان گفت سیاست آمریکا در قبال ایران، دچار یک بنبست شده است.
جنگ ۱۲ روزه و حملات به تأسیسات هستهای ایران، بخشی از سناریوی تغییر نظام و تجزیه کشور توسط آمریکا و اسرائیل بود؛ اما انسجام ملی، قدرت آفندی و رفتار مسئولانه ایران، این پروژه را ناکام گذاشت. اکنون روشن است که گزینه نظامی نیز نمیتواند اهداف واشنگتن را محقق کند و سیاست آمریکا در قبال ایران به بنبست رسیده است
ایران هرآنچه برای توافق عادلانه با آمریکا و اروپا باید انجام میداد را انجام داد. اینک نیز با سخنان رهبر انقلاب، مشخص شده جمهوری اسلامی هرآنچه برای مقابله با خطرات و تهدیدات مطرح شده علیه ایران باید انجام میداد را اتخاذ کرده و انجام میدهد.
ایران از طریق توافق با آژانس ثابت کرد طرفی که ارادهای برای دیپلماسی و مذاکره پ توافق ندارد؛ تروئیکای اروپایی و آمریکا است. از سوی دیگر با ایستادگی در مقابل زیادهخواهی طرف غربی، ملاحظات امنیتی مربوط به تاسیسات هستهای و ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد خود را رعایت کرد. در کنار این اقدامات، ایران با رد پیشنهاد گستاخانه تحدید برد موشکهای خود، نشان داد به همه الزامات مربوط به حفظ قدرت دفاعی و توان بازدارندگی خود را در شرایط فعلی پایبند است. به عبارتی ایران همزمان با نشان دادن اراده خود برای مذاکره و توافق، در برابر خواستههای مشکوک و زیادهخواهی طرف غربی مقاومت کرد. این سیاست ایران نشان داده است؛ برخلاف برخی تصورات غیر واقعبینانه و خطرناک در داخل کشور، محاسبات نظام واقعبینانه و مبتنی بر ادراک دقیق نسبت به مختصات و وجوه شرایط فعلی است. جمهوری اسلامی ایران نشان داد دست آمریکا را خوانده است.
دولت آمریکا به دنبال آن بود از طریق تروئیکای اروپایی و با استفاده از اهرم مکانیسم ماشه، ایران را وارد یک دام خطرناک امنیتی کند. در واقع آنها امیدوار بودند؛ ایران برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه، تا قبل از ۶ مهر، یعنی موعد معین فعالسازی مکانیسم ماشه، اجازه حضور بازرسان آژانس در تاسیسات هستهای را داده و اطلاعات لازم درباره ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد را ارائه کند. با توجه به رفتار غیر اخلاقی و بدعهدی دولت فرانسه در قبال توافق ایران و آژانس، تردیدی وجود ندارد که در صورت اجرای این خواستهها توسط ایران قبل از ۶ مهر، اروپاییها مطلقا در تصمیم خود برای فعال کردن مکانیسم ماشه تجدیدنظر نمیکردند. به عبارتی، آنها هم به اطلاعات مهم مورد نیاز خود درباره برنامه هستهای ایران میرسیدند و هم با فعالسازی مکانیسم ماشه، تحریمهای شورای امنیت را مجددا علیه ایران اجرایی میکردند. این دام بزرگی بود که آمریکا و از طریق ۳ کشور اروپایی برای ایران چیده بود.
اینکه ایران اسیر این دام نشد؛ ۲ نکته را نشان میدهد: نخست: ایران به خوبی از ماهیت سیاست آمریکا علیه خود مطلع است. و فریب پیامها و واسطهها را نمیخورد. دوم: ایران شرایط فعلی و خاصه، مختصات میدانی مواجهه آمریکا و رژیم صهیونیستی را میداند. بویژه مقامات جمهوری اسلامی در ماجرای مکانیسم ماشه نشان دادند نسبت به الزامات و ملاحظات امنیتی توان بازدارندگی خود کاملا مطلع هستند.
در مجموع؛ ایران نشان داد کاملا هوشیار است. چه در مسیر دیپلماسی و چه در میدان نظامی، ایران از موضع قدرت رفتار کرده است.
اگر میگوییم دولت آمریکا با حمله ۲۳ خرداد تصمیم خود را درباره ایران گرفته است؛ ایران نیز پس از توقف جنگ و بویژه در جریان ماجرای مکانیسم ماشه، نشان داد تصمیم خود را درباره مواجهه با آمریکا گرفته است. از همین رو میتوان گفت رفتار ایران و بویژه مواضع اخیر رهبر انقلاب، نقش مهمی در محاسبات طرف مقابل از سیاستهای ایران داشته است.
اگر از این منظر، سخنان رهبر انقلاب آنالیز شود؛ پیداست که سخنان ایشان حاوی پیامهای بسیار مهمی برای طرف آمریکایی است. یکی از این پیامها، ایستادگی و مقاومت ایران در مقابل نقشهها و سناریوی آمریکا است. اگر طرف آمریکایی تصور کرده است جنگ تحمیلی ۱۲ روزه یک نقطه عطف در سیاستهای ایران در مقابل آمریکا خواهد بود؛ ایران در مقابل نشان داده است به دنبال اثبات این واقعیت به طرف آمریکایی است که گزینه نظامی نه تنها یک راهحل نیست بلکه یک خطای محاسباتی استراتژیک در قبال ایران است.
یکی دیگر از پیامهای سخنان رهبر انقلاب، استحکام نظام اسلامی در مقابل فشارها و تهدیدات طرف مقابل است. ترامپ فاقد قوه عاقله لازم برای فهم واقعیات مربوط به جمهوری اسلامی و رفتار مردم ایران است. رهبر انقلاب در سخنان شامگاه سهشنبه تاکید کردند رییسجمهور آمریکا هنوز جمهوری اسلامی و مردم ایران را نشناخته است. اینکه ترامپ در میانه جنگ با گستاخی از تسلیم ایران سخن گفته، نشانهای از همین عدم شناخت است.
دستکم تا حالا، همه شواهد حاکی از شکست محاسباتی ترامپ است. او نه در جنگ توانست به اهداف خود برسد و نه در ماجرای مکانیسم ماشه.
افزایش ۱۱۰ درصدی واردات مسافری تلفن همراه در چهار ماه نخست ۱۴۰۴ و ثبت بیش…
دبیرستان البرز، قدیمیترین مدرسه فعال ایران، از دل مکتبخانههای عهد قاجار و با گذر از…
بازار تاریخی تبریز، بزرگترین بازار سرپوشیده جهان، با وجود ثبت جهانی در یونسکو، در سایه…
زندگی پیام احمدی، قهرمان کشتی از ایذه، و چهرههایی چون حجازیفر، غیاثی، خواهران منصوریان و…
در حالیکه کاروان جهانی صمود با پیام همبستگی به سوی غزه حرکت کرده، رژیم صهیونیستی…
تمایل به رابطه با آمریکا، نه از دل تحلیلهای راهبردی، بلکه از تصویرسازیهای رسانهای، کلیشههای…