به گزارش سرمایه فردا، برای بسیاری از والدین، لحظهای که فرزندشان دیگر آن کودک صمیمی و وابسته نیست، آغاز یک بحران خاموش است. نوجوانی، دورهای است که فرزند بهدنبال تعریف تازهای از خود میگردد؛ تعریفی که اغلب با فاصلهگیری از والدین، مخالفت با محدودیتها و جذب به گروه همسالان همراه میشود.
در این میان، والدینی که همچنان با نگاه سنتی و کنترلگرانه به فرزندشان مینگرند، ممکن است با رفتارهایی مواجه شوند که آن را «تنفر» تعبیر کنند. اما این احساس، اغلب فریادی برای استقلال، آزادی و دیدهشدن است. اگر این فریاد شنیده نشود، شکاف میان والد و فرزند عمیقتر میشود و زمینه برای آسیبهای روانی، اجتماعی و حتی رفتاری فراهم میگردد.
این گزارش، نگاهی دارد به دلایل شکلگیری این فاصله، نقش گروه همسالان، تأثیرات فضای مجازی، و راهکارهایی که والدین میتوانند برای بازسازی اعتماد و ارتباط مؤثر با فرزندشان در پیش بگیرند.
یکی از سختترین احساساتی که یک والد میتواند تجربه کند، این است که فرزندش از او فاصله بگیرد یا حتی به نظر برسد که از او متنفر است. بسیاری از والدین در دورههایی از رشد فرزندشان این سؤال را از خود میپرسند: “چرا فرزندم از من متنفر است؟” این احساس میتواند در سنین مختلف و به دلایل متفاوتی بروز کند. برخی از والدین متوجه میشوند که فرزندشان ناگهان از آنها دوری میکند، دیگر مانند گذشته با آنها صحبت نمیکند یا حتی رفتارهایی پرخاشگرانه و سرشار از نارضایتی از خود نشان میدهد. در چنین شرایطی، والدین ممکن است احساس گناه، سرخوردگی یا سردرگمی داشته باشند و ندانند که چه عاملی باعث این تغییر در رفتار فرزندشان شده است.
چرایی شکل گیری یک نفرت خزنده
ایجاد برخی محدودیت های غیرقابل توجیه، محیط خشن، نبود رابطه دوستانه بین والدین و فرزند، ترس از والدین و… از جمله مهم ترین دلایل کمرنگ شدن ارتباط میان فرزند و والدین است.
ورود اینترنت و شبکه های ماهواره ای به خانه ها در سال های اخیر سبک زندگی ها را تغییر داده است به طوری که برخی نوجوانان تا حدی از فضای سنتی خانواده دور شده اند و به انزوا یا به سمت گروه همسالان نا شناس کشیده است. هر چه فرزند به دوره نوجوانی نزدیک تر می شود از خانواده بیشتر کناره می گیرد و به سمت گروه همسالان جذب می شود.
همچنین در برخی موارد، احساس “تنفر از والدین در بزرگسالی” ناشی از تجربیات دوران کودکی یا نوجوانی است که حلنشده باقی ماندهاند. فرزندانی که در کودکی احساس میکردند که والدینشان به آنها بیتوجه بودهاند یا بیش از حد سختگیری کردهاند، ممکن است در بزرگسالی به این نتیجه برسند که والدینشان دلیل اصلی مشکلات روانی یا احساسی آنها بودهاند.
نوجوان دیگر نمیخواهد “بچه” باشد!
یکی از دلایل اصلی شکل گیری این فاصله، آن است که نوجوانان از اینکه هنوز “فقط یک بچه” تعریف شوند و با آنها مثل گذشته رفتار شود، متنفرند.
همین حس عدم رضایت است که آنها را به سمت جدایی از دوران کودکی و ورود به نوجوانی سوق میدهد.بخشی از این حس هم به سمت والدین نشانه میرود و کارهایی که والدین به انجامشان عادت کردهاند. حتماً جملاتی مثل “با من مثل بچه کوچیکا رفتار نکنید!”، “اون شوخیهای قدیمی دیگه خندهدار نیست!” یا “دیگه بغلم نکنید و بوسم نکنید!” را شنیدهاید.
عاملی به نام «همسالان»
از سویی، از ویژگیهای دوره نوجوانی، مهم شمردن گروه همسالان است. نوجوانان رابطه با همسالان را نوعی فرصت جهت ارضای «نیاز به ارتباط» میدانند. در این میان ویژگیهای شخصیتی مشترک، اساس و پایه دوستی با همسالان را تشکیل میدهد.
ارتباط نوجوان با همسالان هم میتواند تأثیراتی منفی و هم تاثیراتی مثبت بر رشد او داشته باشد. از یک طرف، پیوستن به گروههای ناهنجار اجتماعی و همسالانی که نوجوان با آنها همانندسازی میکند مانند؛ بزهکاران، معتادان به مواد مخدر و نوجوانانی که ترک تحصیل کردهاند، میتواند موجب اختلال در رشد نوجوان شود و تأثیر فراوانی در فرآیند رشد هویت منفی نوجوانان داشته باشد. علاوه بر این، همانندسازی با چهرههای سینمایی و موسیقی نیز میتواند سبب شکلگیری هویت منفی در نوجوانان شود.
از طرف دیگر، گروه همسالان با وجود مشکلات و ناکامیهایی که برای والدین ایجاد میکنند، میتوانند تأثیر مثبت زیادی بر رشد هیجانی و اجتماعی نوجوانان داشته باشند به عنوان مثال، بودن با همسالان و عضویت نوجوانان در گروههای همسالان، موجب میشود آنان مهارتهای خود را تقویت کنند؛ این مهارتها عبارتاند از یادگیری، گوش دادن صحیح و دقیق به دیگران، رعایت کردن نوبت، هماهنگی احساسات مختلف، سازش کردن، به اجماع رسیدن، بیان کردن صریح و روشن نظرات خود.
یکی از کشمکشهای اساسی در نوجوانی، این است که نوجوانِ سالم به دنبال حداکثر آزادی برای رشد است، در حالی که والدین با رعایت ایمنی و مسئولیتپذیری در برابر این فشار مقاومت میکنند.
در بیشتر موارد، نوجوان از والدینی که محدودیتهایی را برایشان ایجاد میکنند و مانع انجام کارهایی میشوند که میخواهند، قدردان نیست.
عواقب کم رنگ شدن ارتباطی دو سویه
افسردگی، افزایش روحیه ضد خانواده، پرخاشگری وستیزه جویی نتیجه این برخوردهاست؛ هر چه این رابطه با شکاف بیشتری باشد این عکس العمل ها بیشتر است تا جایی که این موضوع موجب می شود تا فرد به سوی گروه همسالان کشیده شوند و در این زمان افراد سودجو از خلأ نبود ارتباط فرزند با والدین استفاده می کنند و فرد را به بیراهه می کشند. به طوری که در باندهای فساد، قاچاق مواد مخدر، اعتیاد و.. وارد شده و در همین مراکز است که ممکن است رفتارهای پرخطر جنسی نیز از سوی بچه ها امتحان می شود. البته نباید نقش ارزش های دینی را نادیده گرفت زیرا با کم رنگ شدن اعتقادهای مذهبی، زمینه بسیاری از فساد ها فراهم می شود.
وظیفه ای که پدر و مادرها دارند
پدر و مادر ها باید توجه داشته باشند که سن نوجوانی دوره ای بحرانی است و باید با فرزندان خود رابطه دوستی برقرار کنند؛ اما عملاً شاهد این اتفاق نیستیم، والدین خسته از روزمرگی ها توان صبر در برابر پرخاشگری بچه ها را ندارند و اوضاع هر روز بد تر می شود. والدین باید در شبانه روز ساعاتی را به صحبت کردن با بچه ها اختصاص دهند، پای صحبت های فرزندان خود بنشینند در این صحبت ها بچه ها مهارت هایی را یاد می گیرند که به هیچ عنوان از طرق دیگر به آن دست نمی یابند که حس مهم بودن در صدر قرار دارد. والدین بدانند که بیشتر نوجوانان مهارت های زندگی را آموزش ندیده اند و به راهکارهای مقابله با مشکل آشنایی ندارند بنابراین راه های انحراف برای آنان باز است.
پس والدین باید از جایگاه مدیری سختگیر به دوستی مهربان تغییر مسیر دهند تا بتوانند اعتماد فرزندان خود را جلب کنند سپس آموزش و پرورش و رسانه ها می توانند با آموزش های مهارت ارتباط در این زمینه به میدان بیایند. این را نیز در نظر بگیرید که بهتر است پسر با پدر و دختر با مادر خود رابطه خوبی داشته باشد و از هم جنس خود مهارت های مختلف بیاموزد اما متأسفانه گاهی اوقات پدر ها با وجود روحیه پرخاشگری ارتباط کمتری با فرزندان خود به خصوص پسر برقرار می کنند که ادامه این روند به صلاح نیست. اگر پدر مادر ها می دانند که مثلا فرزندشان با دوست نابابی ارتباط دارد نباید خواستار قطع رابطه او شوند.
با وجود تدوین برنامههای بلندمدت و مقاومسازی بخشی از زیرساختهای شهری، تهران هنوز در برابر…
جنگلها نه فقط منبع چوب، بلکه کارخانههای بینظیر طبیعتاند که بهصورت رایگان، اکسیژن، رطوبت، تعادل…
در حالیکه فعالان محیط زیست بیهیچ مأموریتی و تنها با عشق به طبیعت، جان خود…
طرح دوباره پرونده سقوط هواپیمای اوکراینی توسط علی شمخانی، آن هم شش سال پس از…
طرح کشت و آبیاری علوفه در پارک ملی توران با هدف تأمین طعمه برای یوزپلنگ…