به گزارش سرمایه فردا، بعد از جنگ رژیم صهیونی و آمریکا علیه ایران جریان سیاسی اصلاحات به شدت فعال شده است. این در حالی که این جریان در طول جنگ هیچ کنش جدیی از خود نشان نداد و در همبستگی و اتحاد ملی شکل گرفته هیچ نقشی ایفا نکرد. این انفعال تا انجا بود که حتی رهبر جریان اصلاحات همچون رقیب خود در انتخابات ۷۶ یعنی جناب آقای ناطق نوری در روز اول جنگ در جلو دوربین حاضر نشد و سخن از دفاع و اتحاد و حمایت از نیروهای مسلح را به میان نکشید و فقط به انتشار یک پیام مکتوب بسنده کرد و در آن با مردم کاری نداشت و فقط از «همه کشورهای آزاد و سازمانهایی که صلح و سعادت انسان را می خواهند و در رأس آن سازمان ملل» خواست تا تجاوز رژیم اسرائیل را محکوم کنند. این رفتار انفعالی از سوی آقای خاتمی در حالی رخ داد که در روزهای انتخابات ریاستجمهوری در حمایت از نامزد انتخاباتی موافق، روزاروز از او فیلم منتشر میشد و مردم، دعوت به رای به نامزد مورد نظر میشدند.
حال این جریان پس از جنگ با آن کارنامه انفعالی در طول جنگ، تحرکات پر دامنهای را آغاز کرده و در نتیجه این تحرکات خواستار این مهم است که نظام در وضعیت بحران دست به تغییرات بزرگ و گسترده بزند. فارغ از ارزش گذاری درباره کیفیت هنجاری مطالبات این جریان، این امر بر هر خردمندی مفروض است که تغییرات اساسی در وضعیت بحران اقدامی بخردانه نیست.
این جریان در وضعیتی که آینده جنگ هنوز در هاله ای از ابهام است، در موقعیت ملی، مطالبات سیاسی و جناحی خود را طرح میکند و توجهی به شرایط کشور ندارد و عملا در جهت مخدوش کردن اتحاد ملی که نقشی در ان نداشته گام بر میدارد. این شکل از نقش آفرینی در این موقعیت حساس کنونی می تواند تبعات حیثیتی جبران ناپذیری را برای این جریان داشته باشد. در این باره سوال اساسی که این جریان باید از خود بپرسد این است که رفتار غیر ملی و به دور از خردمندی سیاسی ایشان در حال حاضر به نفع ایران است یا به نفع دشمنان ایران؟ این پرسش که ماهیت این تحرکات را به چالش میکشد شامل بیانیه اخیر جبهه اصلاحات ایران نیز میشود.
درباره متن این بیانیه که با عنوان «تنها راه نجات کشور، تغییر و بازگشت به مردم است» منتشر شده است، اشاره بر چند نکته ضروری است.
این جریان باید بداند مردم در جنگ ۱۲ روزه بی فراخوان در کنار نیروهای مسلح و فرمانده کل قوا ایستادند جای که نیروهای اصلی اصلاحطلب حضورشان انجا بسیار کم رمق و کم رنگ بود. با لحاظ این مهم جریان اصلاحات باید تجربه نهضت آزادی و نیروهای ملی مذهبی را در جریان جنگ قبلی ایران پیش چشم داشته باشد. کسانی که در جریان جنگ هشت ساله، مطالبات بیشینه سیاسی طرح کرده و گفتارهایی را در جامعه به پیش میکشدند که از اهمیت ضرورت دفاع از کشور میکاست و در آن خدشه ایجاد میکرد، در نهایت کار را به جایی رساندند که کشور مجبور به اتخاذ تصمیم بزرگ شد و انان را از صحنه سیاست کنار گذاشت. امید که اصلاح طلبان به آن ماجرا به عنوان درس عبرت بنگرند.
ایران امروز بیش از همیشه نیاز به مسئولیت پذیری دارد. بهتر است نیروهای اصلاح طلب مسئولیت خود را در شرایط حاضر پذیرا باشند و با لحاظ امر ملی به جای امر سیاسی به رفتار و عمل خود جهت دهند تا به سرنوشت نهضت آزادی دچار نشوند.
تحولات جنگ ۱۲ روزه نهتنها ماهیت دشمنی غرب با ایران را آشکار کرد، بلکه نقش…
آغاز فصل جدید لیگ برتر انگلیس با صحنهای متفاوت همراه شد؛ جایی که هواداران منچستری…
جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، تنها یک درگیری نظامی نبود؛ بلکه بخشی از…
در شرایط حساس پس از جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران، حفظ…
نهضت ملی شدن صنعت نفت، نقطهعطفی در تاریخ مبارزات ضداستعماری ایران بود که با ائتلاف…
تصویب حذف چهار صفر از پول ملی ایران بار دیگر بحثی قدیمی را زنده کرده…