به گزارش سرمایه فردا، رضا روحی: شاید انتخاب کابینه در وزارتخانه های امورخارجه، اقتصاد و امور دارایی و تعاون و کار و رفاه اجتماعی از موفقترین گزینههای پزشکیان در دولت چهاردهم بوده است. باید پذیرفت که در راهروهای پر پیچ و خم سیاسی کشور نقش لابی گری ها بسیار پررنگ است و پزشکیان نیز برای پیشبرد اهداف کلان و حل بحرانهای در ایران به رایزنی های جناح ها و افراد تاثیر گذار در پیروزی انتخاباتی نیاز داشته داده است.
کشور با شرایطی بسیار بحرانی در تمامی حوزه ها مواجه است و انتظار معجزه از پزشکیان و کابینه اش نمی توان داشت. حل مشکلات و بحران های اقتصادی بیش از یک دهه به طول خواهد انجامید.
اما اینکه در همین نظام سیاسی دولتی بر پایه عقلانیت و خردمندی بر منصب کار قرار بگیرد علی رغم تمامی نقص های حاکمیتی و حکمرانی می تواند بخش مهمی از بحران ها را حل و فصل کند.
تعامل پزشکیان با ارکان قدرت لازمه پیشبرد سیاست ها و اهداف دولت است و چانه زنی از بالا و فشار از پایین بهترین استراتژی او می تواند باشد.
کشور با بحران های وسیعی روبرو است که به نظرم این چند مورد از مهم ترین آنها است که اگر حداکثر تا ۵ سال آینده این بحران ها حل و فصل نگردد بن بست اقتصادی قطعی خواهد بود.
یکی از بحرانهای در ایران بحران تشکیل سرمایه و رشد استهلاک در اقتصاد کشور و بحران کسری بودجه سالهاست دامن اقتصاد کشور را گرفته است. با گذشت زمان نه تنها بهبود پیدا نکرده است بلکه هر ساله به حجم آن افزوده شده است. به نحوی که عملا سهم بودجه عمرانی از کل مصارف عمومی دولت که در دهه هشتاد نزدیک ۳۰ درصد بود و به نصف و حتی کمتر کاهش یافته است.
سهم کم بودجه عمرانی از کل مصارف عمومی نیز به طور کامل محقق نمی شود. وضعیتی که کاملا در جای جای کشور مشهود است اجرای پروژههای عمران به حداقل رسیده است.
در طرف مقابل هزینه های جاری افزایشی روزافزون دارد و سهم هزینه های جاری از مصارف عمومی دولت که شامل حقوق و دستمزد و هزینه های دستگاه و نهاد های دولتی است افزایش چشمگیری دارد. عملا دولت تبدیل به بنگاه پرداخت حقوق و دستمزد شده است و تداوم این روند فاجعه در پی خواهد داشت.
کاهش درآمدهای بودجه در مقابل افزایش هزینه های بودجه و عدم تحقق بخش بزرگی از درآمدها به ناترازی بودجه و بحران کسری آن دامن زده است.
بحران ناترازی بانکها یکی دیگر از بحرانهای در ایران است هم می توان از علتهای تورم و هم از معلول های تورم دانست. اما چیزی که بدیهی است ناترازی بودجه و کسری آن و استقراض غیر مستقیم دولت از بانکها و تحمیل تسهیلات تکلیفی با نرخ بهره ارزان به بانکهاست. اجرای سیاستهای پولی غلط و غیرمنطبق بر واقعیت های اقتصادی به ناترازی بانکها دامن زده است.
از طرفی رشد قارچ گونه بانکهای نیمه خصوصی وابسته به نهاد های حاکمیتی در دهه هشتاد و استفاده از رانت تجمیع منابع سپرده در جهت استفاده از تسهیلات برای خودی ها برای خرید دارایی های سرمایه ای همچون ملک هم در ایجاد تورم موثر بود و به نوعی معلول تورم نیز بود. چرا که استفاده از تسهیلات حداکثر ۳۰ درصدی در اقتصادی که دارایی های سرمایه ای آن به طور متوسط سالیانه ۵۰ درصد رشد میکند بسیار توجیه پذیر است.
نگاهی به وضعیت بانک آینده که همچون بمب ساعتی در اقتصاد کشور است و هر لحظه ترکیدن این بمب دامن یکایک ایرانیان را خواهد گرفت خود تصویری شفاف و عینی از بحران ناترازی بانکها در اقتصاد کشور است.
بحران ناترازی انرژی که ملموس ترین بحران برای ما ایرانیان است و در تابستان اخیر با قطعی های مکرر برق چه در بخش صنعت و کشاورزی و چه در بخش خانگی با آن دست و پنجه نرم کرده ایم. بحرانی بسیار مهم تر از بقیه بحران ها است. چرا که این بحران اثر مستقیم بر وضعیت معیشت و رفاه مردم دارد و با پنهان کاری و چاپ پول و … نمی توان اثر آن را کاهش داد یا به تعویق انداخت.
ناترازی برق که در تابستان گریبانگیر صنعت و تولید است و ناترازی گاز که در زمستان گریبانگیر صنعت است. رشد مصرف بدلیل ایجاد شهرک ها و شهرهای جدید و افزایش جمعیت قابل توقف نیست و در طرف مقابل کاهش سرمایه گذاری ها در زیرساخت های کشور عرضه و تولید انرژی را اگر نگوئیم متوقف کرده است حداقل با رشد بسیار ناچیزی روبروست. ضمنا استهلاک های زیرساخت های فعلی را نیز باید به مشکل فعلی افزود.
انزوا در عالم دیپلماسی و تحریم ها باعث شده است که سرمایه گذاری خارجی به صفر میل کند و ورود تکنولوژی نیز به کندی انجام شود. قیمت گذاری دستوری نیز باعث شده است که سرمایه گذار داخلی نیز رغبتی به توسعه زیرساخت های کشور نداشته باشد. مشکلات فعلی صنعت برق و خاموشی های مکرر که امروز داد همه از صنعتگر و کشاورز و مصرف کننده بخش خانگی را در آورده است خود گویای شرایط بحرانی ناترازی انرژی در کشور است.
بحران های محیط زیستی نیز از دیگر بحرانهای در ایران در کشور است که فرونشست زمین که اکثر شهرهای کشور را تهدید می کند مثالی بارز از آن است. خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها در کشور، تراز پایین سدها، آتش سوزی جنگلها، آلودگی هوای کلانشهرها و تهدید سلامت شهروندان، ریزگردها که یک زمانی استانهای غربی کشور را تهدید میکرد و دامنه تهدید آن امروز به مرکز کشور رسیده است. همه این ها حاصل سیاست گذاری های نامناسب در بارگذاری شهرها و صنایع انرژی بر در جغرافیای نامناسب است. خشک شدن دریاچه ارومیه که علی رغم اقدامات نه چندان مثمر ثمر دولتها یکی از بحران های زیست محیطی است که تاکنون حل و فصل نشده است.
نقش استارتاپ های بخش کشاورزی در تنظیم بازار و جلوگیری از تولید محصولات غیربهداشتی و…
مدیریت سیستمی کاربرد فراوانی پیدا کرده که تنها مربوط به شغل نیست. بلکه در برنامههای…
تبعات فیلترینگ فضای مجازی تنها منجر به خسارت دو میلیارد دلاری به کسبوکارهای ایرانی نشده،…
در این روند سهام کوچک یا بزرگ بخریم؟ این مهمترین سوال سرمایه گذاران است. در…
در کمیسیون تلفیق هیچ پیشنهادی برای افزایش قیمت حاملهای انرژی ارائه نشده، اما دولت طبق…
بازار لوازم خانگی در ۱۴۰۳ کاملا با رکود همراه بود. تولیدکننده ارز نداشت و مصرف…