جامعه

روایت دیداری خاص

اول در سابقه پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر انقلاب جستجو کردم ببینم مراسمی در روز شهادت امام رضا(ع) در سالهای قبل برگزار شده است یا خیر که حالا دعوت شدم به برنامه عزاداری در این روز، در حسینیه امام خمینی و در حضور رهبر انقلاب. و البته با توجه به ماجراهای اخیر، درباره این آخری آنقدر مطمئن نبودم.  دیدم جز در ایام کرونا، برنامه عمومی در سالروز شهادت امام رضا مرسوم نبوده. خود همین امیدوارم کرد که احتمال حضور رهبر انقلاب زیاد است. راهی حسینیه شدیم با همان میزانسن همیشگی؛ مردم دسته دسته، خانواده شهدا، تیپ های مختلف از مسئولین و گروهها و آدمها. این‌بار البته میهمانان بیشتر با بهانه‌ای دعوت شده اند!

یکی دوتا از فرماندهان سپاه استان های مرزی را می‌شناختم. دیدم آمدند و در ردیف اول نشستند. از آنجایی که کنار دستی‌م یک سرهنگ فراجا بود و داشت به نفر کناری‌اش از از قرارگاه اربعین می‌گفت.

-کربلا رفتی؟

+نه، نتونستم، ۲۶ روز مهران مامور بودم!

ایران این‌شکلی است؛ مامورها به زیارت دل بسنده می‌کنند تا بیش از ۳ میلیون زائر در امنیت و آرامش بروند و برگردند. با دیدن چهره‌ها حدس زدم بخشی از میهمانان خادمان اربعین باشند که حضور پیدا کرده‌اند. بعد که امام جمعه و استاندار اهواز و ایلام را دیدم گفتم پس ماجرا همین است؛ خادمان پیاده روی اربعین حسینی، مهمانان حسینیه امام خمینی(ره) در روز شهادت امام رضا(ع).

حالا خانواده شهدای جنگ ۱۲ روزه، چشم و چراغ این ملتند و دیدار به دیدار در مراسم این چنینی حضور خواهند یافت. یکی‌شان پشت سرم نشسته بود. سلسل‌ی اشک‌های این پدر به حسینیه هم رسیده بود. صدای هق هقش را که شنیدم توجهم جلب شد. زمزمه اش این بود:«اشکم خشک شده، قلبم رفته». نام شهیدش را پرسیدیم. گفت: جواد پورجبی! من خواستم اطلاعات بیشتری بگیرم. تحفظ کرد. با تندی هم گفت: آخه چه کار داری کارش چی بود! شاید هم واقعا نمی‌دانست. این «واقعا نمی‌دانست!» را وقتی بیرون آمدم و نام شهید را جستجو کردم متوجه شدم. شهید جواد پوررجبی که همراه با شهید حاجی زاده به شهادت رسید! از فرماندهان هواو فضای سپاه بود. سردار سرتیپ پور رجبی به حتی به همسرش،در جواب پرسش‌های مکرر «بالاخره شما به ما نگفتی شغلت چیه آقا؟»، گفته بود:«فکر کن آبدارچی سپاهم». و شاید پدرش هم که آنجا پشت سر ما نشسته بود هم نمی‌دانست، پسرش از فرماندهان ارشد هوا و فضاست. در ادامه جلسه آمد کنار من نشست. خیلی معمولی بود.

درفاصله نشستن و منظم شدن تا شروع مراسم هرکس گوشه ای از حسینیه میانداری می‌کند. به بیتی و شعری و شعاری. بچه ها را بگو! با آن صداهای بامزه، معلوم است تازه شعار یاد گرفته اند:

این همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده

ابالفضل علمدار، خامنه‌ای نگهدار

یکی بیت آخر سرود درد مرحوم حمید سبزواری را خطاب به خانواده شهدا خواند و صلوات گرفت:

«آزاده مردان چون زِجان پیمان سپردند/ ماندند بر پیمان خود تا جان سپردند»

خود این «سرود درد» که البته سرود معروفی است، حکایتی دارد که مربوط است به رهبر انقلاب. شعری که پس از فاجعه هفتم تیر سروده شد و گروه سرودی آن را در جماران خواند و امام آنقدر دوستش داشت که به حاج احمدآقا گفته بود این سرود چندبار دیگر هم اجرا شود. به گفته مرحوم سبزواری زاویه دید این سرود هم زاویه دید آیت الله خامنه‌ای است وقتی خودش آن ایام در بیمارستان در تب  است و در سوگ یاران بهشتی خود. سرودی که اینطور آغاز می‌شود:

خواهم زِ سوز دل به سوگ جان نشینم

در بستر تب با غم جانان نشینم

اندوه را با غمگنان در دل نشانم

افسوس را با همگنان بر خوان نشینم

و همینطور پیش می آید تا این بیت معروف:

رفتند یاران، چابک سواران،

دشمن شکاران، آن حق گذاران

شد کاروان عشق و بر جا مانده‌ام من

رفتند همراهان و تنها مانده ام من

جواد مقدم و چند مداح دیگر هم بعدها بخش هایی از این سرود را خواندند.

ساعت نزدیک ۱۰ است که قاری برای خواندن قرآن می‌آید. و آقا پشت بندش. و مردم که مشتاقان این لحظه‌اند. بعد از قرائت قاری آقا در گوش یکی از مسئولان مراسم چیزی می‌گوید. فکر می‌کنم درباره شکل برنامه است. گویا منبر این مراسم با خود ایشان خواهد بود. حاج حمید دادوندی امین الله می‌خواند و انگار در روضه منوره حرم حضرت رضاییم؛ این قدر که فضا امام رضایی شده است. این جور حرف ها البته نه گفتن دارد، نه نوشتن. بودن می‌خواهد. وسط امین الله سن را هم آماده می‌کنند. حالا دیگر مطمئن هستیم که آقا صحبت هم خواهد کرد. و اینطور که معلوم است کمی مفصل تر از یک صحبت ضمنی در مراسم عزاداری.

سید مجید بنی فاطمه که می‌نشیند. یکی از آدم‌های معمولی که صدایش را می‌شنوم به بغل دستی‌اش می‌گوید:«این طاهری است». این بخش را در حاشیه می نویسم. عامدانه. که بگویم برخی از حاضران در حسینیه امام خمینی، آنقدر مثل خیلی از مردم معمولی اند که شاید مداح‌های معروف را هم از یکدیگر تمیز ندهند.

سید مجید بنی فاطمه کار خوبی می‌کند. به جای برخی از این اشعار جدید که صرفا قافیه مناسب دارند، غزلی قوی از حافظ را با مضمونی که نسبت به اهل بیت هم دارد، می‌خواند:

دل سراپردهٔ محبتِ اوست

دیده آیینه‌دارِ طلعت اوست

تو و طوبی و ما و قامتِ یار

فکرِ هر کس به قدرِ همتِ اوست

و الی آخر که

فقرِ ظاهر مبین که حافظ را

سینه گنجینهٔ محبتِ اوست

می‌بینم که آقای حافظ‌خوان و اهل ادبیات، با بیت بیت این غزل عرفانی درجه یک چشم تر می‌کند.

بنی‌فاطمه به سیاق این روزها، از ایران هم می‌خواند:

ما همه ملت امام حسین

ما همه ملت امام رضا

غرب تا شرق مرز ایران است

غرق در نعمت امام رضا

از شمال آمده است تا به جنوب

سایه رحمت امام رضا

از خزر تا خلیج فارس یکی است

در کف قدرت امام رضا

 

و نهایتا رسید به روضه آخر ماه صفر، و گفت چون محرم نتوانسته محضر رهبری برسد و روضه خوان باشد، می‌خواهد روضه علی‌اکبر بخواند و خواند.

بعد از روضه ، آقا آمد روی آن سنی که که کنار منبر تدارک دیده شده بود و در میان همهمه‌ی ابراز ارادت مردم ، شروع به صحبت کرد. ابتدا درباره وجود مبارک امام رضا نکاتی را گفتند. عمده‌اش درباره سفر حضرت از مدینه به مرو و تاثیر آن بر بیشتر شناخته شدن مکتب اهل بیت(ع)، تشیع و مشخصا ایجاد فرصتی برای تبیین قیام عاشورا بود. یک نکته قابل توجه در این بخش صحبتها به نظرم اشاره به روحیه گرفتن شیعه پس از سفر امام رضا بود:«شیعه و پیروان مکتب اهل‌بیت، با این سفر و با این حادثه آن‌چنان روحیه‌ای گرفتند که این روحیه توانست شیعه را حفظ بکند.»

نکته مهم دیگر که از نتایج سفر امام رضا به مرو بود، تبیین قیام عاشورا بود:« امام حسین با ظلم مبارزه میکرد، امام حسین بی‌عدالتی را برنمیتابید، امام حسین غلبه‌ی فسّاق و فجّار بر جامعه‌ی اسلامی را قبول نمیکرد، زیر بار نمیرفت؛ اینها مسائل بسیار مهمّی است که وقتی مسئله‌ی کربلا مطرح شد، این مسائل هم به طور طبیعی مطرح خواهد شد.»

بخش دوم صحبتهای رهبر انقلاب ناظر به مباحث جاری روز بود و جنگی که باعث «عزت جدید» ایران در نگاه مردم دنیا شد. رهبر انقلاب سوالی را طرح کرده و درباره آن صحبت کردند: « دشمنی آمریکا با ایران به خاطر چیست؟». یکی از پاسخ‌های رهبر انقلاب این بود:«این آقایی که امروز سر کار است در آمریکا مسئله را لو داد، آن هدف حقیقی را روشن کرد؛ گفت مقابله‌ی ما با ایران، با ملّت ایران برای این است که ایران گوش‌به‌فرمان آمریکا باشد! ما ملّت ایران باید این را درست بفهمیم؛ این مسئله‌ی مهمّی است. البتّه تعبیر او ممکن است یک مقداری با این [چیزی] که من گفتم متفاوت باشد؛ مثلاً «ایران حرف‌گوش‌کن باشد»؛ به این تعبیر گفته باشد. »

«ظاهربین» عنوانی بود که رهبر انقلاب برای افرادی که این سوال را مطرح می‌کنند، استفاده کرد:«چرا با آمریکا مذاکره‌ی مستقیم نمیکنید، مسائلتان را حل نمیکنید».

نکته دیگری که به نظر من آمد، این بود که آقا، آمریکا را منشا اصلی حمله به ایران معرفی کرده و گفتند:«جنگ اخیر هم به خاطر همین بود. رژیم صهیون را پیش کردند، تحریک کردند، رضایت نشان دادند، کمک کردند برای اینکه به ایران حمله کند و به خیال خودشان کار ایران را تمام کند، کار جمهوری اسلامی را تمام کند!»

نگاه طنزآمیز آقا به جمع شدن عده‌ای در یک پایتخت اروپایی برای تعیین جانشین برای جمهوری اسلامی هم از بخش های متفاوت دیدار دوم شهریور ۱۴۰۴ بود:« در بین این جمع ابلهی که نشستند جایگزین برای جمهوری اسلامی در ایران پیدا کنند یک ایرانی هم بود؛ خاک بر سر آن ایرانی‌ای که به [ضرر] کشور خودش، به نفع یهود، به نفع صهیونیسم، به نفع آمریکا می‌نشیند فعّالیّت میکند!»

تاکید بر تشکر از نیروهای مسلح هم قابل تامل بود.

بخش پایانی صحبتهای رهبر انقلاب، عمدتا بر تبیین «اتحاد مقدس» و تلاش دشمن برای از بین بردن آن گذشت. تعبیر «توصیه قطعی» دیگر نباید جای هیچ حرف و حدیثی را باقی بگذارد:« اهل بیان، اهل قلم، آنهایی که حرف میزنند، آنهایی که مینویسند، آنهایی که تحقیق میکنند، آنهایی که توییت میزنند، بفهمند چه کار میکنند. این اتّحاد مقدّس، این اجتماع عظیم، این سپر پولادین از دلهای مردم و اراده‌های مردم نباید خدشه‌دار بشود. امروز بحمدالله اتّحاد وجود دارد. این اتّحاد را مردم حفظ کنند. مسئولان کشور بخصوص مسئولان سه قوّه که بحمدالله امروز آنها هم در کمال اتّحاد و همدلی دارند با هم کار میکنند، این را حفظ کنند. خدمتگزاران کشور را مردم حمایت کنند؛ رئیس‌جمهور را حمایت کنند. رئیس‌جمهور، پُرکار و پُرتلاش و پیگیر است؛ عناصرِ این‌جور که پُرکار باشند، پُرتلاش باشند، پیگیر باشند، اینها را باید قدرشناسی کرد. اتّحاد بین ملّت و دولت، بین آحاد مسئولین گوناگون نظام، بین نیروهای مسلّح و مردم، بین آحاد مردم، چیزی است که بایستی با همه‌ی وجود حفظ بشود؛ این توصیه‌ی قطعی من است.»

و یک اشاره قابل توجه دیگر درباره وضعیت ایران در دنیا:« امروز دشمن ما، آن دشمنی که در مقابل ما قرار دارد، یعنی رژیم صهیونی، منفورترین رژیم دنیا است، منفورترین حکومت دنیا است. ملّتها هم از حکومت صهیونی منزجرند، از او متنفّرند؛ دولتها هم این حکومت را، حکومت صهیونی را محکوم میکنند.»

دیدار که تمام شد. همه برخاستند به شعار و تجدید عهد که ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند.

و ویژگی مشترک همه دیدارها در حسینیه امام خمینی، نشاطی است که در لحظه خروج آدمها در چشم‌شان می‌بینی. «خانه امید» که میگویند همین حسینیه امام خمینی(ره) است.

modir

Recent Posts

تحولات تازه در افزایش سرمایه شرکت‌ها و عملکرد ضعیف دوده‌سازها

در روزهای اخیر، چند شرکت بورسی از برنامه‌های افزایش سرمایه خود از محل سود انباشته…

4 ساعت ago

بازار سرمایه در تلاطم؛ از حراج سکه تا چشم‌انداز مبهم صنایع بورسی

پویان مظفری به بررسی آخرین تحولات بازارهای مالی پرداخت. از بازگشت حراج سکه و رشد…

4 ساعت ago

جهش دلار و طلا در راه است؟

در روزهای پایانی مرداد، بازارهای مالی ایران شاهد تحرکات قابل توجهی بودند؛ دلار آمریکا با…

4 ساعت ago

مقاومت لبنان در آستانه نقطه عطف تاریخی

دو دهه پس از تظاهرات تاریخی ائتلاف ۸ مارس، لبنان بار دیگر در آستانه آزمونی…

4 ساعت ago

نقشه راه حکمرانی در عصر نبرد ترکیبی

در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران در خط مقدم نبردی تمدنی و ترکیبی با قدرت‌های…

5 ساعت ago

نبرد شناختی برای گسستن پیوند مردم و نظام

پس از ناکامی راهبردهای سخت‌افزاری در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران، جبهه مقابل با تمرکز…

5 ساعت ago