بازار

ریسک طلای آبشده چیست؟

به گزارش سرمایه فردا، در سال‌های اخیر، طلای آبشده به‌عنوان یکی از پناهگاه‌های سرمایه‌گذاری در اقتصاد پرنوسان ایران مطرح شده است. کاهش قدرت خرید، جهش قیمت طلا و تمایل عمومی به حفظ ارزش دارایی‌ها، موجب شده تا بسیاری از مردم به‌جای خرید سکه یا مصنوعات، به طلای آبشده روی بیاورند محصولی که فاقد اجرت ساخت و با کارمزد پایین معامله می‌شود. اما این انتخاب، اگرچه در ظاهر اقتصادی است، در عمل با چالش‌هایی جدی همراه است. از تقلب در عیار و نبود فاکتور رسمی گرفته تا نقدشوندگی محدود و فقدان ضمانت‌های حقوقی، بازار طلای آبشده به بستری پرریسک برای سرمایه‌گذاران غیرحرفه‌ای تبدیل شده است. در چنین شرایطی، ورود نهادهای نظارتی، تدوین مقررات شفاف و آموزش عمومی، برای حفظ سلامت بازار و اعتماد عمومی ضروری‌تر از همیشه است.

اما داستان طلای آشده از کجا شروع شد؟ در دو سال اخیر، بازار طلا در ایران با جهشی بی‌سابقه در ارزش سرمایه‌گذاری مواجه شده است. در سال ۱۴۰۳، قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار از حدود ۳ میلیون و ۲۶۰ هزار تومان در ابتدای سال به میانگین ۶ میلیون و ۴۳۰ هزار تومان در پایان سال رسید؛ رشدی بیش از ۹۵ درصد که طلا را به یکی از جذاب‌ترین دارایی‌های فیزیکی برای سرمایه‌گذاران تبدیل کرد. این روند صعودی در سال ۱۴۰۴ نیز ادامه یافته و قیمت‌ها در نیمه نخست سال از مرز ۸ میلیون تومان عبور کرد و حالا به بالای ۱۰ میلیون تومان رسیده‌است. پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که در صورت تداوم تورم و افزایش نرخ ارز، قیمت طلا می‌تواند تا پایان سال در کف ۱۰ میلیون تومان بماند. در چنین شرایطی، طلا بار دیگر جایگاه خود را به‌عنوان پناهگاه امن سرمایه در اقتصاد بی‌ثبات ایران تثبیت می کند

 

منشا طلای آبشده از کجاست؟

افزایش تقاضا برای خرید طلا، به‌ویژه طلای آبشده و شمش، موجب شده تا منابع تزریق این فلز گران‌بها به بازار نیز متنوع‌تر شوند. بخش قابل‌توجهی از طلای موجود از مسیر ذوب مصنوعات قدیمی و بازیافت داخلی تأمین می‌شود؛ کارگاه‌های طلاسازی و واحدهای تولیدی، مصنوعات دست‌دوم را ذوب کرده و به شکل طلای آبشده وارد چرخه فروش می‌کنند. این روش، به‌ویژه در دوره‌هایی که فروش مصنوعات با رکود مواجه است، سهم بالایی در تأمین طلای خام دارد.

در کنار بازیافت داخلی، واردات رسمی شمش نیز نقش مهمی در تغذیه بازار ایفا می‌کند. با وجود محدودیت‌های ارزی و تحریم‌های بین‌المللی، برخی شرکت‌های دارای مجوز موفق شده‌اند شمش‌های استاندارد را وارد کشور کنند. این شمش‌ها عمدتاً برای تولید مصنوعات یا عرضه به واحدهای صنفی مورد استفاده قرار می‌گیرند. همچنین در شرایط تورمی، بسیاری از خانوارها اقدام به فروش طلاهای شخصی خود کرده‌اند؛ طلاهایی که پس از ذوب، به‌عنوان طلای آبشده یا شمش مجدداً وارد بازار می‌شوند و در پاسخ به تقاضای فزاینده نقش مؤثری ایفا می‌کنند.

با این حال، افزایش حجم طلای آبشده در بازار، در کنار نبود نظارت دقیق بر منشأ و عیار آن، زمینه‌ساز بروز مشکلاتی جدی شده است. در مواردی، طلای ذوب‌شده از مصنوعات قدیمی یا واردات غیررسمی، بدون کنترل کیفی وارد بازار شده و خریداران را با خطراتی نظیر تقلب در خلوص، عرضه طلای ناخالص و کاهش شدید اعتماد عمومی مواجه کرده است. این وضعیت، نه‌تنها امنیت سرمایه‌گذاری را تهدید می‌کند، بلکه اعتبار صنف طلا را نیز تحت فشار قرار داده است.

 

ماهیت تخصصی طلای آبشده و مخاطرات فنی

طلای آبشده برخلاف سکه یا مصنوعات طلا، کالایی خام و نیمه‌فرآوری‌شده است که معمولاً در مراحل ابتدایی تولید یا بازیافت طلا مورد استفاده قرار می‌گیرد. این محصول به‌طور سنتی میان طلافروشان و سازندگان مصنوعات معامله می‌شود و تشخیص عیار، خلوص و اصالت آن نیازمند تجهیزات دقیق و دانش فنی بالاست. ورود افراد غیرمتخصص به این بازار، به‌ویژه در شرایط هیجانی، زمینه‌ساز بروز مشکلاتی شده که در برخی موارد به زیان‌های مالی قابل‌توجه منجر شده است.

یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در خرید طلای آبشده، تقلب در عیار و ناخالصی‌های پنهان است. با افزایش تقاضا، برخی فروشندگان سودجو اقدام به عرضه طلای آبشده با عیار پایین‌تر از استاندارد یا حتی محصولات جعلی کرده‌اند. از آنجا که تشخیص این موارد برای خریداران عادی بسیار دشوار است، بسیاری از افراد پس از خرید، در زمان فروش با اختلاف عیار یا عدم پذیرش کالا مواجه شده‌اند. این موضوع نه‌تنها اعتماد عمومی را خدشه‌دار کرده، بلکه اعتبار صنف طلا را نیز تحت تاثیر قرار داده است.

 

نقدشوندگی پایین و محدودیت‌های معاملاتی

برخلاف سکه طلا که توسط بانک مرکزی ضرب شده و در سراسر کشور قابل معامله است، طلای آبشده فاقد استانداردهای رسمی و شناسه‌های قابل ردیابی است. همین ویژگی باعث شده تا نقدشوندگی آن محدود باشد و خریداران برای فروش، ناچار باشند به همان واحد صنفی اولیه مراجعه کنند. در مواردی که فروشنده اولیه در دسترس نباشد یا اعتبار کافی نداشته باشد، خریدار با مشکل جدی در تبدیل دارایی خود به پول نقد روبه‌رو می‌شود.

این محدودیت‌ها در کنار نبود فاکتور رسمی، فقدان اطلاعات دقیق محصول و نبود ضمانت‌های حقوقی، باعث شده تا طلای آبشده به‌رغم جذابیت اولیه، در عمل به کالایی پرریسک برای سرمایه‌گذاران عادی تبدیل شود.

 

دلایل گرایش عمومی به طلای آبشده

افزایش قیمت طلا و کاهش ارزش پول ملی، موجب شده تا مردم به‌دنبال روش‌هایی برای حفظ ارزش دارایی‌های خود باشند. در این مسیر، طلای دسته‌دوم و طلای آبشده به‌عنوان گزینه‌هایی بدون اجرت  مورد توجه هستند. اما از آنجایی که خرید طلای دسته‌دوم همچنان مشمول مالیات و سود فروشنده است، طلای آبشده با کارمزد حدود یک درصد، جذاب‌تر به نظر می‌رسد. همین تفاوت موجب شد تا در دوره‌هایی از التهاب بازار، جریان‌های هیجانی به سمت خرید طلای آبشده شکل بگیرد و افراد بدون ارزیابی دقیق، اقدام به خرید از واحدهای صنفی غیرمعتبر یا اجاره‌ای کنند.

 

ضرورت مداخله و تنظیم‌گری

با توجه به ماهیت تخصصی طلای آبشده و مخاطرات فنی و حقوقی آن، ورود شهروندان عادی به این بازار بدون نظارت، می‌تواند تبعات گسترده‌ای داشته باشد. در حال حاضر، برخی دستورالعمل‌های صنفی فروش طلای آبشده به افراد غیرحرفه‌ای را ممنوع کرده‌اند، اما نبود قانون جامع و الزام‌آور، همچنان زمینه‌ساز تخلفات و کلاهبرداری است.

برای کاهش آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی ، لازم است نهادهای نظارتی با جدیت بیشتری وارد عمل شوند چراکه در مقطع کنونی خانواده های با دآمد بسیار اندک نیز وارد این سرمایه گذاری شده اند و تقریبا هرچه دارند را طلای آبشده خریده اند. بنابراین الزام به صدور فاکتور رسمی، ثبت مشخصات کامل فروشنده و محصول، و ایجاد سامانه‌های اعتبارسنجی می‌تواند بخشی از راه‌حل باشد. همچنین آموزش عمومی درباره تفاوت‌های طلای آبشده با سایر انواع طلا، و توصیه به استفاده از ابزارهای مطمئن‌تر مانند سکه، می‌تواند نقش مهمی در حفظ امنیت سرمایه‌گذاری ایفا کند.

واقعیت این است که طلای آبشده، اگرچه در ظاهر گزینه‌ای اقتصادی برای سرمایه‌گذاری به نظر می‌رسد، اما در عمل به‌دلیل پیچیدگی‌های فنی، نبود استانداردهای رسمی، و ضعف در نقدشوندگی، کالایی پرریسک برای عموم مردم است. برای حفظ سلامت بازار و اعتماد عمومی، تدوین مقررات شفاف، نظارت دقیق گسترده ضروری است تا سرمایه‌گذاری در طلا، به‌جای تهدید، به یک فرصت پایدار تبدیل شود.

در چنین شرایطی، شفاف‌سازی منشأ طلا، استانداردسازی عیار، و الزام به صدور فاکتور رسمی برای معاملات، به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده‌اند. اگر این الزامات به‌درستی اجرا نشوند، رشد سرمایه‌گذاری در طلا ممکن است به‌جای حفظ ارزش دارایی، به بستری برای زیان‌های مالی و بی‌اعتمادی عمومی بدل شود. اقتصاد طلا در ایران، اگرچه در مسیر رشد قرار دارد، اما برای پایداری و سلامت خود نیازمند نظارت دقیق، سیاست‌گذاری هوشمند و اعتمادسازی مستمر است.

 

modir

Recent Posts

برقی سازی حمل‌ونقل تهران چی شد؟

برقی سازی حمل‌ونقل تهران در حال حاضر شروع شده و دولت و شهرداری برای تاکسی‌های…

2 ساعت ago

ریسک اسنپ‌بک برای بنگاه‌ها

در دوران اسنپ‌بک، بنگاه‌های اقتصادی با موجی از ریسک‌های هم‌زمان همچون نوسانات ارزی و بحران…

3 ساعت ago

بلاگرها و کلاهبرداری‌های نوین

در حالی که اقتصاد دیجیتال ایران با سرعتی چشمگیر در حال گسترش است و بلاگرها…

3 ساعت ago

گرانی نان و مصلحت

در شرایطی که تورم به مرزهای بحرانی رسیده و سفره‌های مردم روزبه‌روز کوچک‌تر می‌شود، نان…

3 ساعت ago

قاچاق پرندگان شکاری تجارت میلیاردی

در فصل مهاجرت پرندگان شکاری، پارک ملی بوجاق و دیگر مناطق ایران به میدان شکار…

3 ساعت ago

بازسازی چهره پول یا پنهان‌سازی بحران؟

با تصویب نهایی طرح حذف چهار صفر از پول ملی، ایران در آستانه یکی از…

3 ساعت ago