مذاکرات دور سوم بین ایران و آمریکا در عمان برگزار شد و انتظار میرفت که این دوره نیز با ابهامات همراه باشد. همانطور که طبیعی است، ورود به جزئیات مذاکرات منجر به فراز و فرودهای بیشتری میشود. در همین زمینه، پیشنهاد شده است که در پورتفوی سرمایهگذاری، وزن ۱۵ تا ۲۰ درصدی برای صندوقهای طلا یا طلای فیزیکی در نظر گرفته شود. این تخصیص، نه برای بازدهی بلکه برای مهار ریسک سیستماتیک توصیه شده است. طلا در شرایط بحرانی میتواند رشد قابلتوجهی داشته باشد و به عنوان یک ابزار پوششی، زیان احتمالی سهام را جبران کند. در واقع، هدف از نگهداری طلا در پورتفوی، کنترل ریسکهای سیستماتیک است، در حالی که ریسکهای غیرسیستماتیک باید با تنوعبخشی میان صنایع مختلف مدیریت شوند.
تحلیلگران تاکید دارند که با توجه به شواهد موجود، احتمال وقوع شرایط بحرانی شدید فعلاً بسیار کم است، اما در سناریوهای بحرانی، نگهداری طلا میتواند نقش کلیدی در مدیریت ریسک داشته باشد. همچنین، سرمایهگذاران باید از رفتار هیجانی در بازار پرهیز کنند، چرا که تصمیمات شتابزده ممکن است منجر به زیانهای جبرانناپذیر شود.
تمرکز سرمایهگذاری بر شرکتهای بزرگ و صنایع بنیادی
در بازار سهام نیز وضعیت مشابهی مشاهده میشود. ،توجه بیشتر به شرکتهای کوچک و متوسط مشاهده شد. تحلیلگران توصیه میکنند که فعلاً تمرکز سرمایهگذاری باید بر شرکتهای بزرگ و صنایع با بنیاد مستحکم باشد، و پس از حصول توافق، اثرات توافق در صورتهای مالی و رشد پایدار شرکتهای کوچک بررسی شود.
مذاکرات اخیر نشان داد که پیچیدگیهای فراوانی در جزئیات وجود دارد. واکنشها به این مذاکرات، از سوی مقامات ایرانی و غربی، محتاطانه بوده است و نشانههایی از چالشهای متعدد در مسیر توافق مشاهده میشود. این روند باعث نوسانات در بازارهای مختلف شده است، به طوری که قیمت طلا و دلار افزایش یافت، در حالی که بازار بورس احتمالاً متعادل خواهد شد.
در این شرایط، تاکید میشود که سرمایهگذاران با رعایت اصول تنوعبخشی و مدیریت ریسک، از رفتار هیجانی پرهیز کنند و تصمیمات خود را بر مبنای تحلیلهای بلندمدت و بنیادی اتخاذ کنند. بازار همچنان منتظر نتایج قطعی مذاکرات است، و هرگونه خبر مثبت یا منفی میتواند تأثیر قابلتوجهی بر روند آن داشته باشد.