بورس

بورس در بزنگاه اصلاحات

به گزارش سرمایه فردا، در هفته‌های اخیر، بازار سرمایه ایران شاهد نوساناتی بوده که ریشه آن را باید در ترکیب پیچیده‌ای از سیاست‌های ارزی، نرخ‌های بهره بالا و فضای سیاسی پرریسک جست‌وجو کرد. سرمایه‌گذاران در صف خرید و فروش، بیش از هر زمان دیگری به گزارش‌های مالی شرکت‌ها چشم دوخته‌اند؛ گزارش‌هایی که می‌توانند مسیر تصمیم‌گیری را روشن کنند، اما گاه با تأخیر یا عدم شفافیت منتشر می‌شوند و همین مسئله بر بی‌اعتمادی بازار می‌افزاید.

بازار سرمایه زیر سایه سیاست‌های ارزی و تحریم؛ نقش گزارش‌های مالی در تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران

مدیران دارایی و اعضای هیئت‌مدیره شرکت‌ها در شرایط فعلی با محدودیت‌های جدی مواجه‌اند. آزادی عمل گذشته دیگر وجود ندارد و سیاست‌های ارزی و پولی، فضای تصمیم‌گیری را محدود کرده است. نرخ دلار توافقی و ضرورت حرکت به سمت آن، به‌عنوان یکی از محورهای اصلی سیاست اقتصادی مطرح شده، اما همچنان دل و جرأت تغییر جدی در ساختارها دیده نمی‌شود.

بازار سرمایه برای ورود به یک رالی صعودی نیازمند چند عامل کلیدی است: آرامش سیاسی، ثبات نرخ ارز و کاهش نرخ بهره. در حال حاضر، نرخ‌های بهره در صندوق‌های درآمد ثابت به سطح ۳۵ درصد رسیده و در برخی بازارهای مالی حتی تا ۴۵ درصد گزارش شده است. چنین نرخ‌هایی عملاً مانع رشد بازار سهام می‌شوند و سرمایه‌گذاران را به سمت ابزارهای کم‌ریسک سوق می‌دهند. این وضعیت نشان می‌دهد که بدون اصلاحات اقتصادی و کاهش کسری بودجه، نمی‌توان انتظار جهش پایدار در بازار داشت.

بازار سرمایه ایران در شرایطی قرار گرفته که سیاست‌های پولی انقباضی، نرخ‌های بهره بالا و فشار تحریم‌ها مسیر رشد آن را دشوار کرده‌اند. در این میان، کیفیت و شفافیت گزارش‌های مالی شرکت‌ها می‌تواند به‌عنوان یکی از ابزارهای کلیدی برای کاهش ریسک و هدایت سرمایه‌گذاران عمل کند؛ اما تأخیر در انتشار این گزارش‌ها و ضعف نظارت، اعتماد بازار را با چالش جدی مواجه ساخته است

از سوی دیگر، مکانیزم ماشه و تحریم‌های جدید، ریسک‌های ژئوپلیتیک را افزایش داده‌اند. بازار سرمایه در کوتاه‌مدت از این تحولات می‌ترسد، اما در بلندمدت واکنش‌ها پیچیده‌تر خواهد بود. وابستگی شدید ایران به چین به‌عنوان شریک تجاری اصلی نیز ریسک تازه‌ای ایجاد کرده است؛ زیرا هرگونه تغییر در سیاست‌های خرید چین می‌تواند ضربه‌ای جدی به صادرات ایران وارد کند.

در سطح صنایع، شرکت‌های بزرگ تحت حمایت حقوقی‌ها قرار دارند، اما صنایع کوچک‌تر با وجود ارزندگی، کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. گزارش‌های مالی این شرکت‌ها می‌تواند فرصت‌های تازه‌ای برای سرمایه‌گذاران ایجاد کند، اما تأخیر در انتشار آن‌ها مشکل‌ساز شده است. بسیاری از گزارش‌های شش‌ماهه هنوز منتشر نشده‌اند و این موضوع باعث شده عده‌ای از اطلاعات زودتر مطلع شوند و بازار از شفافیت محروم بماند.

این ضعف در انتشار گزارش‌ها، اعتماد سرمایه‌گذاران را کاهش داده و به بی‌عدالتی در بازار دامن زده است. در حالی که فناوری‌های جدید امکان ارائه سریع گزارش‌ها را فراهم کرده‌اند، برخی شرکت‌ها همچنان با تأخیر عمل می‌کنند. راهکار پیشنهادی، الزام شرکت‌ها به انتشار حداقل گزارش‌های حسابرسی‌نشده در ده روز نخست پس از پایان دوره مالی است تا سرمایه‌گذاران بتوانند تصمیم‌گیری بهتری داشته باشند.

جمع‌بندی

بازار سرمایه ایران در شرایطی ایستاده که فشار سیاست‌های پولی، نرخ‌های بهره بالا و تحریم‌ها مسیر رشد آن را دشوار کرده‌اند. در این میان، گزارش‌های مالی شرکت‌ها می‌توانند نقش حیاتی در کاهش ریسک و هدایت سرمایه‌گذاران ایفا کنند، اما ضعف شفافیت و تأخیر در انتشار آن‌ها اعتماد بازار را تهدید می‌کند. اگر اصلاحات اقتصادی جدی در حوزه کسری بودجه، سیاست‌های ارزی و نظام گزارش‌دهی شرکت‌ها صورت نگیرد، چشم‌انداز بازار همچنان پرریسک و ناپایدار باقی خواهد ماند

بازار سرمایه در بزنگاه‌های سیاسی و اقتصادی؛ تجربه زیسته معامله‌گران و چشم‌انداز سرمایه‌گذاری

بازار سرمایه ایران در شرایطی پرتنش قرار دارد؛ جایی که تصمیمات سیاسی، نرخ بهره، انرژی و سیاست‌های ارزی به‌عنوان بزنگاه‌های حساس پیش‌روی اقتصاد و سرمایه‌گذاران قرار گرفته‌اند. در این میان، تجربه زیسته معامله‌گران از بحران‌ها و جنگ‌ها نشان می‌دهد که چگونه احساسات و تصمیمات لحظه‌ای می‌توانند بر مسیر سرمایه‌گذاری اثر بگذارند

در یک سال اخیر، بسیاری از فعالان بازار سرمایه به این نتیجه رسیده‌اند که دیگر نمی‌توان صرفاً روزمره و واکنشی عمل کرد. شرایط اقتصادی و سیاسی کشور به نقطه‌ای رسیده که حتی حاکمیت نیز می‌داند تصمیمات عجیب و غیرمنطقی می‌تواند تبعات سنگینی داشته باشد. این بزنگاه‌ها، چه در حوزه انرژی و نرخ بهره و چه در سیاست‌های ارزی، به‌طور مستقیم بر بازار و زندگی مردم اثر می‌گذارند.

یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که معامله‌گران در سال گذشته گرفته‌اند، اهمیت مطالعه و درک عمیق‌تر اقتصاد کلان است. بسیاری از متغیرها به نقطه حساس رسیده‌اند و هر تصمیم اشتباه می‌تواند موجی از بحران ایجاد کند. در این میان، ترجیحات سرمایه‌گذاری نیز تغییر کرده است. سرمایه‌گذاران دیگر به دنبال روزمرگی نیستند؛ بلکه می‌خواهند تجربه‌های جدیدی را به دانش و سبک زندگی خود اضافه کنند.

لحظه‌های بحرانی مانند شنیدن خبر جنگ یا مشاهده دود و انفجار در شهر، برای معامله‌گران تجربه‌ای متفاوت بوده است. بسیاری در همان لحظه نخست به بازار فکر کرده‌اند و این نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری در ایران نه‌تنها یک فعالیت اقتصادی، بلکه بخشی از سبک زندگی و واکنش اجتماعی افراد شده است.

در شرایط فعلی، ترکیب دارایی‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد. برخی ترجیح می‌دهند بیش از ۵۰ درصد سرمایه خود را در سهام نگه دارند، حتی پس از بحران‌ها، و باقی را میان صندوق‌های طلا و ابزارهای درآمد ثابت تقسیم کنند. نرخ بهره حقیقی منفی و تورم بالا باعث شده دارایی‌های امن مانند طلا همچنان جذاب باشند. در عین حال، بازار سهام با وجود اصلاحات و افت شاخص، هنوز فرصت‌هایی برای خرید در کف‌های قیمتی فراهم می‌کند.

شاخص کل بورس در روزهای اخیر بیش از یک درصد افت داشته، اما بازار همچنان در حال دست‌به‌دست شدن است و حجم معاملات نشان می‌دهد که نگرانی جدی هنوز شکل نگرفته است. بسیاری معتقدند تا زمانی که افت‌های سنگین‌تر رخ نداده، بازار در نقطه خطر نیست و می‌توان با احتیاط وارد شد.

نظر کارشناسان این است که بزنگاه‌های سیاسی و اقتصادی اگر حل نشوند، دیر یا زود گریبان بازار و کشور را خواهند گرفت. مسائلی مانند نرخ بهره، انرژی، سیاست‌های ارزی و حتی تصمیمات اجتماعی، اگر با عقلانیت مدیریت نشوند، نه‌تنها بازار سرمایه بلکه کل اقتصاد ایران را آسیب‌پذیر خواهند کرد. راه‌حل، حرکت سریع به سمت اصلاحات و تصمیم‌گیری منطقی است؛ زیرا تعلل در این بزنگاه‌ها هزینه‌های سنگینی برای همه، از سرمایه‌گذاران تا مردم عادی، به همراه خواهد داشت.

 

بازار سرمایه در نیمه دوم سال؛ امید به گزارش‌های قوی و نقش سرمایه‌گذاران خرد

با کاهش نرخ دلار و صعود کامودیتی‌ها، چشم‌انداز بازار سرمایه ایران در نیمه دوم سال مثبت ارزیابی می‌شود. هرچند سایه ریسک‌های سیستماتیک همچنان وجود دارد، اما افزایش حجم معاملات و حضور فعال سرمایه‌گذاران خرد می‌تواند رونق نسبی بورس را رقم بزند.

کاهش نرخ دلار به محدوده ۱۰۸ هزار تومان و صعود انس جهانی طلا تا سطح ۴۱۸۲ دلار، فضای مثبتی برای بازارهای مالی ایجاد کرده است. نقره نیز با قیمت ۵۲ دلار و مس در سطح ۱۰۶۰۰ دلار، همراه با آلومینیوم ۲۷۴۶ دلاری، نشان می‌دهند که کامودیتی‌ها در مسیر صعودی قرار دارند. این روند برای سرمایه‌گذاران بلندمدت جذابیت ویژه‌ای دارد؛ به‌ویژه زمانی که قیمت طلا در داخل کشور زیر ۱۰ میلیون تومان معامله شود، ریسک به ریوارد آن به‌طور محسوسی افزایش می‌یابد.

بر اساس محاسبات تورمی، دلار زیر ۹۸ هزار تومان عملاً کمتر از ارزش واقعی خود معامله می‌شود و همین موضوع سرمایه‌گذاری در طلا و نقره را تقویت می‌کند. هرچند احتمال اصلاح ۱۰ درصدی در کوتاه‌مدت وجود دارد، اما بازده انتظاری در افق یک‌ساله می‌تواند بین ۱۰ تا ۱۵ درصد باشد. به همین دلیل، شمش نقره و طلای زیر ۱۰ میلیون تومان گزینه‌های جذابی برای سرمایه‌گذاران محسوب می‌شوند.

از سوی دیگر، بازار توافقی ارز با نرخ‌های ۹۰ تا ۹۵ هزار تومان در حال تثبیت است و این تغییر می‌تواند در گزارش‌های شش‌ماهه شرکت‌ها اثرگذار باشد. هرچند گزارش‌های فعلی بر مبنای دلار ۷۰ هزار تومانی تنظیم شده‌اند، اما انتظار می‌رود در نیمه دوم سال با رشد نرخ ارز و افزایش قیمت کامودیتی‌ها، سودآوری شرکت‌ها به‌طور قابل توجهی افزایش یابد.

شاخص کل بورس اکنون در محدوده سه میلیون و ۲۰ هزار واحد قرار دارد و فاصله‌ای کمتر از ۱۰ درصد با سقف قبلی خود دارد. این وضعیت نشان می‌دهد که بازار در انتظار گزارش‌های شش‌ماهه است تا مسیر آینده خود را مشخص کند. با وجود این، سایه ریسک‌های سیستماتیک همچنان بر بازار سنگینی می‌کند و مانع از جهش‌های شدید می‌شود.

نکته مهم دیگر، نقش سرمایه‌گذاران خرد در بازار است. در حال حاضر حدود ۱۵۰ هزار نفر به‌طور روزانه در بورس فعال هستند؛ عددی که اگر به بالای ۱۰۰ هزار نفر با سرمایه‌های قابل توجه برسد و ارزش معاملات روزانه از ۱۰ تا ۱۲ هزار میلیارد تومان عبور کند، می‌توان گفت بازار در وضعیت رونق قرار دارد. این حضور فعال، بورس را از رکود عمیق مشابه بخش مسکن دور نگه می‌دارد و آن را به گزینه‌ای جذاب برای سرمایه‌گذاری تبدیل می‌کند.

در نهایت، تجربه و تخصص حسابداران و تحلیلگران در تهیه و ارزیابی گزارش‌های مالی، نقشی کلیدی در شفافیت و اعتماد بازار دارد. بسیاری از کارشناسانی که سال‌ها در حوزه حسابرسی و گزارش‌دهی فعالیت کرده‌اند، اکنون به‌عنوان تحلیلگر بازار سرمایه تلاش می‌کنند تا با ارائه تحلیل‌های دقیق، مسیر سرمایه‌گذاران را روشن کنند. این ترکیب دانش مالی و تجربه عملی می‌تواند به ارتقای کیفیت تصمیم‌گیری در بازار کمک کند و بورس را به ابزاری مؤثر برای حمایت از تولید و اقتصاد ملی تبدیل سازد.

 

تحلیل صنایع بورسی؛ از افت حاشیه سود تا فرصت‌های پنهان در سهام ارزان

بررسی تازه صورت‌های مالی شرکت‌ها نشان می‌دهد که رشد هزینه‌ها از درآمد پیشی گرفته و حاشیه سود بسیاری از صنایع کاهش یافته است. با این حال، برخی شرکت‌ها به دلیل تقسیم سود پایین یا افزایش مطالبات ارزان معامله می‌شوند و می‌توانند فرصت‌های سرمایه‌گذاری جذابی برای فعالان بازار باشند

ارزیابی صنایع بورسی بر اساس گزارش‌های مالی سه‌ماهه و فروش شش‌ماهه شرکت‌ها در سامانه کدال نشان می‌دهد که میانگین حاشیه سود کل بازار حدود ۱۸.۵ درصد است. این یعنی اگر شرکتی هزار میلیارد تومان فروش داشته باشد، به‌طور متوسط ۱۸۵ میلیارد تومان سود خالص کسب می‌کند. اما تفاوت میان صنایع بسیار قابل توجه است؛ برای مثال، صنعت سیمان با حاشیه سود ۳۵ درصدی در صدر قرار دارد، در حالی که محصولات لبنی تنها حدود ۵.۸ درصد سود خالص از فروش خود به دست می‌آورند.

در صنایع اوره، حاشیه سود حدود ۲۵ درصد است و در بخش آشامیدنی‌ها نزدیک به ۱۸ درصد. اما صنعت پالایش با حاشیه سود بسیار پایین‌تر، تنها حدود ۸ درصد سود خالص از فروش خود دارد. این اختلاف نشان می‌دهد که ساختار هزینه و درآمد در صنایع مختلف تفاوت چشمگیری دارد و سرمایه‌گذاران باید به این جزئیات توجه کنند.

از منظر مالی، دوره وصول مطالبات در کل بازار کمتر از چهار ماه و دوره گردش کالا حدود سه ماه و نیم است. نسبت ارزش بازار به سود (P/E فوروارد) به‌طور میانگین عدد ۶ است؛ یعنی ارزش بازار شرکت‌ها شش برابر سودی است که تولید می‌کنند. در برخی صنایع مانند پالایش این نسبت پایین‌تر و حدود ۳.۴ برابر است، در حالی که در زغال‌سنگ به ۱۵ برابر می‌رسد. این اختلاف نشان‌دهنده تفاوت انتظارات بازار از آینده صنایع مختلف است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد رشد فروش شرکت‌ها در سال جاری حدود ۵۰ درصد بوده که اندکی بالاتر از نرخ تورم ۴۵ درصدی است. با این حال، افزایش هزینه‌ها بیش از رشد درآمد بوده و همین موضوع باعث افت حاشیه سود شده است. به‌طور مثال، شرکتی که پیش‌تر از هزار میلیارد تومان فروش ۳۰۰ میلیارد سود کسب می‌کرد، اکنون با همان میزان فروش تنها ۲۰۰ میلیارد سود دارد. این کاهش کیفیت سود به دلیل افزایش مطالبات و فروش نسیه نیز تشدید شده است.

در نتیجه، نسبت‌های مالی بازار تغییر کرده‌اند. P/S فوروارد از عدد ۲ به ۰.۹ کاهش یافته و P/E بازار از ۲.۵ به ۱.۴ رسیده است. همچنین نسبت مطالبات به دارایی‌ها از ۲۵ درصد به ۳۰ درصد افزایش یافته که نشان‌دهنده رشد فروش غیرنقدی و کاهش کیفیت دارایی‌هاست.

با این حال، همه صنایع به یک اندازه تحت فشار نیستند. برخی صنایع استراتژیک مانند دارو و غذا شرایط متفاوتی دارند و به دلیل اهمیت اجتماعی، سیاست‌های حمایتی بیشتری دریافت می‌کنند. در سایر صنایع، کاهش فاصله میان نرخ دلار آزاد و دلار نیما می‌تواند به بهبود سودآوری کمک کند، زیرا درآمد شرکت‌ها افزایش یافته و فشار هزینه‌ها کاهش می‌یابد.

نکته مهم این است که ارزانی یک صنعت لزوماً به معنای جذابیت همه سهام آن نیست. برای مثال، در صنعت متانول برخی نمادها گران معامله می‌شوند، اما دیگر نمادها به دلایل مختلف ارزان هستند و می‌توانند فرصت سرمایه‌گذاری باشند. بررسی ۷۳۸ نماد بورسی نشان می‌دهد که در ۹۵ درصد موارد، ارزانی سهام ناشی از دو عامل است: تقسیم سود پایین (زیر ۵۰ درصد) یا نسبت بالای مطالبات به دارایی‌ها.

در مقابل، بازار به شرکت‌هایی علاقه نشان می‌دهد که ویژگی‌های زیر را دارند:

  • رشد فروش بالاتر از تورم (بیش از ۵ درصد)
  • نسبت P/B کمتر از ۳.۵
  • نسبت P/E فوروارد زیر ۴
  • نسبت P/S فوروارد زیر ۱.۲
  • تقسیم سود بالای ۶۰ درصد
  • گزارش‌های مالی رو به رشد و سنتیمنت مثبت

این معیارها نشان می‌دهند که سرمایه‌گذاران باید فراتر از ظاهر صنایع نگاه کنند و با تحلیل دقیق گزارش‌های مالی، فرصت‌های پنهان را شناسایی کنند. در شرایطی که بسیاری از شرکت‌ها با افت حاشیه سود مواجه‌اند، انتخاب درست می‌تواند تفاوت بزرگی در بازدهی سرمایه‌گذاری ایجاد کند.

 

صنایع بورسی زیر ذره‌بین؛ سیمان در صدر، مس با آینده روشن

تحلیل تازه نسبت‌های مالی صنایع نشان می‌دهد که سیمان با حاشیه سود بالا و کیفیت سود ممتاز در جایگاه نخست قرار دارد، در حالی که صنعت مس با وجود عملکرد ضعیف در نیمه اول سال، همچنان چشم‌انداز مثبتی دارد. سایر صنایع نیز بسته به ساختار هزینه و درآمد، یا درگیر افت سودآوری شده‌اند یا با ارزش‌گذاری‌های غیرمنطقی معامله می‌شوند.

یکی از نکات کلیدی در تحلیل صنایع این است که حتی در یک صنعت خوب، می‌توان شرکت‌های ضعیف و قوی را همزمان مشاهده کرد. اختلاف میان شرکت‌های بزرگ و کوچک گاهی آن‌قدر زیاد است که تحلیل کلی صنعت می‌تواند گمراه‌کننده باشد. برای مثال، در صنعتی با ۱۵ شرکت، اگر دو شرکت ارزش بازاری چند صد هزار میلیاردی داشته باشند و باقی تنها چند هزار میلیاردی باشند، میانگین‌گیری از کل صنعت تصویر دقیقی ارائه نمی‌دهد. بنابراین بررسی جداگانه هر شرکت ضروری است.

در میان صنایع مختلف، صنعت مس جایگاه ویژه‌ای دارد. با وجود آنکه عملکرد شش‌ماهه نخست سال چندان جذاب نبوده، نسبت‌های مالی این صنعت همچنان مطلوب است. مطالبات نسبت به دارایی‌ها پایین، تقسیم سود مناسب، حاشیه سود قابل قبول و دوره گردش مطلوب، باعث شده بازار برای این صنعت ارزش قائل شود. به همین دلیل، آینده صنعت مس مثبت ارزیابی می‌شود، حتی اگر در کوتاه‌مدت فروش ضعیف باشد.

در مقابل، برخی صنایع با افت حاشیه سود و کاهش کیفیت درآمد مواجه‌اند. این شرکت‌ها گرچه گران معامله می‌شوند، اما جذابیت سرمایه‌گذاری ندارند. ارزش‌گذاری آن‌ها به کف رسیده و دیگر کمتر از ارزش دفتری معامله نمی‌شوند. چنین شرکت‌هایی به‌عنوان کیس‌های پرریسک شناخته می‌شوند؛ زیرا حتی با فروش دارایی‌های غیرمولد یا ضعیف، سودآوری آن‌ها به سختی بهبود می‌یابد.

از منظر سرمایه‌گذاری، سه فلز طلا، نقره و مس همچنان به‌عنوان دارایی‌های امن و ارزشمند شناخته می‌شوند. خرید فیزیکی طلا و نقره به دلیل نقدشوندگی بالا جذابیت بیشتری دارد، در حالی که سرمایه‌گذاری در صنعت مس به فضای بیشتری نیاز دارد اما آینده آن روشن ارزیابی می‌شود. آلومینیوم نیز در رتبه چهارم قرار می‌گیرد، هرچند نسبت‌های مالی آن به اندازه مس و سیمان مطلوب نیست.

در نهایت، اگر تمام نسبت‌های مالی صنایع را کنار هم قرار دهیم، سیمان در جایگاه نخست قرار می‌گیرد. این صنعت با حاشیه سود بالا، دوره وصول کوتاه، کیفیت سود ممتاز، رشد فروش ۷۴ درصدی و تقسیم سود ۸۰ درصدی، بهترین عملکرد را در میان صنایع بورسی داشته است. به همین دلیل، سیمان از نگاه تحلیلگران مالی به‌عنوان برترین صنعت فعلی شناخته می‌شود.

بازار سرمایه ایران در شرایطی قرار دارد که انتخاب صنعت مناسب می‌تواند تفاوت بزرگی در بازدهی سرمایه‌گذاری ایجاد کند. سیمان با نسبت‌های مالی ممتاز در صدر قرار دارد، مس با چشم‌انداز مثبت آینده دومین گزینه جذاب است، و آلومینیوم نیز در رتبه‌های بعدی قرار می‌گیرد. سایر صنایع بسته به کیفیت سود و ساختار هزینه، یا فرصت‌های محدود دارند یا ریسک‌های بالایی را به سرمایه‌گذاران تحمیل می‌کنند.

modir

Recent Posts

سه ضلع فشار بر اقتصاد ایران

تورم در ایران همچنان روندی صعودی دارد و موتورهای اصلی آن ــ کسری بودجه، فشار…

3 ساعت ago

بازارهای جهانی زیر سایه تورم و تنش‌های سیاسی

بازارهای جهانی در ماه‌های اخیر تحت تأثیر سیاست‌های پولی فدرال رزرو، تحولات ژئوپلیتیک و روند…

5 ساعت ago

چابهار مسیر راهبردی افغانستان به تجارت جهانی

با مسدود شدن گذرگاه‌های مرزی افغانستان و پاکستان، بندر چابهار بار دیگر به‌عنوان مسیر مطمئن…

13 ساعت ago

روایتی از سینما و نقد در ایران

جواد طوسی در گفت‌وگویی مفصل، تاریخ سینمای ایران را از ملودرام‌های دهه ۳۰ و ۴۰…

13 ساعت ago

سافاری یا قتلگاه حیات‌وحش

مجموعه گردشگری الیمالات در نور مازندران که قرار بود نخستین سافاری حیات‌وحش ایران باشد، امروز…

13 ساعت ago

پیمان دفاعی فرصت یا سراب برای ایران

امضای توافق دفاعی و راهبردی میان عربستان سعودی و پاکستان، معادلات امنیتی خاورمیانه را وارد…

13 ساعت ago