به گزارش سرمایه فردا، کنکور دیگر فقط یک آزمون نیست؛ به نماد بیثباتی در سیاستگذاری آموزشی تبدیل شده است. در چهار سال گذشته، تصمیمات شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره نحوه سنجش و پذیرش دانشجو، بارها تغییر کرده و هر بار با وعدهای تازه، مسیر جدیدی را ترسیم کردهاند از حذف دروس عمومی و تأثیر قطعی معدل گرفته تا بازگشت به آزمون تکمرحلهای.
اما آنچه در این میان ثابت مانده، بلاتکلیفی دانشآموزان و خانوادههایی است که نمیدانند باید برای کنکور آماده شوند یا معدل را جدی بگیرند. این سردرگمی، نهتنها فشار روانی را افزایش داده، بلکه کیفیت آموزش را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. اکنون، بیش از هر زمان دیگری، نظام آموزشی نیازمند ثبات، شفافیت و بازسازی اعتماد است—اعتمادی که در سایه آزمونهای بیپایان و تصمیمات متناقض، به حاشیه رفته است.
طی سه – چهار سال گذشته، مصوبه کنکوری شورای عالی انقلاب فرهنگی که گفته میشد با هدف کاهش استرس و تقویت نقش سوابق تحصیلی تصویب شده است، بارها دستخوش تغییرشده است؛ از حذف پایه دهم و دروس عمومی گرفته تا بازگشت به برگزاری تکنوبتی. در عین حال یک روز عضو شورای عالی فرهنگی صحبت قطعی بودن اعمال شرط معدل در کنکور میکند و روزی دیگر معاون وزیر علوم میگوید که به هر حال باید براساس قانون کنکور حذف شود.اصلاحات پیدرپیای که بیش از اینکه بتواند گره کور چند ده ساله کنکور را باز کند، داوطلبان را در بلاتکلیفی و سرگردانی نگاه داشته است.
سیاستهای جدید سنجش و پذیرش دانشجو توسط شورای انقلاب فرهنگی در تیرماه ۱۴۰۱ سال رسماً ابلاغ شد. بر اساس این مصوبه قرار بود دروس عمومی از آزمون سراسری حذف شود و سؤالات آزمون فقط به دروس تخصصی هر رشته محدود شود. همچنین سهم سوابق تحصیلی در نمره کل داوطلبان به صورت تدریجی افزایش یابد تا به سقف ۶۰ درصد برسد.
از دیگر محورهای مطرح شده در این مصوبه میتوان به دو نوبته شدن برگزاری کنکور برای کاهش اضطراب داوطلبان و ایجاد فرصت مجدد و همچنین تأکید بر قطعی بودن تأثیر معدل، بهویژه در پایههای پایانی دبیرستان اشاره کرد.
با این حال این مصوبه منتقدانی داشت که به شدت آن را مخرب میدانستند و خواستار لغو یا به تعویق افتادن آن بودند گرچه درست در زمانی که فعالان آموزشی و خانوادهها برای اصلاح این مصوبه یا به تعویق انداختن آن و یا حذف کنکورتلاش میکردند، عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی هشتم خردادماه سال گذشته تأکید کرد که مصوبه کنکور قطعی است و در سالهای بعد هم اجرا میشود: «ما آمادگی تکمیل مصوبه را داریم، اما اینکه دخالت معدل نمرات لغو شود؛ این حتماً اتفاق نمیافتد و اصل مصوبه تغییر پیدا نخواهد کرد. »
از سویی همین چند روز قبل ابوالفضل واحدی معاون آموزشی وزارت علوم نیز اعلام کرد که؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم، حذف کامل کنکور مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است!
وی البته اشارهای به آسیبهای کنونی برگزاری کنکور و دلایلی که باعث شده تا هنوز این آزمون حف نشود داشته و گفته است: «به هر حال برگزاری آزمون در یک زمان کوتاه ممکن است نتواند به شکل کامل و جامع ملاک خوبی برای ارزشیابی باشد؛ ضمن اینکه شرایط نامناسبی نظیر استرس و اضطراب را برای داوطلبان ایجاد میکند که داوطلب نمیتواند به خوبی عملکرد علمی خود را نشان دهد. »
استدلال واحدی برای اصرار به برگزاری کنکورو حذف نشدن آن هم در نوع خود جالب است. وی در این خصوص گفته است؛ «باید این واقعیت را بپذیریم که ما یک سری صندلی و رشتههایی در دانشگاهها داریم که متقاضی برای ورود به آنها زیاد است. ما برای اینکه این صندلیها را با رعایت عدالت توزیع کنیم، ناچاریم ابزاری را برای سنجش داشته باشیم و در حال حاضر این ابزار همان برگزاری کنکوراست! تا زمانی که نتوانیم صندلیهای پرتقاضا را عادلانه تقسیم کنیم، حذف کنکور فقط یک شعار باقی میماند. باید الزام ارائه سوابق تحصیلی پایه یازدهم برای پشتکنکوریها لغو شود، فشار بیش از حد شده است. »
وقتی کسی از درون سیستم میگوید فشار زیاد شده، یعنی بحران از مرز هشدار هم عبور کرده و این بار نه فقط کنکور، بلکه معدل هم تبدیل به یک چرخدنده دیگر در دستگاه فرسایشی استرس شده است.
در عین حال، در چهارسال گذشته، شورای عالی انقلاب فرهنگی چنان با ساختار کنکور بازی کرده که انگار بزرگترین آزمون کشور، آزمایشگاهی برای آزمون و خطاست. نتیجه تمام این دستکاریهای پیاپی یک چیز بوده: آشفتگی و سردرگمی مزمن در برنامهریزی تحصیلی نسل نوجوان.
اظهارات متناقض در مورد حذف کنکور یا اعمال تأثیر معدل اعضای شورای انقلاب فرهنگی نیز طی این مدت بیشتر به شعله ابهامات آن دامنزده است. حدود یک ماه قبل، ابراهیم سوزنچی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در توئیتی که شهربور ماه زد آب پاکی را روی دست طرفداران حذف تأثیر معدل از کنکور ریخت. وی در این توئیت نوشت: تأثیر قطعی معدل از کنکور حذف نخواهد شد. جملهای که نشان میداد قرار نیست کنکور«حذف » شود.
اما جالب اینجاست که چند روز بعد دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با لحنی محتاط و البته سرشار از ابهام رسما اعلام کرد: مصوبه حذف کنکور سر جایش است، اما شرایط فعلی اجازه اجرای آن را نمیدهد. بدین ترتیب به گفته وی بالاخره عمر «کنکور» به این دنیا نخواهد بود و چه بسا همین سال بعد، با یک مصوبه دیگر، کاملاً «حذف» شود!
معنای این اظهار نظرها برای دانشآموزان ولی کاملاً مشخص است. اینکه خودتان را آماده کنید، نه کنکور میرود و حذف میشود، نه معدل دست از سرتان برمیدارد. اظهاراتی که بیشتر شبیه وعدهای بیتاریخ است. حذف میکنیم اما نه امروز. شاید فردا. شاید هم هیچوقت!
این حجم از بلاتکلیفی نهتنها استرس را کاهش نداده، بلکه کیفیت واقعی آموزش را هم پایین آورده است. طبق گزارش رسمی مرکز سنجش وزارت آموزشوپرورش، میانگین نمرات امتحانات نهایی دانشآموزان در سه سال اخیر روندی نزولی داشته است. بهطوریکه در برخی دروس نظیر ریاضی و فیزیک، میانگین کشوری به زیر نمره ۱۰ رسیده است. یعنی نیمی از دانشآموزان حتی نمره قبولی نگرفتهاند. این آمار نشان میدهد فشار مضاعف کنکور و معدل، نه به تلاش بیشتر، بلکه به افت یادگیری منجر شده است. نسلی که بیشتر میخواند، بیشتر آزمون میدهد، بیشتر هم استرس دارد اما کمتر یاد میگیرد.
محمد ابراهیمیان کارشناس آموزشی در گفتوگو با خبرنگار روزنامه هفت صبح با بررسی وضعیت نظام آموزشی و بخصوص کنکور در ایران میگوید: بزرگترین بحران امروز ما نه کمبود منابع است، نه حتی کنکور. بلکه بیثباتی در تصمیمگیری و بیاعتمادی دانشآموزان به سیستمی است که بارها قوانین این بزرگرترین آزمون کشور که سرنوشت آنها را رقم میزند را تغییر دادهاند.
جمیع این موارد باعث میشود تا به گفته وی در این شرایط، دانشآموزان ندانند که بالاخره باید برای کنکور تلاش کنند یا معدل را جدی بگیرند؟ ضمن آنکه الدین نیز سردرگماند که شهریه کلاس تستزنی را جور کنند؛ یا پول معلم خصوصی برای بالا رفتن معدل بچههایشان را؟ . به گفته ابراهیمیان، این سردرگمی تنها فشار روانی ایجاد نکرده، بلکه انگیزه و تمرکز نسل نوجوان را تحلیل برده است.
این کارشناس آموزشی در بخش دیگری از سخنان خود به رویه کنونی برگزاری کنکور یعنی شیوه تأثیر شرط معدل در این آزمون اشاره کرده و میگوید: آخرین تغییرات این مصوبه مانند آن است که بگوییم ما کنکور سرنوشت ساز ۴ ساعته را ۲ ساله کردهایم. یعنی اگر قبلاً فشار برای قبولی در کنکور فقط در سال چهارم دبیرستان بود و داوطلب باید نتیجه تلاشهای آمادهسازی کنکورش را در ۴ ساعت آزمون به نمایش میگذاشت، الان این فشار روحی و فیزیکی به ۲ سال افزایش پیدا کرده است. به زبان ساده در این شیو ما خانوادهها را در دو – سه سال آخر تحصیل، تحت شکنجههای روحی و روانی بالایی قرار میدهیم تا فرزندشان معدل بالایی بیاورد، که تبعات آن واقعاً جبران ناپذیر است. همین مسأله باعث شده تا بسیاری از دانشآموزان ما، از همان سال اول دوران متوسطه رسما اعلام کنند که نمیخواهند در کنکور شرکت کنند یا اینکه تصمیم دارند تا در رشتههای بدون کنکور یا رشتههای علمی – کاربردی ادامه تحصیل دهند!
به گفته متولیان برگزاری کنکور، فلسفه تصویب این مصوبه، برقراری «عدالت آموزشی»، بوده و هست. با این حال ابراهیمیان این فلسفه را نیز شکست خورده میداند و میگوید: کسانیکه مصوبات جدید را تصویب کردهاند مدعیاند که در روش قدیمی، هر دانشآموزی که پول بیشتری داشت، میتواتست با استفاده از شرکت در کلاسهای کنکور و کتابهای تست زنی، خودش را برای این رقابت آماده کند، این در حالی است که بسیاری از دانشآموزانی که در خانوادههای کم برخوردار و یا در نقاط محروم و روستاها زندگی میکردند، نمیتوانستند از این امکانات استفاده کنند و در رقابت با سایرین عقب میمانند. اما حالا نیز همین تبعیض به نوع دیگری وجود دارد. یعنی دانشآموزانی که در مدارس غیردولتی و خصوصی درس میخوانند و یا معلم خصوصی میگیرند و معدل بالاتری دارند، میتوانند در رشتههای بهتری قبول شوند. یعنی عملاً این فلسفه شکست خورده است!
البته ابراهیمیان براین باور است که حذف کنکور نیز در شرایط کنونی راهکار مناسبی نیست چرا که جایگزین دیگری برای آن وجود ندارد!
اما همانطور که گفته شد، تغییرات متعدد قوانین کنکور، تبعات زیادی را برای دانشآموزانی که از کنکور برای خود غولی ساختهاند به همراه دارد. وی درباره رویه متناقض شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد کنکور میگوید: در چهار – پنج سال گذشته هر سال نسخه جدیدی برای سنجش و پذیرش دانشجو معرفی شده، از دو مرحلهای کردن آزمون گرفته تا حذف و بازگشت دروس عمومی، از اعمال تأثیر قطعی معدل تا بازگشت دوباره به مدل نسبی. هیچکدام فرصت اجرا و ارزیابی پیدا نکردهاند، اما هر کدام به نوعی، هزینههای روانی و آموزشی خود را گذاشتهاند. در حقیقت نظام سنجش ما تبدیل به آزمایشگاه شده و نسل نوجوان، موش آزمایش آن است.
حالا اما در چنین شرایط آشفته بازاری برای ورود دانشآموزان به دانشگاهها چه باید کرد؟ کنکور را کاملاً حذف کرد یا به همین شیوه کنونی و تأثیر معدل بر آن؛ ادامه داد؟ ابراهیمیان در این زمینه معتقد است: حالاوقت آن است که به جای تغییر فرمولها، ثبات تصمیمگیری و شفافیت در اولویت قرار گیرد. دانشآموز باید بداند اگر امروز برای هدفی تلاش میکند، فردا با یک مصوبه ناگهانی همه چیز عوض نخواهد شد. تصمیمات شورای عالی انقلاب فرهنگی باید حداقل چند سال بدون تغییر اجرا شود تا دانشآموز و خانواده بتوانند برنامهریزی کنند.
این کارشناس آموزشی البته به شخصه معتقد است که مصوبه تأثیر معدل بر کنکور میتواند مفید باشد ولی به شرطهها و شروطهها. وی در این زمینه میگوید: به نظرم این مصوبه زمانی میتواند مفید باشد که نظام نمرهدهی باید یکسان شود تا تأثیر معدل عادلانه باشد. در عین حال اطلاعرسانی شفاف و به موقع درباره منابع و تغییرات قانونی لازم است. همچنین بهتر است فشار مضاعف بین کنکور و معدل کاهش یابد و فرصت یادگیری واقعی و مهارتآموزی فراهم شود. در عین حال شاید مناسبترین گزینه در شرایط کنونی این باشد که روی مدارس دولتی سرمایهگذاری کنیم. باید معلمان آموزش کافی ببینند تا سرکلاسها به بهترین نحو ممکن دروس را به دانشآموزان خود یاد بدهند.
ابراهیمیان میگوید: حذف کنکور یا تأثیر معدل، هر دو قابل بحثاند اما غیرقابل قبول است که نظام آموزشی به دستگاه تولید استرس تبدیل شود. آینده یک نسل با آزمون ساخته نمیشود، بلکه با اعتماد ساخته میشود و ما در حال از دست دادن همین سرمایه نامرئی هستیم.
عد از اینکه امسال المپیادی های ما در رشته اقتصاد موفق به کسب عنوان ۱۸ و در رشته هوش مصنوعی رتبه هشتم جهانی را کسب کردند، شورای انقلاب فرهنگی اواسط تابستان موافقت کرد تا مدال آوران و رتبه های برتر این دو رشته نیز مانند ۷ رشته دیگر، بتوانند بدون کنکور وارد دانشگاه شوند. خبری که گرچه در آن زمان انعکاس مثبت بسیاری داشت اما، چند روز قبل، در کمال تعجب، رئیس باشگاه دانش پژوهان جوان خبر از لغو مجدد آن داد! خبری که خیلی ها آن را ضربه ای بر انگیزه دانش آموزان المپیادی در این دو رشته نوصیف می کنند که می تواند باعث بی میلی آنها در تلاش برای موفقیت در عرصه جهانی شود!.
باشگاه دانش پژوهان جوان در طول عمر تقریبا ۴ دهه ای خود فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است. باشگاهی که از سال ۱۳۶۶ به عنوان دفتر ذیل سازمان پژوهش شروع به فعالیت خود را شروع کرد. در ادامه و در راستای حمایت و استفاده از ظرفیت نخبگان، در سال ۱۳۷۳ اساسنامهای برای آن مصوب و ابلاغ شد که براساس آن این باشگاه از آن پس، به عنوان یک سازمان مستقل وابسته به وزارت آموزش و پرورش به فعالیت ادامه می داد.؛ تا انتهای دهه ۸۰ و سال ۱۳۸۹ باشگاه با شتاب خوبی در جهت اهدافی که برایش ترسیم شده بود، حرکت میکرد و اوضاع روز به روز بهتر میشد تا اینکه در سال ۱۳۸۹ مشمول تصمیم دولت برای کوچک سازی بدنه قوه مقننه شد. بعد از آن بود که سازمان پرورش استعدادهای درخشان با باشگاه دانش پژوهان جوان ادغام شد.
همان زمان اما این ادغام با انتقادهای فراوانی همراه بود. یکی از انتقادها به این ادغام آن بود که اصولا سمپاد، مدارس غیردولتی، مدرسه نمونه دولتی و مدارس دولتی خودشان از مخاطبین باشگاه بودند و از بین این مدارس بود که تیمهای ملی المپیادی ایران شکل میگرفت. به زعم آنها این رویه مانند آن بود که سازمان سنجش آموزش کشور که کنکور برگزار میکند، خودش مدرسه تاسیس کند و به دانش آموزان کنکور آموزش دهد که کاملا با اصل استقلال، بی طرفی و ارتباط دانش آموزان با طراحان و برگزار کنندگان کنکور، مغایرت دارد!
این ادغام همانطور که پیش بینی می شد باعث شد تا اوضاع باشگاه روز به روز بدتر شود.به خاطر ادغام باشگاه با سمپاد همه افرادی که در بازه زمانی تقریباً ۲۰ سال کنار باشگاه بودند، از باشگاه خارج شدند، ساختمان باشگاه دانش پژوهان جوان، از آنها گرفته شد و بخشی از امکانات باشگاه نیز به مدارس سمپاد اهدا شد!.این رویه تا جایی پیش رفت که دراواسط دهه ۹۰ زمزمه هایی مبنی برحذف مدارس سمپاد بلند شد. رویه ای که بالاخره در سال ۱۳۹۹ و دخالت مستقیم مقام معظم رهبری که به شدت نسبت به نتایج المپیاد و المپیاد جهانی ورود واعلام نارضایتی می رکدند و تاکید داشتند که باید به وضعیت نخبگان رسیدگی شود، تغییر کرد. در سالهای ۹۴، ۹۵ و ۹۸ ابشان سه بار با دانش آموزان المپیادی دیدار داشتند و به مسئولان دستوراتی جدی دادند.
پس از این دستورها و با پیگیری برخی از مدیران این باشگاه درنهایت اساسنامه این سازمان در سال ۱۴۰۰ بنا به فرموده حضرت آقا در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب و مردادماه سال ۱۴۰۱ توسط رئیس جمهور ابلاغ شد.
بعد از شروع دور جدید فعالیت این باشگاه، با حمایت دولت های وقت، گام های موثری برای بهبود شرایط زندگی و تسهیل ورود آنها به دانشگاه که می توانست عاملی برای ترغیب آنها به ادامه فعالیت های علمی باشد، برداشته شد. گام هایی مانند تدوین«طرح جامع زندگانی نخبگانی» که به دنبال آن بود تا آینده شغلی و زندگی المپیادی ها و نخبگان را تضمین کند. گرچه این طرح به خاطر اختلاف نظر برخی دستگاه ها هیچ وقت به سرانجامی نرسید.
رئیس باشگاه دانش پژوهان جوان گفت: در ادامه این مسیر طرح دیگرهای دیگری نیز آماده شدند. مثلا در یکی از این طرح ها پیشنهاد شده بود تا معدل دوازدهم دانش آموزان المپیادی جایگزین پایه دهم و یازدهم شود که در صورت عدم موفقیت آنها در کسب مدال ، بتواند این معدل جایگزین شود، همچنین در همین گیر و دار پیشنهاد باشگاه دانش پژوهان در مورد اینکه المپیادی ها بتوانند با استفاده از سهمیه و بدون کنکور وارد دانشگاه شده و به تحصیل خود ادامه دهند از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیذو البته این شورا از ۱۴ المپیاد موجود، با سهمیه دار شدن ۷ رشته المپیادی موافقت کردو بقیه نمی توانند از چنین امتیازی استفاده کنند!
بدین ترتیب از سال ۱۴۰۲، دانش آموزان المپیادی یا داراندگان مدال طلای کشوری در ۷ رشته با استفاده از معافیت کنکوری وارد دانشگاه می شدند. تابستان امسال اما، همزمان با موفقیت تیم های المپیاد اقتصاد و حکمرانی و هوش مصنوعی در مسابقات جهانی، اعلام شد که از این پس المپیادی های این دو رشته نیز در کنار ۷ رشته گذشته می توانند از معافیت کنکوری استفاده کرده و بدون دغدغه وارد دانشگاه شوند.
آن زمان یعنی در مرداد ماه، سیدرضا حسینی، رئیس باشگاه دانشپژوهان جوان، از تصویب طرحی در شورای عالی انقلاب فرهنگی خبر داد که بر اساس آن دارندگان مدال طلای المپیاد هوش مصنوعی و المپیاد مدیریت، اقتصاد و حکمرانی از شرکت در آزمون سراسری در رشتهها و زیرگروههای مرتبط معاف خواهند شد و می توانند در هر رشته ای که به آن علاقمند هستند، ادامه تحصیل دهند. اجرای این مصوبه از آزمون سراسری سال ۱۴۰۵ آغاز میشود.
به گفته وی، براساس این مصوبه موجب این مصوبه، مدالآوران نقره و برنز این دو المپیاد نیز از سهمیه ۲۰ درصدی بهرهمند خواهند شد؛ به این ترتیب، مدالآوران نقره و برنز المپیاد هوش مصنوعی میتوانند در تمام رشتههای زیرگروه ریاضی و فنی مشمول این سهمیه شوند، در حالی که مدالآوران نقره و برنز المپیاد مدیریت، اقتصاد و حکمرانی تنها در رشتههای مرتبط همچون اقتصاد، مدیریت، بیمه، حقوق و روانشناسی از این امتیاز استفاده خواهند کرد.
با این حال عمر این مصوبه اما، کمتر از سه ماه بود و چند روز قبل معاون وزیر و رییس باشگاه دانشپژوهان جوان از ملغی شدن آن خبر داد. حسینی با اعلام این خبر گفته است: این امتیاز نقش مهمی در موفقیت تیم ایران و کسب رتبه هشتم جهانی در المپیاد هوش مصنوعی داشت و در صورت تصویبنشدن مجدد آن، احتمال افت عملکرد تیم ملی در دوره آینده وجود دارد.
وی با اشاره به تاثیر مثبت خبر معافیت دو رشته جدید از کنکور در موفقیت های اخیر تیم های المپیادی نیز گفته است؛ این مصوبه به نتایج ما در المپیادهای جهانی کمک شایانی کرد و بعد از این موضوع توانستیم رتبه هشتم دنیا را در رشته هوش مصنوعی کسب کنیم. این در حالی بود که تیم ما دومین سالی بود که در این المپیاد جهانی که حدود ۸۰ تیم از کشورهای مختلف حضور داشتند، شرکت می کرد ولی متاسفانه این مصوبه در شورای عالی انقلاب فرهنگی فعلا ملغی شده و در صورتی که این امتیاز ورود به دانشگاه بچههای المپیادی به ویژه هوش مصنوعی در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب نشود، قطعاً نتیجه در المپیاد جهانی سال بعد افت خواهد کرد .
حمایت و تشویقی که باید قاعده مند باشد
محمد رضا نیک نژادی، کارشناس آموزشی نیز مانند حسینی معتقد است که اینگونه رفتارها با نخبگان می تواند باعث بی انگیزگی آنها شود. وی البته نقدی جدی به تصویب چنین طرح هایی نیز دارد و به «هفت صبح» می گوید: اصولا در تمام دنیا هر وقت می خواهند طرح هایی اینچنینی که گروه زیادی از شهروندان در آن ذینفع و دخیل هستند را تصویب کنند، ابتدا آن را رسانه ای می کنند تا کارشناسان و افکار عمومی در مورد آن نظر بدهند. بعد بسته به مواردی که منعکس می شود، طرح اصلاح و به تصویب می رسد.
این کارشناس آموزشی ادامه می دهد: تازه در این شرایط نیز به فوریت طرح اجرا نمی شود بلکه ابتدا به صورت پایلوت در یک منطقه یا یک شهر و شهرستان کوچک اجرا می شود و بعد آن را به صورت ملی اجرا می کنند. اما متاسفانه در کشور ما تقریبا همه طرح ها توسط یک گروه مشخص تدوین و تصویب و اجرایی می شود. برای همین بعد از مدتی بسیاری از آنها عملا متوقف می شوند. مثلا در همین بحث آموزش، یکدفعه می آیند و طرحی در مورد حذف کنکور ارائه می دهند در حالیکه بعدا مجبور می شوند آن را متوقف کرده و چندین بار این طرح را در قالب تاثیر معدل بر کنکور و… تغییر دهند.
نیک نژادی همچنین به تبعات چنین تصمیم گیری های عجولانه نیز اشاره کرده و می گوید: تصمیمانی اینچنینی می توانند روح و روان و آینده شهروندان و یا بچه های کشور را تحت تاثیر قرار دهند. در حال حاضر این دانش آموزان المپیادی و نخبه چه بخواهیم و چه نخواهیم به تابلویی زیبا برای کشورمان بدل شده اند که به نوعی ضعف های سیستم آموزشی ما را نیز می پوشانند. از سویی خود مسولان همیشه به این بچه ها و افتخارات جهانی که کسب کرده اند بالیده اند ولی این کافی نیست. باید به هر حال مشوق هایی برای آنها در نظر گرفته شود. البته این مشوق ها باید کاملا حساب شده باشد وگرنه مانند همین دفعه، تصویب یک طرح و سپس حذف آن می تواند واقعا به این دانش آموزان لطمه بزند و باعث بروز اغتشاشات روحی و ذهنی برای آنها شده و موجب بی انگیزگی اشان شود. بنابراین مسئولان ومتولیان باید در مواجه و برنامه ریزی برای این بچه ها واقعا دقت داشته باشند. چه در تصویب طرح های حمایتی و تشویقی و چه در لغو آنها!
در شرایطی که برخی رسانههای خارجی با انتشار اخبار مغرضانه تلاش دارند چهره کارآفرینان ایرانی…
فولاد مبارکه با اجرای پروژههای گسترده در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر، بازچرخانی آب و کاهش وابستگی…
در حالیکه وزارت نفت از سوی مجلس بهعنوان «موفقترین دستگاه اجرایی» معرفی شده است، کاهش…
بازارهای مالی چهرهای پرنوسان داشتند؛ طلای جهانی پس از افت سنگین وارد فاز اصلاح شد،…
افزایش ناگهانی و دوبرابری هزینه صدور دفترچه کارنهتیر، بدون اطلاع قبلی و مشورت با صنف،…
گردو دیگر تنها یک خوراکی ساده نیست؛ هم یادآور سنت و فرهنگ ایرانی است و…