آخرین اخبار

خواستگاه بحران‌های اجتماعی

فهم وضع کنونی بحران‌های اجتماعی ایران منوط به فهم درست از وضع متفاوت تحول ملّیت ایرانی است. خاستگاه بخش مهمی از بحران اجتماعی کنونی ناشی از حرکات گریز از مرکز «اقوام» و باورمندان «آئین‌های» ایرانی همین بی‌اعتنایی ایدئولوژیکی مضاعف «نمایندگان اقوام» و «نمایندگان ملّت» به پیوندهای پیچیدۀ میان فرهنگ فراگیر ایرانی با ملّیت و دیانت است و این هر دو گروه با دامن زدن به دو شکافی که در دهه‌های اخیر ایجاد شده، به یکسان کوشش می‌کنند برای تقویت موضع خود به این بحران دامن بزنند.

گروه نخست، «نمایندگان اقوام»، که در بیشتر موارد سخنگویان توهّم‌های خود هستند که آن‌ها را با مطامع بیگانگان نیز سازگار کرده‌اند، به همان اندازه از وضع پیچیدۀ تحول تاریخی ملّیت ایرانی بی‌خبرند که «نمایندگان ملّت» با دامن زدن ایدئولوژیکی به دیانتِ بیرونِ از فرهنگ فراگیر! حکومت ایران نمی‌تواند در بی‌اعتنایی به این فرهنگ فراگیر ملّی کشور را اداره کند و به طور تاریخی نیز هیچ حکومتی نتوانسته است با تلقّی غیر ملّی این کشور را اداره کند. دولت در ایران در دوره‌هایی شالوده‌ای استوار پیدا کرده که توانسته است نمودار این فرهنگ فراگیر، یعنی وحدت کثرت‌های دینی، فرهنگی و آئینی همۀ اقوامی باشد که ملّت واحدی ایجاد کرده‌اند. حکومت کنونی ایران، با تکیه بر تلقّی ایدئولوژیکی دیانت، به لحاظ فرهنگی، کشور را در غفلتی بی‌سابقه اداره می‌کند.

چنان‌که در جای دیگری گفته‌ام، برابر اصول حقوق اساسی ایران، جایگاه دولت به درستی معلوم نیست تا بتواند متولّی فرهنگ ملّی باشد. به این اعتبار، می‌توان گفت که خلط‌هایی که در دهه‌های اخیر به دنبال جا افتادن تلقّی ایدئولوژیکی دیانت میان دیانت و فرهنگ انجام شده، ایران را در وضعی قرار داده است که با کوشش‌های نافرجامی برای صدور دیانتْ خود را در محاصرۀ دیانت مخالفان خود قرار داده است.

ایران سیاسی کنونی با فرهنگ فراگیر ملّی خود همچون «دلِ ایرانشهری» بود که نمی‌توانست به محاصرۀ  دنیای عربی– اسلامی با رهبری عربستان دربیاید؛ ایران، در آغاز دورۀ اسلامی، یک بار این محاصره را شکسته بود. فرهنگ فراگیر ملّی ایران، که با تکیه بر اندیشۀ ایرانشهری ایجاد شده بود، پیوسته، حصاری بر گِرد ایران بود که اجازه نمی‌داد ایران در محاصرۀ جهان عربی– اسلامی قرار گیرد. اینک، با ایدئولوژیکی شدن دیانت، دیانتی که می‌خواست جهان عربی– اسلامی را به محاصره درآورد، خود به محاصرۀ دنیای نوعربی– نوعثمانی، در شمال و جنوب و شرق و غرب مرزهای ایران درآمده است.

بحران‌های اجتماعی ریشه در بی‌اعتنایی ایدئولوژیکی دارد که در نتیجه محاصره ایران با فرهنگ عربی- اسلامی اتفاق افتاده است.

modir

Recent Posts

هوش مصنوعی و خیال خام پایان

هوش مصنوعی آمده، اما نه برای دفن خلاقیت انسانی. آمده تا ما را به یاد…

6 ساعت ago

معدن در قلب قنات؛ تهدیدی برای آب شرب

در جنوب کرمان، جایی که هر قطره آب حکم حیات دارد، مجوزی برای بهره‌برداری از…

6 ساعت ago

فوک‌های خزر کجا رفتند؟

در دهه ۶۰، فوک‌های خزری در اسکله‌های شمالی ایران آفتابی می‌شدند. امروز، تنها نشانه‌ای که…

6 ساعت ago

معدن‌کاران در چرخه تکرار مرگ

با گذشت کمتر از یک سال از فاجعه مرگبار طبس، بار دیگر حادثه‌ای مشابه در…

6 ساعت ago

انتقام خونین

سه روایت، سه مرگ، یک پرسش بی‌پاسخ: چرا خشونت در سایه بی‌توجهی نهادینه می‌شود؟

6 ساعت ago

سقوط یک شاهزاده

پرنس اندرو، دومین پسر ملکه الیزابت، پس از سال‌ها انکار و رسوایی، سرانجام از عنوان…

6 ساعت ago