به گزارش سرمایه فردا، اواسط سال گذشته گزارشی از آتشسوزی مهیب در خانهای مسکونی واقع در میدان راهآهن تهران به آتشنشانی رسید. همسایهها با مشاهده شعلههای آتش از پنجره و شنیدن صدای فریاد کمکخواهی اهل خانه، هراسان موضوع را به آتشنشانی اطلاع دادند. تیمهای امداد بلافاصله در محل حاضر شدند و عملیات اطفای حریق را آغاز کردند. سه نفر از اعضای خانواده که دچار سوختگی شدید شده بودند، توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شدند.
پس از خاموش شدن آتش، کارشناسان علت حادثه را بررسی کردند و در گزارش خود، آتشافروزی عمدی با استفاده از بنزین را علت وقوع حریق اعلام کردند. در جریان درمان، پدر و یکی از پسران خانواده پس از چند هفته بهبود یافتند و از بیمارستان مرخص شدند، اما سهیلا، زن میانسال خانواده، به دلیل شدت سوختگی جان خود را از دست داد. با مرگ او، پرونده وارد فاز جنایی شد و تحقیقات برای کشف حقیقت آغاز گردید.
نخستین فردی که مورد بازجویی قرار گرفت، شوهر سهیلا بود. او فرزند ۴۰ سالهاش منصور را عامل آتشسوزی معرفی کرد و گفت: «روز حادثه منصور با ما درگیر شد. مدتی بود برای جراحی پای آسیبدیدهاش از ما پول میخواست، اما ما توان پرداخت نداشتیم. او وسایل خانه را شکست و سپس بنزین را در همهجا پاشید. باورم نمیشد فندک بزند، اما این کار را کرد و ما در میان شعلهها گرفتار شدیم.»
با این اطلاعات، منصور بازداشت شد. او در بازجوییها به پاشیدن بنزین اعتراف کرد اما روشن کردن فندک را نپذیرفت. برادر کوچکترش که در حادثه حضور داشت و دچار سوختگی شده بود، نیز منصور را عامل آتشافروزی معرفی کرد. بررسیها نشان داد منصور سابقه کیفری دارد. پس از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
در جلسه دادگاه، پدر سهیلا بهعنوان یکی از اولیای دم از قصاص نوهاش گذشت و تقاضای دیه کرد، اما دیگر فرزندان سهیلا خواستار قصاص شدند. پدر منصور نیز از او بابت وارد کردن صدمات جسمی شکایت کرد و گفت: «پسرم بارها برای هزینه جراحی پایش پول خواست، اما ما در مضیقه مالی بودیم. روز حادثه دوباره بحث پول پیش کشیده شد و او بنزین را در خانه پاشید. همسرم به او التماس میکرد، اما منصور فندک زد و خانه شعلهور شد.»
در مقابل، منصور در دفاعیات خود اتهام قتل عمدی مادرش را رد کرد و گفت: «من اعتیاد داشتم و پس از تصادف خانهنشین شدم. پدرم نمیخواست من بیرون بروم. روز حادثه برای تهدید بنزین ریختم، اما پدرم فندک زد. او مقصر مرگ مادرم است.»
جلسه دوم دادگاه با حضور قضات، اولیای دم و متهم برگزار شد. فضای جلسه سنگین بود؛ چرا که هر یک از اعضای خانواده، روایت متفاوتی از حادثه داشتند. پدر خانواده بار دیگر تأکید کرد که منصور با عصبانیت بنزین را در خانه پاشید و سپس فندک زد، در حالی که مادرش به او التماس میکرد. او گفت: «اگر منصور دست به این کار نمیزد، همسرم امروز زنده بود.»
اما منصور در دفاعیات خود مسیر دیگری را پیش گرفت. او ادعا کرد که تنها قصد تهدید داشته و هرگز فندک نزده است. به گفته او، پدرش برای پایان دادن به مشاجره، خود فندک را روشن کرده و آتشسوزی را رقم زده است. منصور گفت: «من قربانی شرایطی هستم که هیچکس حاضر نشد برای درمان پایم کمک کند. همه بدبختیها از همانجا شروع شد.»
در این میان، برادر کوچکتر منصور که خود نیز دچار سوختگی شده بود، شهادت داد که منصور فندک را روشن کرده است. این شهادت، پرونده را پیچیدهتر کرد؛ زیرا تضاد میان گفتههای پدر و پسر و شهادت برادر، مسیر قضاوت را دشوار ساخته است.
قضات پس از شنیدن سخنان همه طرفها اعلام کردند که برای صدور حکم نیاز به بررسی دقیقتر مدارک و شواهد دارند. پرونده با توجه به حساسیت موضوع و اختلاف روایتها، وارد مرحله شور قضات شد. اکنون سرنوشت منصور، متهم اصلی این آتشسوزی مرگبار، در انتظار رأی نهایی دادگاه است؛ رأیی که میتواند میان قصاص، دیه یا تبرئه تفاوتی سرنوشتساز ایجاد کند.
این پرونده نه تنها یک تراژدی خانوادگی، بلکه نمونهای از پیچیدگیهای حقوقی در مواجهه با روایتهای متناقض است؛ جایی که حقیقت باید از دل شهادتها، مدارک و بررسیهای کارشناسی بیرون کشیده شود.
پس از شنیدن اظهارات شاکیان و دفاعیات متهم، قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند؛ پروندهای که همچنان در انتظار رأی نهایی است.
بیست روز از شعلهور شدن جنگلهای هیرکانی در الیت میگذرد؛ در حالی که هر مقام…
جشنواره جهانی فیلم فجر با ریاست نوری بیلگه جیلان، جدل تازه بر سر دستنوشتههای نیما…
دیدار صمیمانه دونالد ترامپ با زهران ممدانی، شهردار منتخب نیویورک، در کاخ سفید برخلاف پیشبینیها…
صنعت بیمه ایران در سالهای اخیر با تمرکز بر بیمههای درمانی به سودآوری قابل توجهی…
دیدار استقلال برابر پادیاب خلخال در جام حذفی، نه تنها به دلیل کیفیت پایین زمین…