وقتی امروز به زندگی مردان و زنان انقلابی دهه شصت نگاه میکنیم، پرسشی در ذهنمان شکل میگیرد: اینها چه کسانی بودند و چگونه توانستند چنین مسیر دشواری را طی کنند؟ اگر از نزدیک به زیست آنها بنگریم، درمییابیم که زندگیشان به ظاهر ساده و بیپیرایه بود؛ حتی سادهتر از سبک زندگی بسیاری از ما در روزگار حاضر. اما آنچه این روایتها را پیچیده و عمیق میکند، لایههای پنهان همین سادگی است؛ جایی که انسانها از خود عبور میکنند، به خدا میرسند و در یک روح واحد با دیگر خداجویان یکی میشوند. همین ویژگی است که قصههای آنان را هم شبیه به هم و هم منحصر به فرد میسازد.
کتاب «خانم ماه؛ روایتی از زن بدون هیچ پسوندی» نوشته ساجده تقیزاده، نمونهای روشن از این نگاه است. این اثر زندگی خانم ناز علینژاد، همسر شهید شیرعلی سلطانی را در سه فصل روایت میکند؛ از نوجوانی و ازدواج تا شهادت همسر و سپس نزدیک به چهل سال زندگی پس از آن. نویسنده در کنار این روایت، داستان زنی دیگر از پاریس را نیز وارد متن کرده و تا پیش از تلاقی این دو زن، کتاب به شکل مجموعهای از داستانهای کوتاه پیوسته پیش میرود.
ساجده تقیزاده، متولد ۱۳۶۵ و اهل میمند فارس، معلمی است که بیش از یک دهه در حوزه زنان و دفاع مقدس فعالیت داشته است. او در سال ۹۴ طی دیدارهای منظم با خانوادههای شهدا در شیراز با همسر شهید سلطانی آشنا شد. شهید سلطانی از سرداران بیسر بود و آرامگاهش در شیراز میان مذهبیها شناخته شده است، اما نویسنده تا آن زمان همسر او را نمیشناخت. نخستین گفتوگو میان آنها به پیشنهاد نوشتن خاطرات انجامید؛ پیشنهادی که با اکراه پذیرفته شد، چراکه خانم ناز این کار را متناقض با روحیه اخلاص میدانست. در نهایت با استناد به توصیههای رهبر انقلاب درباره توجه به همسران و خانوادههای شهدا، همکاری از سال ۹۵ آغاز شد.
نگارش اولیه کتاب به صورت رمان بود، اما پس از بازخورد اهل کتاب و اساتید، نویسنده تصمیم گرفت هیچ عنصر تخیلی وارد نکند و روایت را به شکلی ساده، صادقانه و خالص بازنویسی کند. این بازنویسی چند سال به طول انجامید و سرانجام در سال ۹۹ نخستین نسخه کتاب منتشر شد.
تقیزاده در نقد آثار مشابه میگوید که همسران شهدا نباید صرفاً راوی زندگی شهید باشند، بلکه باید نقش واقعی آنان در تصمیمگیریها و همراهی با شهید برجسته شود. به همین دلیل در «خانم ماه» تمرکز بر خودِ زندگی ناز علینژاد است؛ از نوجوانی تا سالهای پس از شهادت. فصل سوم کتاب، روایت نزدیک به چهل سال زندگی پس از شهادت همسر، اهمیت ویژهای دارد و برای نسل امروز جذابیت خاصی پیدا میکند. این بخش نشان میدهد که تابآوری اجتماعی، مفهومی که امروز در روانشناسی و جامعهشناسی مطرح است، چگونه در زندگی واقعی یک زن ایرانی تجلی یافته است.
نسل جدید گمان میکند انقلاب و زندگی پس از آن به سادگی رقم خورده، اما این کتاب یادآور میشود که پشت این مسیر، رنجها و سختیهای فراوانی نهفته است؛ رنجهایی که مردان و زنان بسیاری تحمل کردند تا امروز ما بر سر سفره انقلاب بنشینیم. «خانم ماه» نه فقط داستان یک زن، بلکه روایت ایستادگی، ایمان و تابآوری است؛ روایتی که میتواند برای مخاطب امروز الهامبخش باشد.
خانم ماه؛ روایت زن مستقل در سایه ایمان و تابآوری
کتاب «خانم ماه؛ روایتی از زن بدون هیچ پسوندی» نوشته ساجده تقیزاده، زندگی ناز علینژاد، همسر شهید شیرعلی سلطانی را بازگو میکند؛ روایتی که نشان میدهد زن ایرانی، حتی فارغ از نسبتهای خانوادگی با شهید، خود بهتنهایی واجد ارزش روایت است. این اثر با تمرکز بر انتخابهای دشوار، نقش فرهنگ مذهبی و انقلابی در شکلگیری شخصیت و تابآوری اجتماعی، تصویری تازه از زنان پشت جبهه در ادبیات دفاع مقدس ارائه میدهد.
عنوان «خانم ماه» و زیرعنوان «روایتی از زن، بدون هیچ پسوندی» حامل پیامی روشن است؛ اینکه ارزش روایت زندگی یک زن تنها در نسبت او با شهید یا مبارز خلاصه نمیشود. حتی اگر ناز علینژاد همسر شهید شیرعلی سلطانی نبود، باز هم انتخابها، تصمیمها و مسیر دشواری که پیمود، شایسته روایت و درسآموزی بود. نویسنده تلاش کرده است همانطور که این بانو زندگیاش را بازگو کرده، بدون افزودن تخیل یا embellishment، آن را صادقانه و ساده بیان کند.
در کتاب، نقش فرهنگ مذهبی و انقلابی در شکلگیری شخصیت خانم ناز و شیرعلی سلطانی برجسته است. ارتباط شهید با آیتالله دستغیب و آشنایی خانم ناز با اندیشهها و مبارزات همسرش، او را وارد مسیری تازه کرد؛ از نخستین اجازه برای شرکت در راهپیمایی تا ادامه مسیر پس از شهادت. خانم ماه در خانوادهای عادی متولد شد، اما همراهی با شیرعلی سلطانی او را با امام، آرمانهای انقلاب و فضای مبارزه آشنا کرد و این تأثیر تا سالها پس از شهادت همسر ادامه یافت.
اهمیت روایت زنان پشت جبهه تنها به ادبیات دفاع مقدس محدود نمیشود. هر جنگی زمانی بهدرستی شناخته میشود که پشت صحنه آن نیز دیده شود؛ خانوادههایی که بار غیبت رزمندگان را به دوش کشیدند، مادران و همسرانی که هزاران قصه ناگفته دارند. تنها با روایت این بخش است که تصویر کامل و منطقی از دفاع مقدس شکل میگیرد و اثرگذاری آن بر نسلهای بعدی حفظ میشود.
انتخابهای خانواده سلطانی نیز بخشی از این روایت است؛ انتخابهایی که میتوان آنها را نوعی مجاهدت دانست. از صرفنظر کردن از مزایای بنیاد شهید گرفته تا برگزاری مراسم عروسی ساده، همه نشاندهنده آزمونی تازه برای همسر و فرزندان شهید است. همانطور که شیرعلی سلطانی آزمون خود را در جبهه گذراند، خانم ماه نیز آزمونش را در زندگی روزمره و تصمیمهای دشوار پشت سر گذاشت. این انتخابها، در فرهنگ مذهبی ما معنای عمیقی دارند؛ یادآور آیهای که میگوید ایمان تنها با گفتن کافی نیست، بلکه با آزمونهای سخت سنجیده میشود.
کتاب «خانم ماه» با روایت دقیق و صادقانه این مسیر، برای نسل امروز باورپذیرتر و ملموستر است. زیرا نشان میدهد پشت هر شهید، زنی ایستاده که با تابآوری و ایمان، زندگی را ادامه داده و ارزشهای انقلاب را در زیست روزمره خود حفظ کرده است. این روایت نهتنها بازتابی از گذشته، بلکه درسی برای امروز است؛ درسی درباره انتخابهای سخت، ایمان پایدار و نقش زنان در ساختن تاریخ.
خانم ماه؛ صداقت در روایت، پرهیز از تکرار
ساجده تقیزاده در نگارش کتاب «خانم ماه» تلاش کرده است با وفاداری کامل به حقیقت و پرهیز از افزودن تخیل یا تغییر در گفتهها، اثری صادقانه و تازه در حوزه ادبیات دفاع مقدس خلق کند؛ روایتی که با وجود شباهتهای ناگزیر زندگی همسران شهدا، به دلیل نگاه متفاوت و زاویههای تازه، برای مخاطب تأثیرگذار و غیرملالآور باقی میماند.
نویسنده کتاب «خانم ماه» در پاسخ به این پرسش که چگونه از تکراری شدن روایتهای حوزه دفاع مقدس پرهیز کرده است، میگوید: در هیچ بخش از داستان تلاش نکردم چیزی را تغییر دهم یا بازنویسی کنم. حتی در جاهایی که با خود فکر میکردم ای کاش شهید شیرعلی سلطانی آن جمله را نگفته بود یا خانم ناز علینژاد پاسخ دیگری داده بود، باز هم همان جمله واقعی را در متن آوردم. با وجود اینکه شخصاً موافق نبودم، اما تعهد به صداقت برایم مهمتر بود. میخواستم روایت همانطور که بوده ثبت شود تا مخاطب خود فرصت نقد و تحلیل داشته باشد و نه اینکه من دیدگاه شخصیام را در دهان راوی بگذارم.
او تأکید میکند که بخشی از شباهت و تکرار در روایتهای زندگی همسران شهدا اجتنابناپذیر است. همانطور که قصههای رزمندگان شباهتهای فراوانی دارد؛ سادگی، ازخودگذشتگی، رنجها، سختیها، عشق و محبت، سادهزیستی و تحمل، همه عناصر مشترکی هستند که در این زندگیها دیده میشود. تقیزاده در دهه ۹۰ برنامهای برای دیدار با خانوادههای شهدا داشت و نزدیک به دویست خانواده را ملاقات کرد. تجربه او نشان داد که بسیاری از این قصهها در کلیات شبیه به هماند، اما تفاوت در زاویه نگاه و شیوه روایت است که میتواند اثر را تازه و متفاوت کند.
به باور او، اگر نویسنده با تعهد حرفهای به حقیقت و با نگاه صادقانه به زوایای مختلف زندگی بپردازد، روایت هیچگاه خستهکننده نخواهد شد. مخاطب بهخوبی تشخیص میدهد کجاها غلو شده، کجاها پیازداغ اضافه شده یا کجاها نویسنده سعی کرده دیدگاه شخصیاش را دخیل کند. اما وقتی روایت همانطور که بوده بیان شود، صداقت خود بهتنهایی جذابیت میآفریند و هیچگاه ملالآور نمیشود.
کتاب «خانم ماه» بر همین اساس شکل گرفته است؛ اثری که با پرهیز از بازآفرینی تخیلی و با وفاداری کامل به گفتهها و تجربههای واقعی، توانسته در میان آثار مشابه، جایگاهی تازه و تأثیرگذار پیدا کند.
خانم ماه؛ روایت رنج مقدس و زنانهای از استقامت
کتاب «خانم ماه» نوشته ساجده تقیزاده، زندگی ناز علینژاد، همسر شهید شیرعلی سلطانی را بازتاب میدهد؛ روایتی که از نخستین رنجهای کودکی تا بار سنگین زندگی پس از شهادت همسر، تصویری از تابآوری زن ایرانی را به نمایش میگذارد. این اثر نشان میدهد چگونه رنج میتواند به نیرویی مقدس و انسانساز بدل شود و الهامی برای نسل امروز باشد.
استقامت خانم ماه پس از شهادت همسرش، در کتاب بهگونهای روایت شده که مخاطب از همان نخستین صفحات با رنجهای پیدرپی زندگی او همراه میشود. از زایمان مادر و فوت فرزندان، از دست دادن خواهر و برادر، غمهای مادر خانواده و مسئولیتهای سنگین، تا ورود به زندگی مشترک با شیرعلی سلطانی و نگرانیهای دائمی از حضور او در جبهه. این دوره کوتاه ۱۴ ساله در کنار همسر، خود سرشار از رنج و اضطراب بود و پس از شهادت، بار زندگی و مسئولیت فرزندان بر دوش او سنگینی کرد. نویسنده این رنجها را نه بهعنوان مصیبت صرف، بلکه بهعنوان «رنج مقدس» بازتاب داده است؛ رنجی که انسانساز است و به خانم ماه قدرت تصمیمگیریهای بزرگ و توان عبور از سختیها بخشید. روایت نشان میدهد که او هیچگاه رنج را با نارضایتی بیان نکرد، بلکه با شیرینی و آرامش از آن سخن گفت. جملهای از او در کتاب گویای همین نگاه است: «برای حاجی عاشقانه اشک ریختم، برای صفدر خواهرانه و برای صادق مادرانه؛ و در کنار این سه غم بزرگ، بیش از همیشه زن بودم.»
بازنمایی احساسات پیچیده خانم ماه، از غمهای متفاوت برای شهدای مختلف تا عشق بزرگ به همسر، چالشی مهم در نگارش کتاب بود. او هم چشمانتظاری خانواده برای بازگشت برادرش صفدر را دیده و هم خبر شهادت و مفقودالجسد بودن او را شنیده است. سالهای بمباران شیراز و تلخیهای آن دوران را تجربه کرده و در کنار همه اینها، عشق عمیق به شیرعلی سلطانی را با خود داشته است. نویسنده تلاش کرده این احساسات را همانطور که روایت شده، ساده و بیغلو بازتاب دهد تا مخاطب بتواند عمق تجربهها را درک کند.
با این تجربه، تقیزاده بر این باور است که روایت زندگی زنان ایرانی ظرفیتهای فراوانی برای جهانی شدن دارد. اما مشکل اصلی، کمکاری دستگاههای فرهنگی در معرفی این شخصیتهاست. او میگوید حتی در داخل کشور بسیاری از دانشآموزان نامهایی چون فرنگیس، سیدهزهرا حسینی یا معصومه کرباسی را نمیشناسند و این نشان میدهد که هنوز قدمهای مؤثری برای معرفی این زنان برداشته نشده است. در حالی که این روایتها، با ظرفیتهای داستانی و انسانی خود، میتوانند مخاطب جهانی را نیز جذب کنند.
یکی از بخشهای جذاب کتاب، روایت نخستین دیدار عاشقانه شیرعلی و خانمناز در ماجرای «اگه میشه نفرستیدش سرِ چشمه» است. این صحنه با طنزی لطیف و عاشقانه بازتاب داده شده و نقطه شروع رابطه آنهاست. شیرعلی بارها گفته بود که هر بار نزدیک میشد تا با ناز صحبت کند و اعتقاداتش را بیان کند، او از خجالت فرار میکرد. نویسنده تلاش کرده همان حس شرم و سختی دختر نوجوان ۱۳-۱۴ ساله را بازتاب دهد؛ احساسی طبیعی که بعدها با اطمینان از عشق قلبی شیرعلی به رابطهای عمیقتر بدل شد. با این حال، خانمناز حتی در زندگی مشترک و پس از داشتن فرزند، بارها اعتراف کرده که خجالتی بوده و این شرم زنانه هیچگاه بهطور کامل از میان نرفته است.
در بخش دیگری از کتاب، صحنهای از زایمان مادر شیرعلی روایت میشود که با خواندن سوره مریم به آرامش و تولد نوزادان کمک میکند. این تصویر، نقش فرهنگ دینی و معنویت را در زندگی روزمره خانواده نشان میدهد. در شیراز، حضور یک بانوی سیده در لحظه تولد نوعی تبرک محسوب میشد
کتاب «خانم ماه» نه تنها زندگی یک زن همسر شهید را بازگو میکند، بلکه تصویری از پیوند عمیق ایمان عاشورایی و عشق انسانی را به نمایش میگذارد؛ از روضهخوانیهای پرخطر در بقیع تا هدیهای که پس از شهادت به دست همسر رسید، همه نشانههایی از تعهد، مقاومت و استمرار زندگی مشترک در معنای معنوی آن است.
در بخش «روضهخوانی در بقیع»، صحنهای روایت میشود که حاج شیرعلی سلطانی با وجود تهدید، ضربوشتم و خطر جدی، همچنان به روضهخوانی ادامه میدهد. در این ماجرا، خانم ناز علینژاد نیز آسیب میبیند، اما همراهی او با همسرش نشان میدهد که این زوج، فرهنگ عاشورایی را نه بهعنوان یک آیین ظاهری، بلکه بهمثابه جوهره زندگی خود پذیرفته بودند. شیرعلی شاعر و مداح اهل بیت بود و در جایجای کتاب، روضهخوانیها و شعرخوانیهایش دیده میشود. از همان ابتدای داستان، زمانی که خانم ماه هنوز نوجوان بود و ازدواج نکرده بود، روایت محرم در شیراز و حضور در مجالس عزاداری امام حسین(ع) بازتاب داده میشود. این ارتباط با عاشورا در ادامه زندگی مشترکشان نیز تداوم مییابد و در نهایت به اوج خود میرسد؛ جایی که شیرعلی با شرم از ورود با سر به محضر حضرت اباعبدالله، بیسر به شهادت میرسد. این لحظه نشان میدهد که شخصیت امام حسین برای او محوریترین جایگاه را داشته و مجالس عزای حسینی برایشان نه یک رسم تفننی، بلکه حقیقتی بود که حاضر بودند برایش بهای سنگین بپردازند.
در بخش دیگری از کتاب، با عنوان «هدیه تولد بعد از شهادت»، روایتی عاطفی و عمیق از پیوند معنوی این زوج بیان میشود. خانم ناز از گردنبندی سخن میگوید که شیرعلی پیش از شهادت برایش سفارش داده بود و پس از تولد فرزندشان، عمار، به دست او رسید. این هدیه برای او تنها یک یادگار نبود، بلکه نشانهای از استمرار حضور شیرعلی در زندگیاش بود. او بارها تأکید میکند که برایش اینگونه نبود که شیرعلی مرده باشد؛ بلکه شهید بود و شهید بودن به معنای «شاهد بودن» است؛ شاهدی که در همه لحظات زندگی حضور دارد. خانم ناز در روایت خود میگوید: «زندگی من بعد از شهادت، زندگی مشترک ما تمام نشد، بلکه به شکل دیگری ادامه یافت.»
اندیشههای نوآورانه علامه طباطبایی، بهویژه در بحث «اعتباریات» و اصل «استخدام»، ظرفیت آن را دارند…
تصمیم سازمان لیگ برای عقبانداختن دیدار تراکتور و پرسپولیس در جام حذفی، تنها یک تغییر…
در یک شب پراضطراب، اورژانس بیمارستانی در پایتخت شاهد ماجرایی بود که مرز میان قانون…
بازار چین که روزگاری سکوی پرتاب برندهای غربی بود، امروز به میدان رقابت بیرحمانهای بدل…
در سال 1404 افزایش آمارهایی چون پایین آمدن سن مصرف مواد مخدر، رشد مصرف الکل…
دبیر انجمن تولیدکنندگان و تامین کنندگان برنج ایران از نامه ای به معاون وزیر صمت…