به گزارش سرمایه فردا، اختلاف میان علی شمخانی و حسن روحانی بار دیگر در مرکز توجه افکار عمومی و رسانه‌ها قرار گرفته است؛ این بار نه به‌دلیل مسائل مربوط به برجام یا سیاست خارجی، بلکه بر سر یکی از تلخ‌ترین رویدادهای سال‌های اخیر یعنی  سقوط هواپیمای اوکراینی؛ این حادثه که هنوز زخمش در حافظه جمعی جامعه تازه است، حالا دوباره با سخنان تازه شمخانی به سرخط خبرها بازگشته و فضای سیاسی کشور را ملتهب کرده است. در گفت‌وگویی تازه، علی شمخانی مدعی شده است که بلافاصله پس از حادثه، حسن روحانی را در جریان ماجرا قرار داده و «وظیفه‌ای برای اطلاع‌رسانی به محمدجواد ظریف» نداشته است. اظهاراتی که بار دیگر پرسش‌های قدیمی درباره زمان اطلاع مقامات عالی‌رتبه از حقیقت حادثه را زنده کرد.

در مقابل، رسانه وابسته به حسن روحانی با انتشار ویدئویی از گفت‌وگوی محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس‌جمهور وقت، روایت دیگری ارائه داد. واعظی در این ویدئو توضیح می‌دهد که تا ظهر پنج‌شنبه پس از حادثه، هیچ اطلاع دقیقی در دست نبود و حتی محمدجواد ظریف در پاسخ به درخواست دبیرخانه شورای امنیت ملی برای «اعلام موضع»، گفته بود که «من نمی‌دانم چه چیزی را باید اعلام کنم.» به گفته او، حسن روحانی همان شب پس از نماز مغرب جلسه شورای عالی امنیت ملی را تشکیل داد و اصرار کرد که در صورت قطعیت، باید حقیقت به مردم گفته شود. با این حال، اعلام رسمی ماجرا سه روز بعد، در صبح روز شنبه و با انتشار بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح انجام شد.

این واکنش سریع دفتر رئیس‌جمهور سابق نشان می‌دهد که روایت شمخانی از آن روزها با نگاه دولت وقت هم‌خوانی ندارد. بسیاری از ناظران معتقدند ورود دوباره دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی به چنین موضوع حساسی، آن هم شش سال پس از وقوع حادثه، در شرایط کنونی کشور، بیش از آنکه روشن‌کننده باشد، جنبه سیاسی دارد.

از روایت تا بازسازی وجهه؛ تلاش شمخانی برای بازگشت به میدان سیاست

چهره‌هایی که سال‌ها در متن تصمیم‌گیری‌های امنیتی و سیاسی کشور قرار دارند، معمولاً در دوران پس از قدرت با چالشی مشترک روبه‌رو می‌شوند؛ اینکه چگونه در حافظه‌ی عمومی و معادلات سیاسی باقی بمانند؟ علی شمخانی نیز به نظر می‌رسد این روزها در چنین وضعیتی ایستاده است. پس از تحولات چند ماه اخیر و به‌ویژه روایت‌هایی که او از حوادث موسوم به «جنگ ۱۲ روزه» و تجربه‌ی شخصی‌اش در آن روزها بیان کرد، جایگاه سیاسی و اجتماعی او در نگاه افکار عمومی دچار دگرگونی‌هایی شده است. شمخانی در آن روایت‌ها از وضعیت ویژه‌ای سخن گفت که خود، آن را از سر گذرانده بود. اما در فضای عمومی، این روایت‌ها بیش از آنکه به تقویت جایگاه او پیرامون چرایی زنده ماندنش بینجامد، واکنش‌های دوگانه ای را برانگیخت.

در این میان، طرح دوباره‌ی موضوع هواپیمای اوکراینی از سوی او، درست در زمانی که کشور درگیر بحران‌های تازه‌ی اقتصادی و دیپلماتیک است، تنها یک بازگویی تاریخی ساده نیست، بلکه می‌تواند نشانه‌ای از تلاش برای بازتعریف نقش سیاسی‌اش در معادلات کنونی تلقی شود. شمخانی در ماه‌های گذشته کمتر در مرکز اخبار رسمی قرار داشت و سکوت طولانی او پس از ترک دبیرخانه‌ی شورای عالی امنیت ملی، نوعی فاصله‌گذاری از ساختار قدرت را تداعی می‌کرد. اما اکنون، بازگشت رسانه‌ای او با طرح موضوعاتی جنجالی، از جمله ادعای اطلاع رئیس‌جمهور وقت از حادثه‌ی اوکراینی، می‌تواند تلاشی برای احیای جایگاه چهره‌ای باشد که سال‌ها خود را در متن تصمیم‌سازی امنیتی کشور می‌دید.

از زاویه‌ی دیگری نیز می‌توان به این رفتار نگریست؛ شمخانی که روزگاری در قامت چهره‌ای میانجی میان نهادهای نظامی و دولت روحانی ایفای نقش می‌کرد، حالا با نقد مستقیم همان دولت، در پی آن است تا خود را از میراث سیاسی آن سال‌ها جدا کند و در افکار عمومی جایگاهی مستقل و متفاوت برای خویش بسازد. شاید بتوان گفت او در پی بازسازی نوعی سرمایه‌ی سیاسی از دست‌رفته است؛ سرمایه‌ای که به‌ویژه پس از حوادث اخیر و روایت‌های پرحاشیه‌اش از روزهای جنگ و تصمیمات امنیتی، تا حدی تضعیف شده بود.

در واقع، این‌گونه سخنان را می‌توان نه از منظر شخصی، بلکه از زاویه‌ی رفتارشناسی سیاستمدارانی تحلیل کرد که پس از خروج از مناصب کلیدی، برای بقا در سپهر سیاسی ناچارند دست به بازتعریف گذشته‌ی خود بزنند. شمخانی، به‌عنوان یکی از باسابقه‌ترین چهره‌های امنیتی ایران، در این مسیر به‌جای سکوت یا انزوا، ظاهراً راه روایت و بازخوانی تاریخی را برگزیده است؛ اما این بازخوانی وقتی به پرونده‌هایی گره می‌خورد که هنوز حساسیت عمومی نسبت به آن‌ها زنده است، به‌جای بازسازی اعتبار، ممکن است به افزایش ابهام و دوگانگی در برداشت‌ها منجر شود.

می‌توان گفت بازگشت رسانه‌ای شمخانی در قامت یک راوی از درون حوادث، بیش از هر چیز تلاشی است برای احیای حضور در صحنه‌ی سیاست؛ تلاشی که گرچه با هدف مشروعیت‌بخشی مجدد به چهره‌ی او انجام می‌شود، اما به دلیل انتخاب موضوعاتی ملتهب و حساس، ممکن است پیامدهای معکوس به همراه داشته باشد. سیاست در ایران، عرصه‌ی حافظه‌های بلندمدت است؛ حافظه‌ای که گاه بیش از هر بیانیه و مصاحبه، درباره‌ی چهره‌ها قضاوت می‌کند.

زخم پرواز ۷۵۲ هنوز تازه است؛ زمان‌سنجی خطای سیاسی شمخانی

پرونده سقوط پرواز ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین، نه‌تنها در حافظه مردم ایران بلکه در افکار عمومی جهانی نیز زخمی باز است. بیش از ۱۷۶ نفر در آن حادثه جان باختند؛ بسیاری از آنان جوانانی تحصیل‌کرده که به مقصد کانادا و اروپا در پرواز بودند. پس از سه روز انکار اولیه و سپس پذیرش خطای انسانی، اعتماد عمومی به روایت‌های رسمی آسیب دید و هنوز هم هر اظهار نظر تازه‌ای درباره آن، احساسات جمعی را جریحه‌دار می‌کند.

در چنین شرایطی، طرح دوباره این موضوع توسط یکی از مقامات ارشد سابق، بدون ارائه سند جدید یا توضیحی حقوقی، نه‌تنها التیام‌بخش نیست، بلکه می‌تواند شکاف‌های فراموش‌شده را دوباره زنده کند. شمخانی در حالی این بحث را به میان آورده که کشور درگیر مجموعه‌ای از بحران‌های تو در توست؛ از تبعات جنگ ۱۲ روزه و تحولات امنیتی منطقه گرفته تا بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت و فشارهای ناشی از فعال‌سازی مکانیسم ماشه بر سفره و معیشت مردم. در چنین فضایی، پرداختن به موضوعی که بار احساسی و حیثیتی بالایی دارد، آن هم با لحن مبهم و اتهام‌زنی‌های ضمنی، از منظر مصلحت سیاسی چندان قابل توجیه نیست.

از زاویه‌ای دیگر، این دست مانورهای رسانه‌ای، فارغ از نیت گوینده، عملاً به بازتولید فضای بی‌اعتمادی دامن می‌زند؛ فضایی که هزینه اجتماعی آن نه برای یک فرد یا دولت خاص، بلکه برای کل حاکمیت سنگین است. افکار عمومی، به‌ویژه خانواده‌های قربانیان، هنوز پاسخ‌های روشنی درباره ابعاد حقوقی و انسانی این فاجعه دریافت نکرده‌اند. هر اظهارنظر تازه بدون پشتوانه مستند، می‌تواند یادآور همان روزهای تلخ و سردرگم پس از حادثه باشد.

از این منظر، اظهارات شمخانی اگرچه شاید با نیت شخصی یا سیاسی خاصی مطرح شده باشد، اما در شرایط کنونی، نوعی «خطای زمان‌سنجی» تلقی می‌شود. زیرا در حالی که دستگاه دیپلماسی و امنیتی کشور درگیر مدیریت بحران‌های منطقه‌ای، تحریم‌ها و بازسازی روابط خارجی است، ورود مجدد به پرونده‌ای بسته‌شده نه کمکی به روشن‌شدن حقیقت می‌کند و نه سرمایه سیاسی تازه‌ای برای گوینده به ارمغان می‌آورد.

به بیان دیگر، در روزهایی که فضای عمومی کشور بیش از هر زمان دیگری به آرامش و انسجام نیاز دارد، یادآوری زخم‌های کهنه و بازخوانی گزینشی تاریخ، حتی اگر با نیت اصلاح یا روشنگری صورت گیرد، ممکن است به نتیجه‌ای کاملاً معکوس منجر شود. این شاید همان نکته‌ای است که در نقد رفتار اخیر شمخانی بر آن تأکید می شود؛ اینکه در سیاست، زمان و زمینه، گاه مهم‌تر از خود سخن است.

modir

Recent Posts

مخاطرات در تهران چیست؟

با وجود تدوین برنامه‌های بلندمدت و مقاوم‌سازی بخشی از زیرساخت‌های شهری، تهران هنوز در برابر…

3 ساعت ago

مهندسی پایدار برای حیات زمین

جنگل‌ها نه فقط منبع چوب، بلکه کارخانه‌های بی‌نظیر طبیعت‌اند که به‌صورت رایگان، اکسیژن، رطوبت، تعادل…

3 ساعت ago

بی‌پناهی داوطلبان محیط زیست

در حالی‌که فعالان محیط زیست بی‌هیچ مأموریتی و تنها با عشق به طبیعت، جان خود…

3 ساعت ago

غزه پس از ویرانی

دو سال پس از آغاز حملات اسرائیل به نوار غزه، این منطقه به نماد ویرانی…

3 ساعت ago

چرا نوجوانان از والدین فاصله می‌گیرند؟

دور شدن نوجوان از والدین، گاه با پرخاشگری و گاه با سکوتی سنگین همراه است؛…

4 ساعت ago

توران زیر کشت؛ طبیعت‌زدایی به نام حفاظت

طرح کشت و آبیاری علوفه در پارک ملی توران با هدف تأمین طعمه برای یوزپلنگ…

4 ساعت ago