به گزارش سرمایه فردا، در دنیای امروز، اگر کسی سرمایهاش را صرف خرید ارزهایی مانند دلار، یورو یا پوند کند، باید گفت که از منظر اقتصادی درک دقیقی ندارد. این ارزها در بازار جهانی در حال تضعیفاند و دیگر نمیتوانند معیار مناسبی برای حفظ ارزش سرمایه باشند. برای سنجش درست داراییها، باید یک خطکش ذهنی در نظر گرفت؛ و آن خطکش چیزی نیست جز طلا. طلا، بهواسطهی ثبات و سکون ذاتیاش، بالاتر از ارزها قرار دارد و در شرایط بحرانی، تقاضا برای آن افزایش مییابد.
در شمال کشور، داشتن زمین یا ویلا میتواند سرمایهگذاری خوبی باشد، اما باز هم باید با خطکش طلا سنجیده شود. اگر طلا را در مرکز این سنجش قرار دهیم، داراییهایی مانند زمین خوب، سهام بنیادی و کارخانههای سودده میتوانند بالاتر از طلا قرار بگیرند. اما ارز، خودرو، آپارتمان ضعیف و زمین متوسط، همگی پایینتر از طلا هستند.
در شرایط فعلی، قیمت طلای ۱۸ عیار حدود ۷.۵ میلیون تومان است. بر اساس تحلیلهای پیشین، تارگت طلا تا پایان سال ۱۴۰۴ بین ۱۰ تا ۱۱ میلیون تومان برآورد شده که معادل بازدهی حدود ۴۰ تا ۵۳ درصدی است. این پیشبینی بر پایه دادههای تورمی کشور، که در تیرماه به صورت نقطهبهنقطه ۴۱ درصد اعلام شده، کاملاً منطقی و قابل اتکاست.
در هفته گذشته، نشست فدرال رزرو آمریکا برگزار شد و دادههای اقتصادی از جمله GDP و نرخ بیکاری منتشر شدند. کاهش دو مرحلهای نرخ بهره تا پایان سال میلادی جاری محتمل است؛ موضوعی که به تضعیف دلار در بازار جهانی منجر خواهد شد. شاخص دلار پس از رشد تا ۱۰۰.۳۷، مجدداً به ۹۸.۶ بازگشت. این نوسانات باعث افت قیمت در بازار کامودیتیها شد، اما طلا بهعنوان دارایی امن، همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است.
اگر به سرمایهگذاری فیزیکی علاقه دارید، طلای آبشده گزینه مناسبی است. در بازار سرمایه نیز صندوقهای طلای معتبر مانند «عیار»، «گنج»، «کهربا»، «مثقال» و نماد «طلا» وجود دارند. همچنین شرکتهایی مانند «فیضر» با افشای اطلاعات مثبت و برآورد سودسازی بالا، گزینههای جذابی برای سرمایهگذاری هستند.
در نهایت، باید پذیرفت که طلا نهتنها یک دارایی امن است، بلکه در شرایط عدم قطعیت، نقش محافظ سرمایه را ایفا میکند. تخصیص درصدی از داراییها به طلا، نهتنها عقلانی است، بلکه ضروری است. این درصد نباید بهصورت کلیشهای و ثابت تعیین شود؛ بلکه باید متناسب با شرایط فردی و اقتصادی تنظیم گردد. در شرایط فعلی، حتی اختصاص ۵۰ تا ۷۰ درصد از داراییها به طلا، میتواند تصمیمی منطقی و محافظهکارانه باشد.
در دنیای سرمایهگذاری، آنچه تعیینکنندهی موفقیت است، نه فقط انتخاب دارایی، بلکه درک عمیق از زمانبندی، وزندهی و منطق پشت تصمیمهاست. مثال سادهاش همین مغازهای است که وسطش را خالی کردم، املاک را کوچک کردم، سوپرمارکت را بزرگ کردم. چرا؟ چون فهمیدم کدام بخش در حال رشد است و کدام در حال افول. همین منطق باید در سرمایهگذاری هم جاری باشد. اینکه بگوییم “طلا باید ۳۰ درصد باشد”، “سهام باید ۲۰ درصد باشد”، بدون تحلیل و منطق، فقط نسخهپیچی بیپایه است.
وقتی عدم قطعیت زیاد است، وقتی آینده مبهم است، وقتی داراییهای ضعیف مثل سهام بد، زمین بد، ملک بد، کسبوکارهای بیچشمانداز زیاد شدهاند، آنوقت باید وزن طلا را زیاد کرد. هر دارایی که از خطکش طلا عبور کند و پایینتر قرار بگیرد، باید تبدیل شود به طلا. کارخانهای که زمانی خوب بوده اما حالا دارد از خط طلا رد میشود؟ تبدیلش کن. ملکی که لوکیشنش افت کرده؟ بفروش و طلا بخر. ماشینی که دیگر ارزش سرمایهگذاری ندارد؟ تبدیلش کن. این یعنی مدیریت فعال داراییها.
در شمال کشور، زمین و ویلا اگر در منطقهای با چشمانداز رشد باشند، میتوانند از طلا طلاتر باشند. مخصوصاً با احتمال تبدیل استان مازندران به منطقه آزاد، این داراییها ارزشمندتر میشوند. اما باز هم باید با خطکش طلا سنجیده شوند. اگر شرایط اقتصادی بهبود یافت، شاخص اطمینان مصرفکننده بالا رفت، آنوقت وزن طلا را کم میکنیم و میرویم سراغ داراییهایی که از طلا طلاترند: نقره، مس، کارخانههای سیمان، آلومینیوم، سنگآهن، شرکتهای سودده، زمینهای شمالی، ویلاهای بزرگ.
در این میان، صندوقهای طلا در بورس هم جایگاه ویژهای دارند. اگر کسی بگوید “به صندوق طلا اعتماد ندارم”، باید گفت این حرف از بیسوادی است. امروز بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان سرمایه در این صندوقهاست. کارمزد پایین، مالکیت شفاف، نقدشوندگی بالا. برای کسی که آموزش دیده، این ابزارها نهتنها قابل اعتمادند، بلکه ضروریاند. سند مالکیت سهام، مثل سند ملک است. قابل معامله، قابل وثیقهگذاری، قابل تحلیل. فقط باید کفش آهنی پوشید و وارد مسیر شد.
در بازار جهانی، انس طلا بهواسطهی تضعیف دلار رشد کرده. از زمانی که ترامپ آمد، شاخص دلار از ۱۱۰ به زیر ۹۸ رسیده. بانکهای مرکزی بزرگ مثل چین، ذخایر دلاری خود را فروختهاند و طلا خریدهاند. این یعنی اعتماد به دلار کاهش یافته و طلا بهعنوان ذخیرهی امن جایگزین شده. در کنار این، هر زمان که ناامنی اقتصادی بالا میرود، تقاضا برای طلا افزایش مییابد. پس طلا هم بهواسطهی ضعف دلار رشد میکند، هم بهواسطهی نقش ذخیرهایاش.
اما باید بدانیم که طلا همیشه در مرکز نیست. اگر شرایط اقتصادی جهانی بهبود یابد، بیتکوین، نقره، اتریوم و سایر داراییها میتوانند جلو بیفتند. آنوقت باید وزن طلا را کم کرد و به سمت داراییهای طلاتر رفت. این یعنی بازی با وزنها، نه تعصب روی درصدها. نه ۲۰ درصد، نه ۳۰ درصد. بلکه تحلیلمحور، شرایطمحور، منطقمحور.
برای اینکه بتوانید این بازی را درست انجام دهید، باید دو چیز داشته باشید: ۱. تحلیلگر باسواد باشید؛ یعنی بدانید کدام کارخانه، کدام زمین، کدام ملک از طلا طلاتر است. ۲. معاملهگر ماهر باشید؛ یعنی بتوانید در زمان مناسب، دارایی را بخری، بفروشی، تبدیل کنی.
وقت آن است که وزن طلا را زیاد کنید. دو ماه صبر کنید، بازی طلا را بگیرید، بعد بروید سراغ سهام و داراییهای دیگر. با توجه به گارد صعودی انس جهانی طلا، کاهش نرخ بهره، تغییرات در ریاست فدرال رزرو، فرصتهای بزرگی پیش روی شماست.
یادتان باشد: در این برهه از تاریخ، تصمیمات اقتصادی شما از تلاشهای روزمرهتان مهمتر است. اگر تصمیم درست بگیرید، موفق میشوید. اگر اشتباه کنید، هرچقدر هم زحمت بکشید، درجا میزنید. پس مشاور مالی داشته باشید، نسخه مالی بگیرید، هیجانی تصمیم نگیرید، سمت خودرو نروید. خودرو پایینتر از طلاست. طلا از خودرو خودروتر است.
در این شرایط، معاملهگر حرفهای کسی است که نه فقط داراییها را بشناسد، بلکه بداند چه زمانی باید وزن هر دارایی را تغییر دهد. طلا، در این میان، نقش یک معیار مرکزی را دارد. وقتی نااطمینانی زیاد میشود، طلا جلو میافتد. وقتی خوشبینی به اقتصاد جهانی افزایش پیدا میکند، طلا عقب مینشیند. این یعنی طلا همیشه وسط نیست؛ گاهی باید وزنش را زیاد کرد، گاهی باید کمش کرد. اما این تصمیم، باید بر اساس تحلیل باشد، نه احساس.
در بازار جهانی، انس طلا از ۳۰ دلار به بیش از ۳۳۳۰ دلار رسیده. این رشد، حاصل تضعیف دلار است. شاخص دلار که زمانی ۱۱۰ بود، حالا به زیر ۹۸ رسیده. بانکهای مرکزی بزرگ دنیا، از جمله چین، ذخایر دلاری خود را فروختهاند و بهجای آن طلا خریدهاند. این یعنی اعتماد به دلار کاهش یافته و طلا جایگزین شده. پس وقتی دلار ضعیف میشود، طلا رشد میکند. این یکی از کارکردهای طلاست.
کارکرد دوم طلا، زمانی فعال میشود که ناامنی اقتصادی بالا میرود. وقتی دادههای اقتصادی مثل نرخ بیکاری، تولید، حقوق و شاخصهای پیشنگر مثل PMI سیگنالهای متناقض میدهند، بازار سهام دچار تردید میشود. اینجاست که طلا، بهعنوان دارایی امن، جلو میافتد. پس طلا هم از ضعف دلار تغذیه میکند، هم از ترس بازار.
اما باید توجه داشت که در شرایط خوشبینی، داراییهایی مثل بیتکوین، نقره، اتریوم و حتی سهام بنیادی میتوانند از طلا جلو بزنند. آنوقت باید وزن طلا را کم کرد و به سمت داراییهای طلاتر رفت. این یعنی بازی با وزنها، نه تعصب روی درصدها. نه ۲۰ درصد، نه ۳۰ درصد. بلکه تحلیلمحور، شرایطمحور، منطقمحور.
برای اینکه بتوانید این بازی را درست انجام دهید، باید دو چیز داشته باشید: ۱. تحلیلگر باسواد باشید؛ یعنی بدانید کدام کارخانه، کدام زمین، کدام ملک از طلا طلاتر است. ۲. معاملهگر ماهر باشید؛ یعنی بتوانید در زمان مناسب، دارایی را بخری، بفروشی، تبدیل کنی.
یادتان باشد: در این برهه از تاریخ، تصمیمات اقتصادی شما از تلاشهای روزمرهتان مهمتر است. اگر تصمیم درست بگیرید، موفق میشوید. اگر اشتباه کنید، هرچقدر هم زحمت بکشید، درجا میزنید. پس مشاور مالی داشته باشید، نسخه مالی بگیرید، هیجانی تصمیم نگیرید، سمت خودرو نروید. خودرو پایینتر از طلاست. طلا از خودرو خودروتر است
با وجود گسترش ابزارهای نوین تأمین مالی در بازار سرمایه ایران، بسیاری از بنگاههای اقتصادی…
در شرایطی که اقتصاد ایران با بحرانهای پیدرپی در حوزه انرژی، سیاستگذاری، و ارتباطات دیجیتال…
در شرایطی که شرکتها برای بقا به تأمین مالی فوری نیاز دارند، بازار سرمایه ایران…
بازار سرمایه هفته اخیر با نوساناتی از رنگ قرمز به سبز حرکت کرد و شاخص…
کره جنوبی امروز نماد پیشرفت، فناوری، و دموکراسی است. اما مسیر رسیدن به این نقطه،…
در دل یکی از بحرانیترین دورههای بازار سرمایه ایران، روایتهایی از فعالان اقتصادی شنیده میشود…