به گزارش سرمایه فردا، لندن این روزها شاهد حضور دوباره بنکسی است؛ هنرمندی که هر بار با یک تصویر ساده، پردهای از واقعیت پیچیده جامعه را کنار میزند. دو اثر تازه او ـ یکی در محلهای فرسوده و دیگری در شلوغترین خیابان خرید پایتخت ـ کودکان را در حال خیره شدن به چراغ قرمز نشان میدهد؛ نمادی از توقف، هشدار و شاید امیدی که در دل تاریکی جستوجو میشود. تضاد میان برجهای لوکس و کانتینرهای پر از زباله، میان خریداران کریسمس و بیخانمانهای شبانه، همان تناقضی است که بنکسی با هنر خیابانیاش به تصویر کشیده: شهری که درخشش ویترینهایش، سایه فقر و بیپناهی را پنهان نمیکند.
دو اثر دیواری یکسان طی روزهای اخیر در خیابانهای لندن ظاهر شده که دستکم یکی از آنها بهطور رسمی از سوی بنکسی، هنرمند ناشناس و پرآوازه هنر خیابانی بریتانیا، تأیید شده است. تازهترین اثر روز دوشنبه در محله بیزواتر رونمایی شد؛ تنها دو روز پس از آنکه نسخهای مشابه در خیابان آکسفورد، شلوغترین محور خرید پایتخت بریتانیا، نگاه رهگذران را به خود جلب کرده بود.
این دیوارنگاره سیاهوسفید، دو کودک را با لباسهای ضخیم زمستانی، کلاه و چکمههای بارانی نشان میدهد که به پشت دراز کشیدهاند و نگاه و انگشتانشان به سوی چراغ قرمز بالای یک جرثقیل در پسزمینه نشانه رفته است. محل اجرای اثر، دیوار خانهای فرسوده بالای یک گاراژ است؛ جایی که طوری طراحی شده گویی کودکان بر سقفی فلزی و موجدار دراز کشیدهاند. در کنار آن، کانتینری مملو از زباله، مبلمان مستعمل و وسایل کهنه آشپزخانه دیده میشود؛ عناصری که فضای فقر، فرسودگی و حاشیهنشینی را برجسته میکنند.
همین تصویر، آخر هفته گذشته در مرکز لندن و در تقاطع خیابان آکسفورد و تاتنهام کورت رود نیز دیده شد. در آن نسخه، کودکان ظاهراً به برج سنترپوینت اشاره میکنند؛ ساختمانی ۳۴ طبقه و لوکس که در دهه هفتاد میلادی ساخته شد و زمانی محل تجمع فعالانی بود که به کمبود مسکن مقرونبهصرفه اعتراض داشتند. این نماد، در شهری که همچنان با بحران مسکن و افزایش بیخانمانی دستوپنجه نرم میکند، معنایی دوگانه و انتقادی پیدا کرده است. بر پایه تازهترین آمارها، حدود ۲۱۰ هزار نفر در لندن ناچارند شبها را در خیابان بگذرانند؛ آماری تکاندهنده که نزدیک به نیمی از آن را کودکان تشکیل میدهند. خیابان آکسفورد، که در طول روز مملو از خریداران کریسمس است، شبها به پناهگاه ناخواسته بیخانمانها بدل میشود؛ تناقضی که بسیاری آن را قلب پیام بنکسی میدانند.
برداشتها از این اثر متفاوت است. برخی معتقدند بنکسی میخواهد نشان دهد مردم چگونه از کنار این دیوارنگاره و از کنار بیخانمانها، با شتاب و بیتفاوتی عبور میکنند. عدهای دیگر اثر را دعوتی شاعرانه به «نگاه کردن به بالا» و یافتن امید در دل تاریکی میدانند. اشاره کاربران شبکههای اجتماعی به همزمانی رونمایی این آثار با انقلاب زمستانی، کوتاهترین و تاریکترین روز سال، نیز به لایههای نمادین و تفسیری این دیوارنگاره افزوده و آن را به یکی از بحثبرانگیزترین آثار اخیر بنکسی بدل کرده است.
یحیوی که روزگاری با «طعم آفتاب» ستاره قاب تلویزیون بود، امروز در صحنه تئاتر از…
ادگار رایت با اقتباس تازهاش از رمان استیون کینگ، جهانی را تصویر میکند که در…
ماجرای پسر ۲۰ سالهای که ابتدا راننده یک تاکسی اینترنتی را با شلیک گلوله کشت…
دو پرونده جنایی در تهران، یکی درباره اعتماد ساده یک دختر نوجوان به آشنایی مجازی…
تأیید نسخه قرصی ویگووی از سوی سازمان غذا و داروی آمریکا، تنها یک خبر دارویی…
کارگردان نامدار هالیوود، جیمز کامرون، در تازهترین گفتوگوی خود نبردهای «آواتار: آتش و خاکستر» را…