به گزارش سرمایه فردا، با پایان یافتن جنگ ۱۲ روزه، هر کدام از بازیگران درگیر در کارزار نبرد خود را پیروز جنگ نامیده و معتقدند که ضربات جدی به طرف مقابل وارد کرده است. به بیان دیگر ایران و رژیم صهیونیستی با نمایش تصاویری از حملات آفندی به مراکز حیاتی طرف مقابل بر این اعتقادند که کفه ترازو موازنه به نفع یکی از آنها سنگینی میکند. با این حال داستان در حوزه «پدافند» یا همان دفاع متفاوت است. در حالی که ماموران موساد با هماهنگی جنگندههای اف-۳۵ و اف-۱۶ اسرائیل در حال هدف غرب دادن کمربند دفاعی غرب کشور بودند، در روزهای پایانی جنگ حملات سنگین موشکی ایران سبب شد تا سیستمهای پدافندی اسرائیل، آمریکا، اردن، انگلیس و فرانسه نتوانند در برابر قدرت ایران ایستادگی کرده و اکثر پرتابههای ایرانی بعد از روز ششم جنگ با کمترین مشکل به اهداف از پیش تعیین شده برخورد کردند. برهمین اساس در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا به بررسی تحرکات مقامات ایران و رژیم صهیونیستی برای بازسازی سامانههای پدافندی بپردازیم.
پیش از آغاز عملیات «شیر خیزان» در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، سیستم راداری و پدافندی ایران ترکیبی از فناوریهای داخلی و وارداتی بود که عمدتاً بر پایه سیستمهای روسی و توسعههای بومی مانند باور-۳۷۳ استوار بود. شبکه راداری ایران شامل رادارهای بلندبرد مانند غدیر بود که قابلیت تشخیص اهداف در فواصل بیش از هزارکیلومتر را داشت، اما این سیستمها اغلب با چالشهای فنی روبرو بودند، از جمله وابستگی به قطعات خارجی و محدودیتهای ناشی از تحریمها. طبق گزارشهای تحلیلی، ایران حدود ۳۰ سامانه اس- ۳۰۰ روسی را در اختیار داشت که برای دفاع از سایتهای هستهای و نظامی کلیدی مستقر شده بودند، اما این سامانهها در برابر حملات سایبری و الکترونیکی آسیبپذیر بودند.
علاوه بر این، سیستمهای داخلی مانند مرصاد و سوم خرداد، که بر پایه فناوریهای معکوسسازیشده از سیستمهای غربی ساخته شده بودند، پوشش محدودی فراهم میکردند و عمدتاً برای مقابله با تهدیدات میانبرد طراحی شده بودند. تحلیلهای پیش از جنگ نشان میدهد که ایران بر روی ادغام رادارهای پسیو و اکتیو تمرکز داشت تا از تشخیص هواپیماهای پنهانکار مانند اف-۳۵ اسرائیلی جلوگیری کند. در مجموع، پیش از عملیات، ایران ادعا میکرد که پوشش راداری «پهنه سرزمینی» دارد، اما واقعیت این بود که تمرکز اصلی بر دفاع نقطهای از تأسیسات هستهای مانند نطنز و فردو بود، در حالی که مناطق مرزی و آسمان شرقی کشور آسیبپذیرتر بودند. این وضعیت، زمینه را برای موفقیت اولیه اسرائیل در غیرفعالسازی رادارها از طریق حملات سایبری فراهم کرد، که منجر به نفوذ هواپیماهای دشمن شد. تحلیلگران غربی تأکید داشتند که سیستم پدافندی ایران، علیرغم پیشرفتهای سالهای اخیر، فاقد لایهبندی پیشرفته مانند سیستمهای آمریکایی یا اسرائیلی بوده و بیشتر بر پایه استراتژی بازدارندگی موشکی تکیه داشت تا دفاع فعال هوایی.
رادارهای غدیر، که توسط سپاه پاسداران توسعه یافته بودند، قابلیت پوشش ۳۶۰ درجه را ارائه میدادند، اما حساسیت آنها به اختلالات الکترونیکی بالا بود، که رژیم صهیونیستی از آن بهرهبرداری کرد. سیستمهای دفاع هوایی مانند اس-۴۰۰ پیشنهادی از روسیه هرگز به طور کامل تحویل نشدند و ایران مجبور به اتکا بر نسخههای قدیمیتر شد. گزارشهای اطلاعاتی نشان میدهد که پیش از جنگ، ایران تلاش کرد تا شبکه راداری خود را با ادغام سنسورهای پسیو و رادارهای فرکانس پایین ارتقا دهد تا هواپیماهای رادارگریز را تشخیص دهد، اما این ارتقاهای فنی تاحدی ناکافی بودند زیرا فاقد نرمافزارهای پیشرفته تحلیل داده بودند.
علاوه بر این، ناوگان هوایی ایران، که عمدتاً از هواپیماهای پیش از انقلاب مانند اف-۱۴و میگ-۲۹ تشکیل شده بود، حمایت هوایی محدودی از سیستمهای پدافندی فراهم میکرد و حدود ۳۰ درصد از آن غیرعملیاتی بودند. تحلیلهای پیشبینیکننده تأکید داشتند که تمرکز ایران بر موشکهای بالستیک مانند شهاب و قدر، دفاع هوایی را به حاشیه رانده بود و سیستمهایی مانند باور-۳۷۳ تنها در تستهای کنترلشده موفق بودند، نه در سناریوهای واقعی جنگ چندلایه. تحریمها منجر به کمبود قطعات یدکی شدند، که این امر نرخ آمادگی عملیاتی را به زیر ۷۰ درصد رساند.
ایران بلافاصله پس از جنگ، با تمرکز بر جایگزینی سیستمهای آسیبدیده و تقویت روابط بینالمللی. اقدامات گستردهای برای احیای توان پدافندی خود آغاز کرد. از ۲۵ ژوئن وزیر دفاع ایران، عزیز نصیرزاده به چین سفر کرد و در اجلاس وزرای دفاع سازمان همکاری شانگهای (SCO) در چینگدائو شرکت نمود، جایی که مذاکرات برای خرید جنگندههای J-10C و سامانههای دفاع هوایی HQ-9 انجام شد. برخی گزارشهای تایید نشده حاکی از تحویل اولیه ۱۴ جنگنده از مجموع ۱۲۵ مورد برنامهریزیشده است، که این امر نشاندهنده «شیفت» استراتژیک ایران از روسیه به چین بود، زیرا روسیه حمایت نظامی معناداری در جنگ ارائه نکرد. در همین بازه، ایران سیستمهای آسیبدیده را با سامانههای داخلی مانند باور-۳۷۳ جایگزین کرد و ادعا نمود که دفاع هوایی خود را ظرف چند هفته بازسازی کرده است.
اخبار منتشرشده در رسانههای ایرانی و غربی تأیید میکنند که ایران باتریهای «سم» چینی را دریافت کرد تا پوشش راداری را تقویت کند و این اقدام بخشی از تلاش برای ایجاد یک بلوک امنیتی اوراسیایی ضد-ناتو بود. تا ۳۱ ژوئیه، مجلس شورای اسلامی بودجه دفاعی کشور را افزایش داد و بر تقویت روابط با پکن تأکید کرد، شامل ارتقای زیرساختهای ارتباطی نظامی و امنیت مرزی. روسیه، اگرچه کمک کمتری کرد، یک ماهواره ارتباطی برای ایران پرتاب نمود، اما تحلیلها نشان میدهد که ایران روابط با مسکو را مورد بازنگری قرار داده و به سمت پکن گرایش یافته است. این اقدامات، بر پایه دادههای اطلاعاتی اخیر، ایران را در موقعیت بهتری برای مقابله با تهدیدات آینده قرار خواهد داد.
سیستم راداری-پدافندی اسرائیل یکی از پیشرفتهترین شبکههای دفاع هوایی لایهای جهان را تشکیل میداد، که بر پایه فناوریهای داخلی و همکاری نزدیک با ارتش آمریکا بنا شده بود. این شبکه شامل سامانه «گنبد آهنین» برای رهگیری راکتهای کوتاهبرد (تا ۷۰ کیلومتر)، «فلاخن داوود» برای موشکهای میانبرد (۴۰ تا ۳۰۰ کیلومتر)، «کمان ۲/۳» برای تهدیدات بالستیک بلندبرد (تا ۲۰۰۰ کیلومتر) بود، با رادارهای کلیدی مانند EL/M-۲۰۸۰ Green Pine که قابلیت تشخیص اهداف در فواصل بیش از ۵۰۰ کیلومتر را فراهم میکرد. گزارشهای اطلاعاتی نشاندهنده نرخ رهگیری بیش از ۹۰ درصد در درگیریهای پیشین بود، اما چالش اصلی، محدودیت ذخایر رهگیرها در برابر حملات گسترده مانند موشکهای ایرانی بود.
سیستمهای الکترونیکی جنگ مانند EL/L-۸۲۵۱، ادغامشده با هوش مصنوعی برای تحلیل دادههای «زمان داده»، امکان اختلال در رادارهای دشمن و هدایت دقیق رهگیرها را میداد. علاوه بر این، استقرار سیستم «تاد» آمریکایی برای تقویت دفاع بالستیک، پوشش «پهنه سرزمینی» را تضمین میکرد و اسرائیل را در برابر موشکهای پیشرفته ایرانی مانند قدر و شهاب مقاوم میساخت. وابستگی به قطعات آمریکایی و لجستیک، نقاط آسیبپذیری در سناریوهای طولانیمدت بودند. در نهایت، پیش از عملیات، اسرائیل بر تمرینهای شبیهسازیشده تمرکز داشت تا آمادگی را افزایش دهد، اما تمرکز اصلی بر دفاع نقطهای از مراکز کلیدی مانند تلآویو و دیمونا بود.
رادارهای phased-array مانند EL/M-۲۰۹۰، ادغامشده با سیستمهایی، پوشش ۳۶۰ درجه را فراهم میکردند و قابلیت تشخیص هواپیماهای پنهانکار و موشکهای هایپرسونیک را داشتند. سیستمهای کمان-۳ با رهگیری خارج از جو، در تستهای مشترک با آمریکا نرخ موفقیت بیش از ۸۵ درصد را نشان داد، در حالی که «گنبد آهنین» بیش از ۱۰ باتری عملیاتی داشت. گزارشها حاکی از تمرکز اسرائیل بر ارتقای سیستمهای لیزری مانند Iron Beam بود، که قرار بود در ۲۰۲۵ عملیاتی شود و هزینه رهگیری را کاهش دهد.
با این حال، حملات گسترده ایرانی پیشبینیشده، ذخایر را تحت فشار قرار میداد و وابستگی به حمایت آمریکایی چالش لجستیکی ایجاد میکرد. سیستمهای پدافندی با نیروی هوایی پیشرفته ادغامشده بودند، که دادههای ISR real-time را تأمین میکردند و در عملیات پیشدستانه کلیدی بودند. تحلیلهای غربی بر استراتژی deterrence by denial تأکید داشتند، جایی که EW و سایبر، دفاع دشمن را مختل میکردند و این رویکرد در برابر تهدیدات چندلایه مؤثر بود. در نهایت، پیش از عملیات، اسرائیل آمادگی را از طریق تمرینهای گسترده افزایش داد، اما مناطق شمالی در برابر تهدیدات لبنانی آسیبپذیرتر بودند، که این امر نیاز به لایهبندی بیشتر را برجسته میکرد.
از ۲۵ ژوئن، وزارت دفاع اسرائیل تولید موشکهای «کمان» را شتاب بخشید و آمادگی سیستمهای «گنبد آهنین» را افزایش داد، در حالی که آمریکا که حدود ۲۵ درصد از رهگیرهای «تاد» خود را در جنگ مصرف کرده بود، تعهد به تأمین مجدد داد تا پوشش بالستیک را تقویت کند. گزارشهای اطلاعاتی نشاندهنده مذاکرات فوری با واشنگتن برای تحویل اضافی «پاتربوت-۳» و ارتقای سیستمهای EW بود، که این امر بخشی از استراتژی برای جلوگیری از حملات آینده ایرانی تفسیر شد. تا ۳۱ ژوئیه، اسرائیل بودجه دفاعی را ۱۵۰ درصد افزایش داد و بر تولید داخلی تمرکز کرد، شامل تست Iron Beam لیزری برای کاهش هزینهها.
در رابطه با آمریکا، تحت ریاستجمهوری ترامپ، کمکهای هوایی ادامه یافت و مذاکرات آتشبس برای محدودسازی برنامه بالستیک ایران در ازای حمایت دفاعی بیشتر انجام شد، که تحلیلها آن را تلاشی برای تثبیت بلوک ضد-ایرانی میدانند. همچنین، اسرائیل بر تعمیر رادارهای آسیبدیده و ادغام هوش مصنوعی جدید تمرکز کرد تا نرخ رهگیری را به بالای ۹۵ درصد برساند و این اقدامات، بر پایه دادههای اخیر، اسرائیل را در موقعیت برتر قرار داد، هرچند چالشهای اقتصادی ناشی از جنگ پابرجا هستند. البته در میدان نبرد بسیاری از این ارزیابیها با وضعیت «شکست» مواجه شده و به سرانجام نمیرسد.
بهره سخن
شکاف موجود در بخش فناوریهای نظامی میان ایران و اسرائیل با آنکه قابلیت کاهش را دارد اما به دلیل وابستگی سیستمهای آفندی- پدافندی رژیم به آخرین تکنولوژیهای ساخت آمریکا، هیچ کشور غیر غربی در جهان توان پر کردن این خلاء را ندارد. برهمین اساس نیروهای مسلح ایران و متحدان منطقهای تهران بیش از آنکه بر روی سیستمهای پدافندی- راداری حساب باز کنند، به دنبال سرمایه گذاری بر روی بخش «تهاجم» به ویژه در بخشهای موشکی- پهپادی هستند. تجربه جنگهای ۳۳ روزه لبنان و ۱۲ روزه ایران اثبات کرده است که رژیم صهیونیستی هر اندازه هم در حوزه پدافند سرمایه گذاری کرده باشد، در برابر تهدیدات ناشی از حملات موشکی به شدت آسیبپذیر هستند. هدف قرار گرفتن ساختمان مرکزی موساد، پالایشگاه حیفا، پایگاه اطلاعاتی گیلدعوت، پایگاه هوایی نواتیم، موسسه تحقیقاتی وایزمن و غیره نشان دهنده آسیب پذیری بالای اسرائیل در حوزه دفاعی است. توجه به این نکته کلیدی میتواند در تعیین سرنوشت هرگونه نبرد احتمالی میان ایران و اسرائیل تاثیرگذار باشد.
محمد بیات
همزمان با طرح اتهامات امنیتی از سوی آمریکا، انگلیس و هلند، جمهوری اسلامی ایران این…
در حالی که کمبود نیروی کار در صنعت ایران به چالشی جدی بدل شده، برخی…
در دو دهه اخیر، سهم اشتغال کشاورزی و صنعت در ایران بهطرز نگرانکنندهای کاهش یافته…
در پی تشدید خرید نفت هند از روسیه، واشنگتن با اعمال تعرفههای اقتصادی و لحن…
هشت روز پس از آغاز حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران، نهتنها اهداف اعلامشده نتانیاهو…
همزمان با انتشار اسناد جدید درباره ارتباط ترامپ با جفری اپستین، رئیسجمهور سابق آمریکا با…