به گزارش سرمایه فردا، ایران امروز در شرایط دشواری قرار دارد که اقتصاد آن تحت فشار شدید تورم، محدودیتهای سیاسی و اختلالات گسترده در روابط بانکی با بحرانهای متعددی روبرو است. نقاب ساختگی که سالها اقتصاد مصنوعی را پنهان کرده بود، اکنون کنار رفته و واقعیت تلخ بحرانهای ساختاری آشکار شده است. سیاستهای اقتصادی نظیر ارز ترجیحی، یارانههای ناکارآمد، قیمتگذاری دستوری و حمایتهای نادرست از صنایع ناکارآمد، تنها به انحراف متغیرهای اقتصادی و تشدید ناترازیها انجامیدهاند
پیامدهای قیمتگذاری دستوری: قیمتگذاری دستوری در ارز، کالا و خدمات به جای حل مشکلات، اقتصاد را به بیراهه کشانده و پیامدهایی نظیر تعطیلی صنایع، افت کیفیت تولید و مرگ تدریجی تجارت را به همراه داشته است. در چنین شرایطی، بانکها بهجای حمایت از تولید، به دلالی و بنگاهداری روی آوردهاند و از نهادهای توسعهدهنده به ساختارهایی تورمزا و زیانده تبدیل شدهاند.
چالشهای صنعت خودرو: در صنعت خودرو، ممنوعیت واردات و تکیه بر بازارهای انحصاری، نتیجهای جز تولید خودروهایی با پایینترین استانداردهای ایمنی و تکنولوژی نداشته است. این فضای انحصاری، نه تنها صنایع داخلی را از رقابتپذیری محروم کرده، بلکه هزینههای هنگفتی را به مردم و اقتصاد تحمیل کرده است.
مواجهه با واقعیتهای اقتصادی: فضاهای مصنوعی اقتصاد سرانجام با واقعیتهای سخت اقتصادی و محدودیتهای سیاسی روبرو میشوند. پافشاری بر این ساختارها، رنج و هزینه پذیرش واقعیت را افزایش میدهد. حتی در بخشهای بهداشت و درمان، ارائه یارانههای غیرهدفمند و خدمات رایگان بدون مدیریت کارآمد، منجر به بهبود سلامت جامعه نمیشود؛ بلکه تنها بیماریها و چالشهای بیشتری ایجاد میکند و پرستاران و پزشکان ناراضی را به فکر مهاجرت میاندازد
فرار نخبگان و متخصصان: نخبگان، متخصصان و کارآفرینان که ارزش کار و دانش خود را در شرایط آزاد و رقابتی میدانند، از فضاهای مصنوعی فراریاند. آنها در جوامع شفاف و عاری از مداخلات غیرضروری، به شکوفایی میرسند و مهاجرت گسترده آنها، یکی از زیانهای جبرانناپذیر برای اقتصاد ایران است.
اثرات تحریمها و نرخ ارز: رشد اقتصادی و توسعه صنایع تنها در فضایی غیرتحریمی و رقابتی ممکن است. برخلاف ادعاها، تحریمها فرصت نیستند؛ بلکه محدودیتها و محرومیتهایی هستند که اقتصاد و جامعه را از مسیر پیشرفت بازداشتهاند. کاهش دسترسی به منابع مالی بینالمللی، انزوای اقتصادی و نبود شفافیت در روابط بانکی، توسعه کشور را مختل کردهاند.
نتیجهگیری: نرخ ارز نمادی از ناکارآمدیهای اقتصادی و اثرات تحریمهای بینالمللی است. هیچ سیاستی بدون اصلاحات ساختاری عمیق نمیتواند جلوی رشد فزاینده قیمت ارز و تاثیرات آن بر تورم و فقر را بگیرد. پذیرش این واقعیت که اصلاحات دردناک اما ضروریاند، گامی اجتنابناپذیر برای خروج از بحران است. بازگشت به اقتصاد واقعی، شفافسازی مسائل و اصلاح سیاستهای داخلی و بازسازی روابط بینالمللی تنها راه رهایی از چرخه معیوب اقتصادی است. مردم باید واقعیت شرایط تحریم، محدودیتها و ناکارآمدیها را درک کنند تا زمینه پذیرش اصلاحات اقتصادی فراهم شود
مقایسه تاریخی رفتار طلا در بحرانهای مشابه—از شوک نفتی دهه ۷۰ و بحران مالی ۲۰۰۸…
در آستانه فرارسیدن ماه محرم، قلبها به تپش میافتد و شهر در سوگ سیدالشهدا (ع)…
پس از جنگ و بسته بودن حریم هوایی ایران، خط ریلی تهران-وان بار دیگر فعال…
در ادامه اجرای برنامههای پیشفروش سکه، بانک مرکزی از تحویل ۹۷ درصدی سکههای سررسید اردیبهشتماه…
جریانی خاص و پاجوشها با سابقه ساخت سریالهایی چون گاندو، که تلاش میکند برای جنگ…
در میانه تنشهای ژئوپلیتیکی خاورمیانه، ایران در حال گذار از نقش یک بازیگر منطقه ای…