به گزارش سرمایه فردا، گربه گرانبهای مسعود گم شده بود؛ روزها بود در نبود گربه خواب و خورد و خوراک برایش بی معنا بود. مسعود دوباره نگاهی به تقویم انداخت، تقریبا ۴۶ روز از گم شدن گربه می گذشت. بی تاب بود و آشفته و سر در گم.
راستش گربه از کسان دیگری به او رسیده بود. صاحبان و مالکین جدید و اخیر گربه، انگار نه انگار که مالک زیبا ترین، دلرباترین و نجیب ترین گربه دنیا شده باشند، اصلا و ابدا به او توجهی نمی کردند. همیشه به حال خود رها بود. سهل است که نه آب و خوراک درستی و نه تیمار و شست وشوی دلسوزانه ای داشت. رها و چرکین و زخمی و شپشک زده، کنجی ی می نشست و گاه گاهی با پنجه های پایش روی گلیم کف می کشید.
البته با همه اینها، یعنی زخمی بودن، شپشک زدن، گرسنگی و تشنگی تقریبا دایمی و پنجه های ورم کرده و کم سو شدن بینایی، خیلی ها در پی تصاحبش بودند. آخر او قدیمترین گربه در نوع خودش بود. بر سر مدت عمرش اختلاف بود. ولی هیچکس شک نداشت که از زادنش دستکم ۷-۸ هزار روز می گذرد. طی این مدت دراز، مالکین پرشماری رو تجربه کرده بود. گاه شاداب و سرخوش بود و مالکین بهش رسیده بودند و گاه نصیب صاحبان بی رحم افتاده بود. خشن و یا بی عرضه و منگی. خب بیچاره چه از دستش برمیومد؟!
ولی با همه این ادبارها و نکبت های روزگار، گربه پرشین هنوز دوام آورده و به رغم پیری، همواره نجابتش رو حفظ کرده و یا بهتر است بگیم طاقت آورده بود.
ولی حالا این جور مسائل، برای مسعود که موقتا پرشین را به او داده بودند که بلکه کمی روبراهش کنه، مطرح نبود. گربه ۴۶ روز بود ناپدید شده و معلوم نبود کجاست؟ طی این مدت مسعود به همه جا سرک کشید. شرق، غرب، جنوب، شمال، مرکز؛ ولی هیچ اثر و نشانه ای ازش پیدا نشد که نشد. نه تارمویی، نه حتی ادراری و مدفوعی. می دانید آخر گربه ها برای نشانه گذاری قلمروشان و فهماندن آن به دیگر گربه ها، گاه گاه همین جوری که راه می روند، هر جا می رسند یکی از پاهای خود را بالا میارند و کمی می شاشند.
ولی حتی اثری از بو و رنگ شاش پرشین هم نبود. مسعود نگهبان مهربان و دلسوز جدید پرشین فکر کرده بود شاید اصلا پرشین آبی در بدنش به اندازه یه شاشیدن هم نمونده باشه.
سرتون رو در نیارم، دیگه چاره ای برای مسعود باقی نمانده بود، الا این که برای یافتن گمشده نازنینش با سازمان بین المللی ردیابی و بازگردانی گربه ها تماس بگیرد. او روزها و شب های طولانی خور و خوابش را رها کرده و درپی گربه ای بود که بهش سپرده بودند و حالا در ۴۶ امین روز دست از پا درازتر معطل مانده بود. مگر می شد گربه ای به این زیبایی را کسی ندیده باشد؟!
بالاخره با اداره گربه یاب جهانی تماس گرفت. خانمی گوشی را برداشت. مسعود هنوز دهن باز نکرده، خانم کارشناس گفت:
سلام مسعود جان، میدونم که گم شده و دنبال اونی. مسعود با تعجب جواب داد:
آره خانم. ممنونم که اینقده تو فکر گربه مایی.
کارشناس: گفت: گربه طلایی رنگه؟
مسعود: آره دقیقا.
کارشناس: پشمالو است؟
مسعود: کاملا؛
کارشناس:دمش درازه و چند خط مشکی داره؟
مسعود: بل بله درسته؛
کارشناس: دائما دمش رو تکون میده و میچرخونه خونه؟
مسعود: آه واقعا همینجوریه؛
کارشناس: ولی اصلا دعوایی نیست. هرچقدرم گشنه و تشنه باشه، میو میو نمی کنه. نه؟
مسعود: خانم خیلی عالی شناختینش. دقیقا نجیب و با وقاره؛
کارشناس: چشاش چند رنگه، سبز، آبی، قهوه ای، مشکی، زرد، عسلی. انگار همه رنگهای دنیا رو یکجا با هم ریختند تو چشاش.
مسعود: اوه خانم شما چقدر قشنگ پرشین رو توصیف کردید. حالا کی بیام گربمون رو ازتون بگیرم؟ راستی هزینه های جستجو و پیدا کردنش رو هم می پردازیم.
کارشناس: چی رو بر بگیرید؟! کدوم هزینه؟!
مسعود: بیام ببرمش
کارشناس: نه جناب، خبری نیست، ما که هنوز پیداش نکردیم.
مسعود: ولی شما همه خصوصیاتش رو الانبهم گفتید.
کارشناس: بله درسته، ولی ما فقط می خواستیم به شما امید بدیم.
قیمت دلار آمریکا نه تنها در بازارهای جهانی بلکه در ایران نیز افزایش یافتهاست. اما…
ضعف مدیریت در گروه توسعه ملی به قدری حاد شده است که این شرکت هر…
آینده خاورمیانه تا حدودی به سرنوشت گروه های مقاومت بستگی دارد. هرچند ترکیه به دنبال…
برای غلبه بر محدودیتها، مدیریت باید با درایت و برنامهریزی و اولویتبندی انجام شود تا…
مصوبات بودجه ۱۴۰۴ شامل تغییراتی درباره مالیات بر ارزش افزوده و معافیتهای مالیاتی، تعیین حقوق…
سقوط سوریه نفت را گران نکرد اما تنش زایی رژیم صهیونیستی در سوریه و خاورمیانه…