اراده، برخلاف تصور رایج، یک ویژگی غریزی صرف نیست؛ بلکه قابلیتی اکتسابی است که با آموزش و تمرین، می‌تواند به یکی از مؤثرترین ابزارهای تحول فردی تبدیل شود. علیرضا یوسفی، مدرس دانشگاه و مشاور کسب‌وکار، با الهام از کتاب «غریزه اراده» اثر کلی مک‌گونیگال، به بررسی نقش اراده در رفتار، عملکرد و باورهای انسان پرداخته و با مثال‌هایی ملموس نشان می‌دهد که چگونه پرورش اراده می‌تواند مسیر زندگی را دگرگون کند.

به گزارش سرمایه فردا، در کتاب «غریزه اراده» نوشته کلی مک‌گونیگال، به‌وضوح بیان شده که اراده نه یک ویژگی ذاتی، بلکه قابلیتی اکتسابی است. همه انسان‌ها از ظرفیت اراده برخوردارند، اما تفاوت در نحوه پرورش و استفاده از آن است.

اراده در زندگی روزمره ما جلوه‌های مختلفی دارد. برخی افراد در برابر غذا، پول یا حتی موقعیت‌های اجتماعی، واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند که ریشه در تربیت اراده‌شان دارد. مثلاً کسی که با دیدن غذا کنترل خود را از دست می‌دهد، در واقع اراده‌اش را در این زمینه آموزش نداده است. یا فردی که برای رسیدن به پول حاضر است اصول اخلاقی را زیر پا بگذارد، نشان می‌دهد که اراده‌اش در برابر وسوسه مالی ضعیف است.

در این کتاب آمده که اگر فردی به مدت ۲۱ روز تصمیم بگیرد «آدم خوبی» باشد، در روز ۲۲ام شاهد معجزه‌ای در رفتار خود خواهد بود. این یعنی اراده می‌تواند رفتار ما را تغییر دهد و مسیر زندگی‌مان را به سمت روابط سالم‌تر و موفقیت‌های بیشتر هدایت کند.

اما اراده فقط در رفتار خلاصه نمی‌شود؛ در عملکرد نیز نقش کلیدی دارد. ممکن است فردی امسال برای قبولی در کنکور تلاش کند اما موفق نشود. اگر اراده‌اش را حفظ کند و ادامه دهد، سال بعد یا حتی سال‌های بعد می‌تواند به هدفش برسد. نمونه‌ای از این اراده را در یکی از دانشجویان دکترا دیدم که با وجود رد شدن در مصاحبه دانشگاه تهران، سه سال پیاپی تلاش کرد و نهایتاً به‌عنوان نفر اول در دوره روزانه همان دانشگاه پذیرفته شد.

این مثال‌ها نشان می‌دهند که اراده، اگر به‌درستی آموزش داده شود، می‌تواند انسان را از شکست به موفقیت، از ناامیدی به انگیزه، و از تردید به یقین برساند. اراده نه‌تنها در رفتار و عملکرد، بلکه در شکل‌گیری باورهای ما نیز تأثیرگذار است. باور به توانایی، باور به تغییر، و باور به آینده‌ای بهتر، همگی از دل اراده‌ای پرورش‌یافته بیرون می‌آیند.