به گزارش سرمایه فردا، در جهان امروز، جنگها تنها در میدان نبرد رخ نمیدهند؛ بلکه در عرصه رسانه نیز ادامه پیدا میکنند. هر بمب و موشکی که بر سر غیرنظامیان فرود میآید، در قاب دوربینها و روایت خبرنگاران بازتابی تازه مییابد. همین بازتاب است که افکار عمومی جهانی را شکل میدهد و مسیر سیاستها را تغییر میدهد. مستند «هدف: تهران» که اخیراً توسط شبکه الجزیره انگلیسی منتشر شد، نمونهای روشن از این نبرد رسانهای است. اثری نیمساعته که در ظاهر به دفاع از قربانیان ایرانی حملات اسرائیل میپردازد، اما در لایههای زیرین خود حامل پیامها و اهدافی پیچیدهتر است.
این مستند به کارگردانی و روایت هند حسن ساخته شده و تهیهکنندگی اجرایی آن بر عهده لیلا العریان بوده است. تیم سازنده تلاش کردهاند با سفر به ایران، گفتگو با بازماندگان قربانیان و مصاحبه با وزیر امور خارجه ایران، تصویری انسانی از هزینههای جنگ ارائه دهند. اما در کنار این روایت، انتخابهای رسانهای و حذفهای معنادار نشان میدهد که ماجرا تنها به نمایش همدلی با قربانیان محدود نمیشود.
مستند «هدف: تهران» با تصاویری از حملات اسرائیل به مناطق غیرنظامی تهران آغاز میشود. میدان تجریش، بیمارستانها و حتی زندان اوین در قاب دوربین قرار میگیرند. روایتگر با خانوادههایی دیدار میکند که عزیزانشان را از دست دادهاند؛ از امیرعلی ۱۲ ساله و رایان دوماهه گرفته تا کیان چهار ساله که با سوختگیهای شدید همچنان زنده مانده است. این تصاویر، بار عاطفی سنگینی دارند و مخاطب را به همدلی با قربانیان سوق میدهند.
اما همزمان، دوربین به آمریکا میرود و در خیابانهای واشنگتن با چهرههای سیاسی گفتگو میکند. تد کروز، سناتور جمهوریخواه، در پاسخ به پرسش درباره قربانیان غیرنظامی میگوید: «وقتی روحانیون ایرانی شعار مرگ بر آمریکا میدهند، ما هم باور میکنیم و هر کاری لازم باشد انجام میدهیم.» این پاسخ، نشاندهنده نگاه سرد و بیاعتنای بخشی از سیاستمداران آمریکایی به هزینههای انسانی جنگ است. در مصاحبهای دیگر، یک سناتور آمریکایی صراحتاً هدف اصلی را «سقوط نظام ایران» معرفی میکند.
در بخش دیگری، یک کارشناس آمریکایی توضیح میدهد که اسرائیل سه هدف از حمله به ایران داشته است: کشاندن پای آمریکا به جنگ، براندازی نظام و تبدیل ایران به وضعیتی مشابه سوریه و لبنان. به گفته او، تنها هدف اول محقق شد. این تحلیل، در ظاهر به سود ایران است، اما در واقع تصویری از ایران بهعنوان کشوری آسیبپذیر و قربانی ارائه میدهد.
یکی از نکات مهم در این مستند، حذف برخی تصاویر کلیدی است. برای مثال، حمله اسرائیل به ساختمان صدا و سیما که یکی از بیسابقهترین حملات به یک مرکز رسانهای در تاریخ جنگها بود، حتی یک لحظه در مستند نشان داده نمیشود. این حذف، پرسشهای جدی درباره اهداف رسانهای سازندگان ایجاد میکند. چرا باید چنین حملهای که میتوانست نماد آشکار تجاوز به آزادی رسانهها باشد، نادیده گرفته شود؟
همچنین، در بازدید از زندان اوین، روایتگر بهطور نرم و غیرمستقیم مباحث حقوق بشری درباره ایران را مطرح میکند. این رویکرد نشان میدهد که مستند علاوه بر نمایش جنایات اسرائیل، قصد دارد تصویری منقبض و بسته از ایران نیز ارائه دهد. هند حسن بارها تأکید میکند که ورود خبرنگاران خارجی به ایران ممکن نبوده و تنها او توانسته وارد شود. این ادعا، تصویری غیرواقعی از ایران بهعنوان کشوری کاملاً بسته و غیرقابل دسترس برای رسانهها ایجاد میکند.
برای درک بهتر این مستند، باید جایگاه الجزیره را در نقشه رسانهای جهان شناخت. الجزیره، برخلاف رسانههای غربی مانند بیبیسی یا سیانان، خاستگاهی منطقهای دارد. این شبکه متعلق به قطر است؛ کشوری که در عرصه سیاست خارجی، روابط پیچیدهای با قدرتهای جهانی و منطقهای دارد. قطر از یک سو میزبان پایگاه نظامی آمریکا است و از سوی دیگر در سخنان رسمی، جنایات اسرائیل را محکوم میکند. این دوگانگی در سیاست، به رسانههای وابسته به آن نیز منتقل میشود.
بنابراین، مواجهه با مستند الجزیره نباید مشابه مواجهه با رسانههای غربی باشد. اگر بیبیسی بهطور آشکار در بسیاری موارد جانب اسرائیل را میگیرد، الجزیره با ظرافت بیشتری عمل میکند. این شبکه ممکن است در ظاهر به دفاع از قربانیان ایرانی بپردازد، اما در لایههای زیرین، تصویری از ایران بهعنوان کشوری ضعیف و ترسخورده ارائه دهد.
در بخشی از مستند، گفته میشود که ایران با پهپاد و موشک به اسرائیل حمله کرده اما کشتههای اسرائیل تنها ۳۲ نفر بوده، در حالی که ایران ۱۰۶۰ کشته داده است. این آمار، بر اساس دادههای رسمی اسرائیل بیان میشود. اما بسیاری از مخاطبان حتی در سطح عمومی میدانند که این ارقام غیرواقعی و اغراقآمیز هستند. استفاده از چنین آماری، یا ناشی از ناآگاهی سازندگان است یا بخشی از یک هدف رسانهای برای نمایش ایران بهعنوان قربانی ضعیف.
این نوع روایت، در نهایت به القای وحشت مردم ایران از جنگهای آینده منجر میشود. ایران در مستند، نه بهعنوان کشوری قدرتمند و مقاوم، بلکه بهعنوان ملتی آسیبپذیر و ترسیده نمایش داده میشود. این تصویر، با منافع راهبردی ایران در تضاد است؛ چرا که نمایش اقتدار ایران در افکار عمومی جهانی، ارزش عملی و راهبردی دارد.
یکی از نکات کلیدی در تحلیل این مستند، توجه به جایگاه ایران در افکار عمومی جهانی است. امروز بسیاری از مردم جهان نسبت به جنایات اسرائیل آگاهی دارند و از آن متنفرند. در چنین شرایطی، ایران میتواند بهعنوان تنها قدرت واقعی در برابر اسرائیل، امیدی در دلها ایجاد کند. اگر این تصویر در افکار عمومی جهانی جا بیفتد، حتی کسانی که با ملیت، زبان یا مذهب ایرانیان چالش دارند، ممکن است به حمایت از ایران بپردازند.
اما مستند الجزیره، به جای نمایش این اقتدار، ایران را بهعنوان قربانی ضعیف معرفی میکند. این رویکرد، با منافع کشورهای منطقه همسو است؛ کشورهایی که قدرت گرفتن ایران را نمیپسندند و تلاش میکنند تصویر ضعیفی از آن ارائه دهند.
مستند «هدف: تهران» در ظاهر اثری است که به دفاع از قربانیان ایرانی حملات اسرائیل میپردازد. اما در واقع، بخشی از یک بازی رسانهای پیچیده است. این مستند با حذفهای معنادار، برجستهسازیهای خاص و استفاده از آمار غیرواقعی، تصویری از ایران بهعنوان کشوری ضعیف و ترسخورده ارائه میدهد.
برای ایران، مواجهه با چنین رسانههایی نیازمند هوشیاری است. نباید تنها به ظاهر همدلی آنها دل خوش کرد؛ بلکه باید اهداف پنهان و پیامهای زیرین را نیز شناخت. در نهایت، رسانهها همانقدر که میتوانند به دفاع از حقیقت بپردازند، میتوانند آن را تحریف کنند. و در جهانی که جنگها در قاب دوربینها ادامه مییابند، شناخت این تحریفها به اندازه شناخت میدان نبرد اهمیت دارد.
جریان تغییر هویت در ایران، از قراردادهای تحقیرآمیز دوران قاجار تا سیاستهای فرهنگی پهلوی و…
۲۹ آذر یادآور خاموشی شاعری است که نه با فریاد، بلکه با زمزمههای آرام و…
گزارشهای وزارت بهداشت نشان میدهد موج جدید آنفولانزا در ایران به سطح هشدار رسیده و…
رسم غلط تیراندازی در مراسم عروسی بار دیگر فاجعه آفرید. در شبی که قرار بود…
با هدف کاهش رانت بازار، نرخ سنایی برای محاسباتی عوارض رجیستری گوشیهای مسافری با رشد…