گردشگری

گودین‌تپه قربانی یک غسالخانه

به گزارش سرمایه فردا، گودین‌تپه، تنها یک تپه خاکی نیست؛ سندی زنده از آغاز شهرنشینی، تجارت، آیین و معماری در فلات ایران است. اما امروز، این گنجینه تاریخی در سکوتی سنگین و بی‌تفاوتی نهادهای مسئول، در حال فراموشی است. ساخت غسالخانه در حریم قانونی این اثر، نه‌تنها نقض آشکار قوانین میراث فرهنگی است، بلکه نشانه‌ای از فقدان اراده برای حفاظت از تاریخ ملی است. در حالی‌که کشورهای همسایه از آثار باستانی خود به‌عنوان منابع گردشگری و هویت فرهنگی بهره می‌برند، گودین‌تپه در ایران بدون حصار، بدون تابلو، و بدون مراقبت رها شده است. اگر امروز اقدامی جدی صورت نگیرد، فردا دیگر نه گودینی خواهد بود و نه تاریخی برای روایت. این تپه، آزمونی است برای سنجش صداقت نهادهای فرهنگی در برابر میراثی که نفس می‌کشد، اما در حال خاموش شدن است.

در میانه‌ی دشت‌های آرام و پهناور کنگاور، جایی که هر مشت خاکش بوی تاریخ و تمدن می‌دهد، تپه‌ای خاموش اما زنده، هنوز نفس می‌کشد. گودین‌تپه یکی از کهن‌ترین محوطه‌های باستانی ایران است، تپه‌ای که بیش از هفت‌هزار سال پیش انسان‌هایی در آن زندگی می‌کردند، ابزار ساختند، آیین برپا کردند و نخستین نشانه‌های شهرنشینی را شکل دادند. اما امروز در سکوتی سنگین، همین تپه به تدریج زیر سایه‌ی بی‌توجهی و ساخت‌وسازهایی فرورفته که بی‌هیچ درکی از شأن تاریخی‌اش حریم آن را نشانه گرفته‌اند.

گودین‌تپه از منظر علمی نه فقط یک اثر تاریخی که آرشیوی زنده از تاریخ غرب ایران است. در دهه‌ی ۱۳۴۰، باستان‌شناسان کانادایی به سرپرستی تِی. سی. یانگ در این مکان کاوش‌هایی انجام دادند و لایه‌های متوالی از دوره‌های نوسنگی، مفرغ، ماد، و هخامنشی را بیرون کشیدند. در دل خاک این تپه، نشانه‌هایی از تالارهای ستون‌دار مادها، آتشدان‌های آیینی و خشت‌هایی یافت شد که گواهِ حضور قدرت و سازمان اجتماعی در ایران باستان است.
در گودین‌تپه، سفال‌هایی کشف شده که با نمونه‌های میان‌رودان هم‌زمان‌اند؛ نشانه‌ای از شبکه‌های تجاری که از این دشت‌های غربی تا سواحل مدیترانه امتداد داشته‌اند. حتی بقایای نخستین نوشیدنی‌های تخمیری دنیا نیز در اینجا شناسایی شد؛ مدرکی که در دهه‌ی ۱۹۹۰ در مجله‌های علمی جهان منتشر شد و گودین را در ردیف کهن‌ترین مراکز تولید نوشیدنی در تاریخ بشر قرار داد.

اما اکنون، این تپه‌ی افسانه‌ای، نه در فهرست گردشگری کشور جایگاه دارد، نه حصار و تابلو و مراقبتی که شایسته‌ی چنین گنجینه‌ای باشد. گودین، در بی‌خبری مردم و بی‌تفاوتی نهادهای مسئول، آرام‌آرام فراموش می‌شود.

در تازه‌ترین و تأسف‌بارترین رخداد، خبرهایی از ساخت غسالخانه در حریم گودین‌تپه منتشر شده، بنایی که نه‌تنها هیچ سنخیتی با بافت تاریخی و فرهنگی منطقه ندارد، بلکه مستقیماً حریم مصوب اثر را تهدید می‌کند. تصویری که از محل منتشر شده، نشان می‌دهد بنای جدید درست در نزدیکی پای تپه قرار گرفته و خاک تاریخی اطراف آن را زیر ساخت‌وساز گرفته است.

وزارت میراث فرهنگی سال‌ها پیش گودین‌تپه را در فهرست آثار ملی ثبت کرده اما این ثبت، ظاهراً تنها روی کاغذ مانده است. در عمل، هیچ تابلو یا نشانه‌ای از محدوده‌ی قانونی حریم دیده نمی‌شود، و نه نگهبانی که بر رفت‌و‌آمدها نظارت کند. در حالی که طبق ماده ۵۵۸ قانون مجازات اسلامی و آیین‌نامه‌های وزارت میراث، هرگونه ساخت‌وساز در حریم آثار تاریخی، تجاوز به میراث ملی محسوب می‌شود و قابل پیگرد است.
چگونه ممکن است در برابر چشم نهادهای ناظر، در مجاورت تپه‌ای باستانی، چنین بنایی احداث شود؟ آیا توسعه‌ی شهری به معنای نابودی هویت تاریخی است؟ و آیا ساخت غسالخانه در جوار تپه‌ای که رازهای مدفون در دلش هنوز کشف نشده، نشانه‌ی پیشرفت است یا بی‌تدبیری؟

 

سکوت نهادها؛ صدای بلند بی‌مسئولیتی

اهالی باستان‌شناسی سال‌هاست هشدار می‌دهند که گودین‌تپه به‌تدریج در محاصره‌ی شهر و ساخت‌وسازهای غیرمجاز قرار گرفته است. از گسترش آرامستان عمومی تا تعریض جاده و اکنون ساخت غسالخانه، همه نشان می‌دهد که حریم فرهنگی این تپه هیچ‌گاه به‌درستی بازنگری و تثبیت نشده است. با این حال، پاسخی از وزارت میراث فرهنگی و اداره‌کل استان کرمانشاه شنیده نمی‌شود. سکوتی که بیش از هرچیز، نشانه‌ی ضعف و بی‌برنامگی است. محسن شکری یکی از کارشناسان باسابقه‌ی میراث فرهنگی در گفت‌وگو با هفت‌صبح می‌گوید: گودین‌تپه سال‌هاست در انتظار یک طرح جامع حفاظت و معرفی است. نه بودجه‌ای برای ساماندهی اختصاص یافته، نه حصارکشی و نه تابلوگذاری. در واقع، ثبت ملی فقط به‌عنوان یک عنوان روی کاغذ وجود دارد، نه در میدان عمل.

در همین حال، مردم محلی نیز از نبود آگاهی و اطلاع‌رسانی گلایه دارند. یکی از اهالی کنگاور به هفت‌صبح می‌گوید: ما فقط می‌دانیم اینجا تپه‌ای قدیمی است. کسی به ما نگفته چه اهمیتی دارد. نه بروشور، نه تابلویی. اگر مراقبت نشود، بچه‌ها هم با موتور از رویش رد می‌شوند. این اظهارنظر ساده اما عمیق، نشان می‌دهد که نبود آموزش و اطلاع‌رسانی محلی، چگونه میراثی ملی را بی‌پناه کرده است.

گودین‌تپه، از نظر قدمت، ساختار معماری و پیوستگی تاریخی، پتانسیل قرارگیری در فهرست جهانی یونسکو را دارد. اما برای چنین اقدامی، باید حریم اثر تثبیت و حفاظت فیزیکی آن تضمین شود. وزارت میراث فرهنگی طی سال‌های اخیر بارها وعده داده بود که پرونده‌ی برخی آثار باستانی غرب کشور را برای ثبت جهانی آماده می‌کند، اما این وعده‌ها هیچ‌گاه به نتیجه نرسیده‌اند.

به‌جای آن، شاهد هستیم که حتی آثار ثبت‌شده‌ی ملی نیز بدون بودجه، بدون حفاظت و بدون برنامه رها شده‌اند. در حالی‌که در کشورهای همسایه از هر تپه‌ی تاریخی به‌عنوان جاذبه‌ی گردشگری و منبع درآمد پایدار استفاده می‌شود، ما تپه‌هایمان را یا تخریب می‌کنیم یا با دیوار بتنی می‌پوشانیم.

چرا وزارت میراث فرهنگی، با وجود اطلاع از ساخت‌وساز در حریم گودین‌تپه، هنوز واکنش قاطع نشان نداده است؟ چرا استانداری کرمانشاه و فرمانداری کنگاور که طبق قانون موظف به نظارت بر اجرای ضوابط حفاظتی هستند، اجازه‌ی چنین پروژه‌ای را صادر کرده‌اند؟ و چرا مجلس و کمیسیون فرهنگی در برابر این تخلف آشکار، سکوت کرده‌اند؟

 

تاریخ، قربانی بی‌توجهی اداری

گودین‌تپه تنها یک خاک‌تپه‌ی باستانی نیست، گواهی است بر آغاز تاریخ شهرنشینی در فلات ایران. هر وجب از خاک آن، حاوی سفالی است که می‌تواند فصلی تازه از تمدن این سرزمین را آشکار کند اما در نبود نظارت و مدیریت، همین خاکِ هفت‌هزارساله به تدریج زیر چرخ لودرها و دیوارهای سیمانی دفن می‌شود.

وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور و معاونانش که هیچ سابقه مرتبطی به ماموریتهای این وزارتخانه ندارند، نه تنها باید ساخت غسالخانه را فوراً متوقف کنند، بلکه موظف هستند محدوده‌ی حریم و عرصه‌ی گودین‌تپه را مجدداً با همکاری باستان‌شناسان و شورای عالی معماری و شهرسازی بازنگری و تثبیت کنند. همچنین باید طرحی جامع برای حفاظت، ایجاد مسیر دسترسی مناسب، تابلوگذاری چندزبانه، و تبدیل محوطه به یک پایگاه میراث ملی تدوین شود.

گودین‌تپه، اگر در دست مدیران دلسوز و آگاه بود، می‌توانست امروز به یکی از مراکز گردشگری و پژوهشی مهم غرب ایران تبدیل شود، اما اکنون در سایه‌ی بی‌توجهی، به نمادی از فراموشی و ناکارآمدی بدل شده است. در کشوری که تاریخ، سرمایه‌ی اصلی هویت آن است، بی‌توجهی به میراث، بی‌توجهی به خود ماست. گودین‌تپه هنوز نفس می‌کشد، هنوز در دلش رازهایی نهفته است، اما اگر امروز اقدامی نشود، فردا دیگر نه تپه‌ای می‌ماند و نه رازی برای گفتن. ساخت غسالخانه در کنار چنین اثر بی‌همتایی، تنها یک اشتباه اجرایی نیست، نماد آشکار سقوط درک فرهنگی و بی‌اعتنایی نهادی به تاریخ ایران است. وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری باید پاسخ دهد که چند گودین‌تپه دیگر باید قربانی بی‌تدبیری شود تا اهمیت میراث درک شود؟ و چه زمانی قرار است از شعار حفاظت، به عمل واقعی برسیم؟ تاریخ، فرصت دوباره نمی‌دهد. اگر امروز از گودین دفاع نکنیم، فردا تنها در کتاب‌ها باید دنبال آن بگردیم.

 

modir

Recent Posts

زیر ذره‌بین زندگی

در یک مسیر ساده شهری، گفت‌وگوی راننده و مسافر به سفری ذهنی بدل می‌شود؛ از…

2 ساعت ago

جدال برای طرح ترافیک تهران

طرح جدید شهرداری تهران برای کاهش هزینه رزرو طرح ترافیک، با هدف تشویق شهروندان به…

2 ساعت ago

روایت قاچاق چوب در ایران

افزایش تقاضا برای چوب در صنایع مختلف، در کنار ممنوعیت بهره‌برداری از جنگل‌ها، زمینه‌ساز رشد…

2 ساعت ago

صلح شکننده میان کابل و اسلام‌آباد

توافق تازه میان افغانستان و پاکستان برای توقف درگیری‌ها، اگرچه گامی در مسیر کاهش تنش‌های…

2 ساعت ago

انتقال آب یا انتقال بحران؟

در حالی‌که دریای خزر با پسروی بی‌سابقه، مرگ فک‌ها و کاهش ذخایر ماهی روبه‌روست، پروژه…

2 ساعت ago

اکوسیستمی در آستانه فراموشی

تالاب هامون، شاهرگ حیاتی سیستان و بلوچستان، در سایه سدسازی‌های فرامرزی، خشکسالی‌های پی‌درپی و بی‌توجهی…

2 ساعت ago