به گزارش سرمایه فردا، پس از ماهها مذاکره و بررسی اقتصادی، ایران وارد موافقتنامه تجارت آزاد با پنج کشور عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا شده است. این توافق، که شامل روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، ارمنستان و بلاروس میشود، بستر جدیدی برای کاهش تعرفههای گمرکی، افزایش صادرات و ایجاد فرصتهای اقتصادی فراهم کرده است. اجرای این توافق از هفته گذشته آغاز شده و انتظار میرود که ۸۷ درصد کالاهای مشمول تجارت دوجانبه، بدون تعرفه گمرکی مبادله شوند. این تغییر، هزینه صادرات و واردات را بهشدت کاهش خواهد داد و به تولیدکنندگان ایرانی فرصت جدیدی برای رقابت در بازارهای بینالمللی میدهد.
با اجرای این توافق، بسیاری از کالاهای ایرانی با قیمت مناسبتری وارد بازارهای اوراسیا خواهند شد. کاهش تعرفههای گمرکی، قدرت رقابتی کالاهای ایرانی را در برابر محصولات داخلی این کشورها افزایش میدهد. این امر، بهویژه برای صنایع کشاورزی، پتروشیمی، مصالح ساختمانی، و فرآوردههای صنعتی اهمیت بالایی دارد.
گامهای کلیدی برای تولیدکنندگان ایرانی:
این توافق فرصتهایی دوطرفه ایجاد کرده است. در حالی که ایران امکان صادرات محصولات با هزینه کمتر را دارد، کشورهای اوراسیا نیز میتوانند کالاهایشان را با تعرفه صفر به بازار ایران عرضه کنند. برخی از این واردات میتواند به کاهش هزینه تولید داخلی ایران کمک کند، بهویژه در تأمین مواد اولیه موردنیاز برای صنایع مختلف.
با این حال، رقابت با تولیدکنندگان داخلی نیز یکی از چالشهای این توافق محسوب میشود. در این شرایط، استراتژیهایی مانند سرمایهگذاری مشترک، تولید مشترک و انتقال فناوری میتوانند به حفظ مزیت تولید داخلی ایران کمک کنند. همچنین، دولت باید با سیاستهای حمایتی مناسب، تولیدکنندگان داخلی را در برابر آسیبهای احتمالی محافظت کند.
این موافقتنامه تجارت آزاد یک گام استراتژیک در توسعه اقتصادی ایران محسوب میشود. تولیدکنندگان و بازرگانان ایرانی باید از این فرصت نهایت استفاده را ببرند و با برنامهریزی دقیق، تحلیل بازار و همکاریهای تجاری هوشمندانه، جایگاه خود را در این بازار تثبیت کنند.
در نهایت، موفقیت این توافق به میزان توانایی بخش خصوصی در بهرهبرداری از فرصتهای جدید و واکنش سریع به تحولات بازارهای بینالمللی بستگی دارد. آیا ایران میتواند از این توافق برای رشد پایدار اقتصادی استفاده کند؟ پاسخ به این پرسش در گرو آمادگی تولیدکنندگان و سیاستگذاریهای دقیق اقتصادی خواهد بود.
ایران با پنج کشور عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا وارد موافقتنامه تجارت آزاد شده است، توافقی که میتواند هزینههای تجارت را کاهش داده و فرصتهای اقتصادی جدیدی برای بخش خصوصی ایران ایجاد کند. این اتحادیه اقتصادی شامل روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، ارمنستان و بلاروس است که از هفته گذشته وارد مرحله اجرایی شده است.
طبق این توافق، ۸۷ درصد کالاهای مشمول صادرات و واردات بین ایران و این پنج کشور، بدون تعرفه گمرکی تبادل خواهند شد. این تغییر میتواند قدرت رقابتی کالاهای ایرانی را در برابر محصولات داخلی این کشورها افزایش دهد و هزینه صادرات را کاهش دهد.
هرچند این موافقتنامه تجاری یک فرصت بزرگ برای تولیدکنندگان ایرانی محسوب میشود، اما چالشهایی نیز در مسیر اجرای آن وجود دارد:
در سالهای گذشته، حجم تجارت ایران با این پنج کشور بین ۳ تا ۴ میلیارد دلار بوده است. اما طبق هدفگذاریهای اقتصادی، ایران در مرحله اول قصد دارد این حجم تجارت را به ۱۰ میلیارد دلار افزایش دهد.
با توجه به حجم ۸۰۰ میلیارد دلاری تجارت اوراسیا، اگر ایران بتواند ۵ درصد از این بازار را به خود اختصاص دهد، حجم تجارت میتواند تا ۴۰ میلیارد دلار افزایش یابد. این رشد مستلزم سرمایهگذاری در زیرساختهای حملونقل، ایجاد روابط تجاری پایدار و تقویت حضور شرکتهای مدیریت صادرات خواهد بود.
موافقتنامه تجارت آزاد با اوراسیا یک گام استراتژیک برای کاهش هزینههای تجارت و گسترش حضور ایران در بازارهای بینالمللی است. با این حال، اجرای موفق این توافق نیازمند سرمایهگذاری در بخش زیرساختهای حملونقل، توسعه روابط تجاری و سیاستهای حمایتی برای تولیدکنندگان داخلی است.
آیا ایران میتواند از این فرصت برای رشد پایدار اقتصادی استفاده کند؟ پاسخ به این پرسش در گرو اقدامات عملی دولت و آمادگی بخش خصوصی برای بهرهبرداری از فرصتهای جدید خواهد بود.
شبکه بانکی یکی از مهمترین ارکان ثبات اقتصادی در کشور محسوب میشود و نیازمند رویکردهای نوین نظارتی برای مدیریت موثر ریسکهای مالی است. نظارت مبتنی بر ریسک، یکی از مدلهای پیشرفتهای است که در سطح بینالمللی توصیه شده و بر شناسایی، ارزیابی و مدیریت ریسکهای موجود در بانکها تمرکز دارد.
این رویکرد به مقام ناظر اجازه میدهد که منابع نظارتی را بهصورت بهینه مدیریت کند و نقاط بحرانی را بهصورت دقیق مورد بررسی قرار دهد. اجرای این مدل در ایران، نیازمند بازنگری در شیوههای تنظیمگری، بهبود کیفیت دادهها و ارتقای سیستمهای اطلاعاتی است.
در دهه ۲۰۰۰، بحرانهای مالی جهانی نشان داد که مدلهای سنتی نظارت بانکی کفایت لازم را ندارند. به همین دلیل، نظارت مبتنی بر ریسک بهعنوان یک رویکرد جامع و پیشرفته در سطح بینالمللی مورد توجه قرار گرفت.
موسسات مالی مانند کمیته بال و FATF نیز این مدل را توصیه کردهاند و کشورهایی که آن را پیادهسازی کردهاند، توانستهاند ریسکهای سیستماتیک بانکی را بهتر مدیریت کنند. این شیوه بر پیشبینی ریسکهای مالی، جلوگیری از بحرانهای غیرمنتظره و افزایش پایداری نظام بانکی تأکید دارد.
تمرکز بر ریسکهای مهم و تاثیرگذار؛ منابع نظارتی بر نقاط حساس و پرریسک شبکه بانکی اختصاص داده میشود. ۲. افزایش کیفیت دادههای مالی و اطلاعات بانکی؛ اطلاعات دقیقتر و بهموقع به مقام ناظر ارائه میشود. ۳. پیشبینی بحرانهای مالی و اقدامات اصلاحی زودهنگام؛ امکان شناسایی سریع نقاط ضعف بانکی و جلوگیری از بحرانهای شدید. ۴. پویایی و انعطافپذیری سیستم نظارتی؛ نظارت بر ریسکهای داخلی و خارجی بانکها بهصورت همزمان و یکپارچه انجام میشود.
ساختار سنتی نظام بانکی؛ نیاز به بازنگری فرآیندهای موجود و ارتقای سیستمهای نظارتی وجود دارد. ۲. ضعف در جمعآوری و پردازش دادههای مالی؛ کیفیت اطلاعات در برخی حوزهها کفایت لازم را ندارد. ۳. ارتباط ضعیف میان بانکها و مقام ناظر؛ برای اجرای موفق این مدل، باید تعامل میان نهادهای نظارتی و بانکها بهبود یابد. ۴. عدم وجود پایگاه داده مرکزی و نظارت هوشمند؛ نیاز به سرمایهگذاری در فناوریهای اطلاعاتی برای پایش دادهها بهصورت دقیق ضروری است.
اجرای نظارت مبتنی بر ریسک در نظام بانکی ایران نیازمند تغییرات ساختاری، بهبود کیفیت دادهها، ارتقای سیستمهای اطلاعاتی و افزایش تعامل بین بانکها و مقام ناظر است.
با توجه به تجربههای جهانی و تحولات مالی بینالمللی، اجرای این مدل میتواند ثبات مالی کشور را افزایش دهد، ریسکهای سیستماتیک را کاهش دهد و موجب بهبود تصمیمگیریهای نظارتی شود.
آیا نظام بانکی ایران آماده تحول ساختاری و پذیرش نظارت مبتنی بر ریسک است؟ پاسخ به این سوال در گرو اصلاحات بنیادین و تعامل مؤثر بین نهادهای مالی و نظارتی خواهد بود
با توجه به پیچیدگیهای شبکه بانکی و رشد فناوریهای نوین مالی، نیاز به مدلهای نظارتی پیشرفته بیش از پیش احساس میشود. نظارت مبتنی بر ریسک یکی از مهمترین رویکردهایی است که در نظامهای بانکی پیشرفته مورد استفاده قرار گرفته و بر شناسایی ریسکهای سیستمی، مدیریت بهینه منابع نظارتی و افزایش پایداری مالی تمرکز دارد.
اجرای این مدل در ایران نیازمند اصلاحات ساختاری، ارتقای فناوریهای نظارتی و تقویت تعاملات نهادی است. این تغییرات، بانک مرکزی را قادر میسازد تا بهجای مدلهای سنتی، فرآیند نظارتی هوشمند و پویا را دنبال کند.
تمرکز بر تحلیل دقیق دادههای مالی و اعتبارسنجی اطلاعات؛ تصمیمات نظارتی براساس اطلاعات جامع و بهروز اتخاذ میشود. ۲. شناسایی ریسکهای بحرانی پیش از وقوع بحران؛ امکان ارزیابی دقیق نقاط ضعف بانکها و تدوین اقدامات اصلاحی. ۳. افزایش مسئولیتپذیری مقام ناظر و کاهش مداخلات غیرضروری؛ بانک مرکزی با رویکردی ساختاریافته و برمبنای دادههای معتبر نظارت را انجام خواهد داد. ۴. هماهنگی بین نظارت حضوری و غیرحضوری؛ نظارت بر ریسکهای داخلی و خارجی بانکها بهصورت یکپارچه انجام میشود.
۱. ضرورت تغییر زیرساختهای اطلاعاتی بانکی؛ پایگاه دادههای مالی نیازمند تحلیل دقیق و نظارت بر کیفیت اطلاعات است.
۱. تدوین قوانین و مقررات حمایتی برای اجرای نظارت هوشمند؛ چارچوبهای نظارتی باید همسو با استانداردهای بینالمللی تنظیم شوند. ۲. سرمایهگذاری در فناوریهای اطلاعاتی و سیستمهای نظارتی پیشرفته؛ اطلاعات بانکها باید بهصورت آنلاین، دقیق و هماهنگ تحلیل شود. ۳. پیادهسازی آزمایشی در چند بانک منتخب؛ اجرای تدریجی و اصلاح مدل نظارتی براساس نتایج اولیه ضروری است. ۴. بهبود تعامل بانکها با مقام ناظر؛ بانکها باید در فرآیند تغییرات نظارتی مشارکت داشته باشند و اطلاعات مورد نیاز را بهصورت مستمر ارائه دهند.
پیادهسازی مدل نظارت مبتنی بر ریسک یک گام مهم در اصلاح ساختار نظام بانکی ایران است. در صورت اجرای صحیح این مدل، بانک مرکزی قادر خواهد بود با دقت بیشتری ریسکهای بحرانی را مدیریت کند، منابع نظارتی را بهینهسازی نماید و اعتماد عمومی به نظام بانکی را افزایش دهد.
با این حال، موفقیت این طرح نیازمند همکاری بانکها، ارتقای شفافیت اطلاعاتی و بازبینی مستمر فرآیندهای نظارتی خواهد بود. آیا ایران آماده تحول ساختاری نظام بانکی و گذار به مدلهای پیشرفته تنظیمگری است؟
در طی دو سال گذشته، بانک مرکزی با توجه به تحولات قانونی و اقتصادی، به مدل جدیدی در تنظیمگری و نظارت بانکی دست یافته است. یکی از تغییرات کلیدی، گذار از تنظیمگری مبتنی بر مقررات (Rule-Based) به تنظیمگری مبتنی بر اصول (Principle-Based) بوده است. این رویکرد به جای تعیین حدود و قوانین سختگیرانه، بر رعایت اصول کلی و ایجاد انعطاف در فرآیندهای نظارتی تأکید دارد.
این تغییر در نحوه تنظیمگری، هرچند در ظاهر ساده به نظر میرسد، اما چالشهای اجرایی فراوانی به همراه دارد. دلیل این پیچیدگی، ارتباط تنظیمگری با رفتار فعالان بازار و نحوه پیادهسازی استانداردهای بینالمللی در فضای اقتصادی ایران است.
۱. تنظیمگری مقرراتمحور (Rule-Based)
۲. تنظیمگری اصولمحور (Principle-Based)
بانک مرکزی به دلیل اثرگذاری متغیرهای محیطی و نیاز به اصلاحات اساسی، تصمیم گرفته که در تنظیمگری بهجای تأکید صرف بر اجرای مقررات، اصول کلی را ملاک قرار دهد. این تغییر موجب شده که نهادهای تحت نظارت به جای رعایت صرف قواعد، بر بهبود عملکرد و کاهش ریسک تمرکز کنند.
۱. مقاومت سازمانی و ساختاری در برابر تغییرات؛ برخی نهادهای مالی هنوز با مدلهای سنتی انطباق بیشتری دارند و تغییر به سمت اصولمحوری نیازمند فرهنگسازی است.
یکی از مسائل کلیدی در تحول نظام بانکی، تفکیک وظایف تنظیمگری از نظارت بانکی است. تنظیمگری به تدوین سیاستها و مقررات میپردازد، در حالی که نظارت، بر نحوه اجرای این مقررات و ارزیابی عملکرد نهادهای مالی تمرکز دارد.
با ایجاد مرکز تنظیمگری و مرکز نظارت در بانک مرکزی، این تفکیک ساختاری تا حدی اجرایی شده است. اما نیاز به ارتقای سیستمهای نظارتی هوشمند و تعامل مؤثر میان تنظیمگران و ناظران وجود دارد.
بانک مرکزی در حال پوستاندازی و ورود به دوران جدید تنظیمگری و نظارت بانکی است. حرکت به سمت تنظیمگری اصولمحور، اگرچه چالشهایی دارد، اما میتواند باعث ارتقای عملکرد نهادهای مالی، کاهش تخلفات و بهبود نظارت بانکها شود.
با این حال، موفقیت این مدل در گرو فرهنگسازی، ارتقای کیفیت دادهها و هماهنگی بیشتر با نهادهای مالی بینالمللی است. آیا ایران آماده این تغییر بزرگ در نظام بانکی خود است؟ پاسخ این پرسش در گرو تصمیمات کلان اقتصادی و توانایی بانک مرکزی در مدیریت این تحول خواهد بود.
یکی از مشکلاتی که در تنظیمگری نظام بانکی مشاهده میشود، اتکای بیش از حد به ضمانت اجراهای پسینی است. بسیاری از مقررات بانک مرکزی به گونهای تدوین شدهاند که تخلفات ابتدا رخ داده و سپس در هیئت انتظامی یا دیوان عدالت مورد بررسی قرار میگیرند. این فرآیند زمانبر بوده و گاهی چندین ماه یا حتی سالها طول میکشد تا اجرای واقعی مقررات انجام شود.
بانک مرکزی در سالهای اخیر تلاش کرده تا رویکردهای نظارتی را به سمت ضمانت اجراهای پیشینی تغییر دهد، یعنی ساختار تنظیمگری به گونهای باشد که اصولاً امکان تخلف وجود نداشته باشد. این تغییر، از طریق افزایش شفافیت در فرآیندهای بانکی، پاسخگو کردن افراد کلیدی و بهبود روشهای تبادل داده بین بانکها و نهادهای نظارتی انجام میشود.
بر اساس مدلهای پیشرفته جهانی، تنظیمگری و نظارت باید کاملاً از یکدیگر تفکیک شوند.
این تفکیک میتواند از تعارض منافع و نفوذ عوامل سیاسی در فرآیندهای نظارتی جلوگیری کند. با این حال، در نظام بانکی ایران هنوز این استقلال بهطور کامل اجرا نشده و بسیاری از فرآیندهای تنظیمگری و نظارتی در هم تنیده باقی ماندهاند.
مدیریت ریسک یکی از بخشهای حیاتی در حفظ ثبات مالی است. در نظام بانکی، چهار ریسک کلیدی وجود دارد که هم احتمال وقوع بالایی دارند و هم خسارت قابل توجهی ایجاد میکنند:
ایران در حال گذار به مدلهای نوین نظارتی در بانکداری است، اما موفقیت این فرآیند نیازمند اصلاحات ساختاری، تقویت فناوریهای مالی و هماهنگی بیشتر بین نهادهای نظارتی و بانکها خواهد بود.
مدیریت ریسکهای مالی و بهبود فرآیندهای تنظیمگری و نظارتی میتواند به افزایش اعتماد عمومی به نظام بانکی و کاهش بحرانهای مالی کمک کند. آیا ایران آماده پذیرش این تغییرات بزرگ در بانکداری خود است؟
یکی از بحرانهای نظام بانکی، کاهش ارزش پول و تورم مستمر است که تأثیر مستقیم بر سرمایههای سپردهگذاران دارد. در همین راستا، برخی نظرات حقوقی و فقهی بر ضرورت جبران کاهش ارزش پول در قراردادهای مالی تأکید کردهاند.
تأیید فقهی این موضوع، به ویژه استفتای اخیر مقام معظم رهبری، نشان میدهد که لازم است نظام بانکی برای حفظ ارزش واقعی داراییهای سپردهگذاران، اصلاحات جدی در ساختارهای مالی خود اعمال کند. این مسئله، میتواند تأثیر قابل توجهی بر نرخ بهره بانکی، شیوه بازپرداخت وامها، و مکانیزمهای اقتصادی مرتبط با سپردهگذاری داشته باشد.
یکی از مهمترین چالشهای نظام بانکی ایران، رشد شدید نقدینگی و عدم کنترل خلق پول پرقدرت توسط بانک مرکزی است. نقدینگی که در اوایل دهه ۸۰ کمتر از ۷۰ هزار میلیارد تومان بود، در دورههای مختلف با رشد نامحدود مواجه شد و اکنون از ۱۰ هزار هزار میلیارد تومان فراتر رفته است.
این موضوع نشاندهنده عدم محدودیت در خلق پول توسط بانک مرکزی و دولت است، که منجر به افزایش تورم، کاهش ارزش پول و فشار مضاعف بر اقتصاد میشود. برای کنترل این وضعیت، پیشنهاد شده است که بانک مرکزی:
یکی از مهمترین تحولات مالی در سطح بینالمللی، پیشرفت نظامهای جدید پولی مانند ارزهای دیجیتال و ارز واحد جهانی (Single Global Currency) است. این تحول میتواند نظام بانکی سنتی را با تغییرات بنیادین مواجه کند و بانکهای مرکزی را مجبور به اتخاذ سیاستهای جدید مالی نماید.
برای آمادهسازی نظام بانکی در مواجهه با این تغییرات، پیشنهاد شده است که بانک مرکزی تحقیق و توسعه گستردهای در حوزه ارزهای دیجیتال و سازوکارهای جدید مالی انجام دهد تا از سازگاری نظام بانکی ایران با تحولات جهانی اطمینان حاصل کند.
بر اساس گزارشهای ارائهشده، ساختار هیئت مدیره در بانکها نیاز به اصلاحات جدی دارد.
برای بهبود این وضعیت، پیشنهاد شده است که:
نظام بانکی ایران در حال مواجهه با چندین بحران جدی از جمله تورم، رشد نقدینگی، ضعف نظارت، و ظهور نظامات جدید پولی در سطح جهانی است. برای مقابله با این چالشها، اصلاحات ساختاری در سیاستهای پولی، تنظیمگری و نظارت بانکی ضروری است.
اگر بانک مرکزی بتواند سیاستهای شفافتر و محدودکنندهتری در کنترل خلق پول و مدیریت ارزش داراییهای سپردهگذاران اتخاذ کند، امکان حفظ ثبات اقتصادی و کاهش بحرانهای مالی در آینده فراهم خواهد شد.
به گزارش سرمایه فردا، به همت بخش کودک و نوجوان انتشارات «امیرکبیر»؛«زرافهای که سفید بود»…
بازار سهام در معاملات اخیر با تحرک نسبی در برخی نمادهای بورسی همراه شد، اما…
با انتشار گزارشهای مالی سالانه و عملکرد ماهانه شرکتهای بورسی، سرمایهگذاران در حال ارزیابی نمادهایی…
بازارهای مالی تحت تأثیر قطعی برق، اختلال در سامانه جامع تجارت و فضای مبهم مذاکرات…
با ادامه ناترازی برق و افزایش قیمت مصالح ساختمانی، بازار ساختوساز با چالشهای جدیدی روبهرو…
سیاستهای اقتصادی و تحولات دیپلماتیک ایران در کانون توجه قرار گرفتند. حذف یارانه سه دهک…