به گزارش سرمایه فردا، وقتی صحبت از بازار کار ایران میشود، اغلب نگاهها به آمار اشتغال، نرخ مشارکت یا چالشهای اقتصادی معطوف است؛ اما آنچه کمتر دیده میشود، تجربه زیسته زنانی است که در مسیر اشتغال نه تنها با دشواریهای مالی و اجتماعی، بلکه با خشونتهای آشکار و پنهان مواجهاند. این خشونتها از کلامی و روانی تا جنسی و ساختاری، در کارگاههای کوچک و شرکتهای بزرگ، در بخش خصوصی و حتی در برخی نهادهای دولتی رخ میدهد و به تدریج به بخشی از فرهنگ سازمانی بدل شده است. مسئله اصلی، تنها حضور زنان در محیط کار نیست؛ بلکه امنیت و کرامت این حضور است که همچنان در سایه بیتوجهی و ضعف قوانین، به چالش کشیده میشود. این گزارش تلاش دارد لایههای پنهان این واقعیت را آشکار کند؛ واقعیتی که اگرچه سالها نادیده گرفته شده، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازخوانی و اصلاح است.
این گزارش روایتهایی واقعی از این تجربههاست.
سمیه زنی ۳۴ ساله است که با وجود داشتن دو فرزند قد و نیم قد مجبور است در خانه های مردم کار کند چرا که به قول خودش حقوق کارگری شوهرش کفاف کرایه خانه کوچک آنها در میدان شوش را هم نمی دهد. وی که چند سالی را به عنوان کارگر در یک کارگاه خیاطی در همان محدوده محل زندگی اش کار کرده است، در مورد کار قبلی اش می گوید: « صاحب کارگاه دیونه ام کرده بود. هر بار به بهانه ای صدام می کرد تا مثلا برایش یک استکان چای ببرم. اما همین که وارد اتاقش می شدم شروع می کرد به زدن حرف های چرت و پرت. یه بارمی گفت روژ ات قشنگه، یه بار موهات… تازه مرتیکه زن و سه تا بچه داشت. اعصاب آدم را خرد می کرد. حتی یکباراعتراض کردم. خیلی خونسرد گفت؛ اگر بخواهی حرف زیادی بزنی همهجا میگویم خودت پیشنهاد رابطه داده ای!.» به دستمالی که در دست دارد مقداری مایع پاک کننده می زند و ادامه می دهد: دیدم نمی شود اینطوری کار کرد. مخصوصا اینکه هر روز هم فشار کارهایش بیشتر می شد. اینهمه فشار برای ماهی ۵/۷ میلیون آنهم بدون بیمه؟!. این بود که زدم بیرون. به توصیه یکی از دوستانم شروع کردم به کار کردن در خانه مردم. البته اینجا هم اکثرا با دوستم برای کار می رویم. چون می ترسم تنهایی بروم خانه مردم. ولی خب… چه می شود کرد؟ مثل اینکه هر جا بروی آسمان خدا همین رنگ است! برای من دیپلمه، با این سن و سال کار دیگری پیدا نمی شود.
برای درک ابعاد آزار و خشونت علیه زنان در محیطهای کاری، مرور دادههای موجود میتواند تصویری روشنتر از وضعیت کنونی ارائه دهد. اگرچه آمار رسمی و ملی محدود است، مطالعات محلی و پژوهشهای موردی نشان میدهند که بخش قابل توجهی از زنان شاغل با انواع خشونت و تهدید مواجهاند.
در یک تحقیق اختصاصی بر پرستاران تهران، ۷۱٪ از شرکتکنندگان تجربه خشونت در محیط کار، چه روانی، کلامی یا فیزیکی را گزارش کردند. در همین مطالعه، ۱۹.۱٪ تجربه آزار کلامی و ۵.۵٪ تجربه آزار یا خشونت جنسی را اعلام کردهاند. همچنین گزارشهای رسانهای نشان میدهد که آزار کلامی، جنسی و تهدید در محیطهای کاری پایتخت بهعنوان یکی از مصادیق جدی خشونت علیه زنان مطرح است.
مطالعهای دیگر در میان پرستاران ایران نشان داد که خشونت محیط کار شامل انواع سوءرفتار کلامی، تهدید، بدرفتاری و در برخی موارد خشونت فیزیکی، مشکل شایع در این شغل است و بخش قابل توجهی از زنان شاغل با آن مواجهاند.
همچنین در پژوهشی دیگردر مورد ۸۱۷ زن شاغل در بخش صنعتی شهر کاشان، بیش از نیمی از شرکتکنندگان (۵۲.۵٪) حداقل یک نوع خشونت شامل آزار کلامی، تهدید یا رفتار تحقیرآمیز را تجربه کرده بودند. نرخ آزار جنسی در این مطالعه ۱۲٪ و خشونت فیزیکی ۱۱.۵٪ گزارش شده است.
البته اکثر دادهها محدود به مطالعات موردی هستند و نمیتوان نتایج آنها را به کل زنان شاغل ایران تعمیم داد. علاوه بر این، بسیاری از قربانیان به دلیل ترس از پیامدهای شغلی یا اجتماعی از ثبت شکایت خودداری میکنند، که باعث میشود آمار رسمی و جامع در دسترس نباشد.
همانطور که گفته شد چالش های مرتبط با آزار، خشونت و تبعیض علیه زنان در محیطهای کاری سالهاست که مطرح می باشد ولی مانند بسیاری دیگر از آسیب های اجتماعی کمتر به آن پرداخته شده یا شاید مانند برخی دیگر چالش ها مانند ایدز یا سقط جنین و. خودکشی به تابوهایی بدل شده که «ترحیح داده می شود» کمتر به آنها پرداخته شود. چالشی که در بیشتر در شرکت ها و سازمان ها و کارگاه های خصوصی دیده می شود تا دولتی. به بیانی در سازمانهای دولتی، موارد آشکار آزار جنسی، چه فیزیکی و چه کلامی، کمتر مشاهده میشود چرا که ساختارهای نظارتی تا حدی مانع بروز رفتارهایی آشکاردر این زمینه میشوند. با این حال، این به معنای نبود مشکل نیست و تجربه محدود به محیطهای دولتی نمیتواند به کل جامعه تعمیم داده شود.
در همین خصوص کارشناسان بر این باورند که یکی از چالشهای مهم، عدم بلوغ فرهنگ سازمانی است. بسیاری از کارکنان و کارگران هنوز نتوانستهاند با حضور حرفهای زنان در کنار مردان سازگار شوند. ریشه این مشکل گاهی در کمبودهای روانی و شخصیتی، ناتوانی در مدیریت هیجانات و وجود پیشداوریها و کلیشههای جنسیتی است. گفتارها و رفتارهایی که از نظر روانشناسی و اخلاق حرفهای نادرست و آزاردهندهاند، میتواند از هر دو سوی جامعه کارمندان نسبت به یکدیگر شکل گیرد.
فقدان قوانین کار متناسب با نقشهای چندگانه زنان نیز یکی دیگر از مشکلات بنیادین در این زمینه محسوب می شود. در بسیاری از کشورهای جهان، زنان امکان بهرهمندی از ساعات کار انعطافپذیر، حمایت قانونی پس از زایمان، دورکاری و تخفیفهای شغلی مرتبط با مسئولیتهای خانوادگی را دارند، اما قوانین ایران عمدتاً بر اساس مدل کارمند مرد تماموقت تدوین شده است. این مسأله باعث میشود زنان در ارزیابیهای شغلی به دلیل انجام کار کمتر (به دلیل مسئولیتهای خانوادگی) دچار افت کیفیت کاری شوند و زمینه برای تبعیض، محرومیت از ارتقاء، فشار روانی و گاه خشونت سازمانی فراهم شود.
عبدالله دولتآبادی، پژوهشگر مسائل اجتماعی و جامعهشناسی در گفتوگو با «هفت صبح» درباره وضعیت زنان در بازار کار ایران می گوید: معمولا بانوان شاغل را می توان به دو دسته اصلی تقسیم کرد. بخش اول دخترانی هستند که پس از پایان تحصیلات، یعنی بین ۲۴ تا ۲۸ سالگی، اگر ازدواج نکنند، نیاز به اشتغال در آنان افزایش و می خواهند به هر طریقی وارد بازار کار شوند. گروه دیگر، بانوان مطلقه یا بیوه ای هستند که غالباً سرپرست یک یا دو کودک خردسالاند و ناگزیر باید وارد بازار کار شوند. با این حال حقیقت این است که ورود زنان به بازار کار با خلأ جدی همراه است.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی ادامه داد: این جوانان بیتجر یا زنان سر پرست خانواربه یکباره وارد فضایی میشوند که رفتارهای حریصانه و زیادهخواهانه برخی کارفرمایان، بهویژه تازه به دوران رسیدهها، رایج است؛ افرادی که جهان را با منطق ارباب رعیتی میبینند و اشتغال بانوان را نوعی وابستگی تلقی میکنند. در میان فرزندان کارفرمایان نیز، که دغدغه شغلی ندارند، این نگاه تحقیرآمیز نسبت به زنان شاغل مشهودتر است.
او در پایان خاطرنشان کرد: در چنین فضایی، بانوانی که برای استقلال اقتصادی تلاش میکنند، ناچارند با رفتارهای آزاردهنده مواجه شوند و برخی مجبورند برخلاف میل درونی خود فشارها و توقعات نابجا را تحمل کنند. حتی زنان متأهل نیز ممکن است در دام این مناسبات ناسالم گرفتار شوند و این یکی از بزرگترین آسیبهای جامعه شهری امروز ایران است. تا زمانی که سازوکاری شفاف و مستقل برای گزارش آزار وجود نداشته باشد و شاهدان قربانی را تنها نگذارند، نمیتوان انتظار داشت وضعیت اشتغال زنان به استانداردهای منطقهای نزدیک شود. مسأله، حضور زنان نیست؛ مسئله امنیت این حضور است.
در قانون کار مصوب ۲۹ آبان ۱۳۶۹ جمهوری اسلامی ایران که مشتمل بر ۱۲ فصل اشارهای به موضوع خشونت در محل کار علیه کارگران زن نشده است. هر چند در فصل چهارم این قانون با عنوان «حفاظت فنی و بهداشتی کار» به التزام کارفرمایان برای در نظر گرفتن تدابیر و اقداماتی جهت حفاظت فنی و بهداشتی کارگران و محیط کار آنها اشاره شده است اما اشارهای به خشونت در محیط کار و نیز تعریف آن، انواع و اقسام آن و راههای جلوگیری از آن قید نشده است.
یک فعال حوزه حقوق زنان و آسیب شناس این حوزه، معتقد است که خشونت علیه زنان در محیط کار نه یک رفتار پراکنده، بلکه پدیدهای سیستماتیک، بینساختاری و عمیقاً ریشهدار در فرهنگ سازمانی، سیاستگذاری شغلی و الگوهای قدرت جنسیتمحور است. شکوفه کشوری، مدعی است که این نوع از خشونت ها هم ریشه در ساختارهای اجتماعی دارد و هم ناشی از باورها ورفتارهای آدمها می شود در به دنبال ضعف نظامهای حمایت حقوقی، نبود مکانیسمهای پاسخگویی و عادیسازی تبعیض به وجود می آید و تبعات گستردهای بر امنیت شغلی، سلامت روانی، بهرهوری سازمانی، عدالت حرفهای و سرمایه اجتماعی برجای میگذارد.
وی با مروری بر تاریخچه خشونت ها علیه زنان در محیط های کارگری می گوید: وقتی نخستین قانونهای حمایتی از زنان را با قانون حمایت از بردهها مقایسه میکنید به خوبی به مشترکات آن پی می برید چرا که هر دو دسته قوانین از انسانهایی حمایت میکرد که دارایی گروهی دیگر محسوب میشدند. زنان نیزدر عصر برده داری، مانند بردهها دارایی پدران و برادران و سپس همسران بودند. بعد از حضور زنان در محلهای کار، در ساعتهای کاری در اختیار مدیران و دارایی آنان بهحساب میآمدند. تا دهه ۲۰ میلادی به زنان گفته میشد که اگر پیشآمدهای جنسی اجتنابناپذیر و محتمل در محیط کار را نمیتوانند قلبا بپذیرند، یا باید با آن کنار بیایند یا از کارشان استعفا دهند.
وی با ذکر اینکه در عالم واقع، بسیاری از زنان به خاطر مشکلات مالی مجبور به تن دادن به خواست های نامعقول کارفرمایان هستند می افزاید: امروز خشونت علیه زنان در محیط کار، صرفاً مجموعهای از بدرفتاریها نیست؛ بلکه نمود یک گفتمان مسلط مردسالار است که می توان آن را در لایه ها و سطوح و نوع مختلف بررسی کرد. لایه های خشونتی که از زمان استخدام زنان آغاز می شود و ادامه پیدا می کند.
وی از خشونت ساختاری، به عنوان اولین دسته از این نوع خشونت ها نام برده و می گوید: این نوع از خشونت طیف وسیعی را شامل می شود از تبعیض در استخدام، نابرابری در دستمزد و محدودیت فرصتهای ارتقای شغلی گرفته تا کنایه، بیاعتنایی، تحقیر حرفهای و… است. در واقع این لایهها در کنار یکدیگر، «معماری خشونت» را در سازمان شکل میدهند؛ معماریای که بدون اصلاح آن، رفتارهای فردی نیز درمان نخواهد شد.
وی با ذکر اینکه بخش عمده ای از خشونت شغلی علیه زنان از باورهای سنتی، سوگیری جنسیتی ناخودآگاه و کلیشههای تاریخی ناشی میشود می افزاید: به زبان ساده وقتی کارفرمایان به زن به عنوان نیروی کار «مکمل» مردان نگاه می کنند، یا وقتیکه نگاه ابزارگونه به حضور زنان در سلسلهمراتب شغلی وجود دارد یا زمانیکه ملاک سنجش کیفیت کار زنان، جنسیت است و نه شایستگی، مسلم است که باید منتظر مشاهده ادامه روند خشونت و رفتارهای غیرمتعارف علیه آنها در محیط های کاری باشیم.
این فعال حقوق زنان از توزیع نامتوازن «قدرت» در محیط های کاری نیز به عنوان یکی دیگر از عوامل بروز پدیده یاد شده ؛ نام برده و می گوید: در بسیاری از سازمانها، ساختار قدرت به شکل هرمی، مردمحور و غیرپاسخگو تعریف شده است. این وضعیت باعث می شود تا همچنان شاهد بروز انواع خشونت های جنسی و قلدری شغلی تحت عنوان «دستور اداری» یا «انتظار سازمان» باشیم و در عین حال، باز هم زنان بسیاری در برابر تهدیدهای پنهان و آشکار، احساس بیپناهی کنند و اگر هم بخواهند این موارد را گزارش دهند، برایشان گران تمام شود و آنها نیز به خاطر حفظ آبرو و در عین حال به دلیل نیازهای مالی سکوت می کنند! در واقع در چنین شرایطی قدرت سلسلهمراتبی تبدیل به ابزار خشونت جنسیتی میشود و زنان در موقعیت آسیبپذیر قرار میگیرند. حتی شرایط به گونه ای است که بسیاری از زنان مطلقه هراس دارند که اعلام کنند از همسرشان جدا شده اند.
کشوری با بیان اینکه فضای کاری خصوصی تفاوت چشمگیری با بخش دولتی دارد تصریح می کند: در بخش های خصوصی نظارتهای ساختاری کمتر است و کارفرما یا مدیر میتواند قدرت خود را بدون محدودیت اعمال کند و حتی به آزارهای جنسی در قالب هایی که گفته شد منتهی شود.
وی در مورد مقایسه ایران با کشورهای دیگر خاورمیانه در مورد آزارها و خشونت های اعمال شده در محیط های کاری علیه زنان نیزمی گوید: این مقایسه به دلیل تفاوتهای فرهنگی و کمبود شفافیت دادهها، چندان ساده و منطقی نیست. با این حال معتقدم، ریشه اصلی بخش بزرگی از آزارها، تبعیضها و خشونتهای شغلی علیه زنان در ایران را میتوان در ضعف قوانین و ناکارآمدی فرهنگ سازمانی جستوجو کرد. در همین خصوص به نظر می رسد تدوین قوانینی که نقشهای چندگانه زنان را به رسمیت بشناسد، محدودیتهای واقعی آنان را لحاظ کند و از آنان در برابر سوءاستفاده و تبعیض محافظت کند، برای کاهش آسیبهای اجتماعی و سازمانی ضروری است.
کشوری در نهایت پیشنهاد می دهد برای رسیدگی به اعتراض ها وشکایت های زنانی که در محیط کار مورد خشونت کارفرمایان قرار گرفته اند مرکز یا ستادی تشکیل شود تا زنان بتوانند در آنجا با حفظ محرمانگی اطلاعات، آزادانه موضوعاتشان را مطرح کرده و بخش های حقوقی این سازمان نیز به آنها رسیدگی کند.
مسیر نویسندگی مجید قیصری نه از کتابخانهها و کلاسهای درس، بلکه از خیابانهای انقلاب و…
بازار ترشی در ایران دیگر تنها به خیار و کلم محدود نیست؛ شیشههایی پر از…
افشای دریافت پنج سکه طلا توسط معاون پیشین وزیر بهداشت برای یک عمل جراحی، بار…
عملکرد هشتماهه صنعت پیمانکاری صنعتی نشان میدهد مجموع درآمد این گروه با رشد ۳۴ درصدی…
عملکرد هشتماهه صنعت کانیهای غیرفلزی نشان میدهد مجموع درآمد این گروه با رشد ۴۹ درصدی…
صنعت شیشهسازی در مجموع با رشد ۲۹ درصدی عملکرد قابل قبولی داشته است، اما بررسی…