به گزارش سرمایه فردا، اقتصاد ایران در سالهای اخیر با سیاستهای پولی سختگیرانهای مواجه بوده که به نام کنترل تورم اجرا شدهاند، اما در عمل خود به منبع بحران بدل شدهاند. نرخ بهره بالا، به جای آنکه تعادل ایجاد کند، سرمایهگذاری را زمینگیر و صنعت را نیمهجان کرده است. امروز دیگر روشن است که ادامه این مسیر چیزی جز لجاجت و خودویرانگری نیست؛ اگر قرار است راهی برای خروج از بنبست اقتصادیو صنعت پیدا شود، باید پیش از هر چیز سیاست پولی از مدار تخریب به مدار عقلانیت بازگردد. محمودرضا خواجه نصیری در یادداشتی اختصاصی برای تحلیل بازار به تحلیل اثرات مخربی سیاستهای پولی بر تولید پرداخته است.
در ادامه متن کامل یادداشت را میخوانید؛
«آقای رئیسجمهور، امروز بیش از هر زمان دیگری لازم است دستور دهید تا نرخ بهره افسارگسیخته مهار شود و از جان اقتصاد دست بردارد. سخنان اخیر شما نشان داد که پذیرفتهاید سرمایه و سرمایهگذاری نه جرماند و نه ابزار استثمار؛ بلکه تنها راهی هستند که میتوانند آینده کشور را از تاریکی برهانند. کمبود آب، برق و ظرفیت تولید، همه نتیجه یک چیز است: نبود سرمایهگذاری بهموقع.
سالهاست به نام «توزیع ثروت»، نفس صنعتگر و سرمایهگذار بریده شد. ثروت تولید نشد، اما فقر بهخوبی توزیع شد. هنوز هم کسانی هستند که میخواهند ته دیگ اقتصاد را بتراشند و با تفکرات فرسوده خود، هرچه باقی مانده را نابود کنند. اما امروز دیگر چیزی در جیب اقتصاد نمانده؛ نه میتوان خرج و نه میتوان آینده را حواله فرد دیگری کرد. تنها راه باقیمانده، سرمایهگذاری است.
بانک مرکزی برای مهار تورم، ماههاست افسار نرخ بهره را رها کرده و سیاست انقباضی را ادامه میدهد. این سیاست شاید در کوتاهمدت و در شرایط تورم ناشی از تقاضا کارآمد باشد، اما امروز تورم ما از جنس دیگری است: افزایش هزینهها، اختلالات عرضه و کسریهای مزمن. در چنین شرایطی نرخ بهره بالا مانند تجویز استراحت مطلق برای بیمار چاقی مفرط است؛ نتیجهاش همان چیزی است که میبینیم: تورم پایین نمیآید، انتظارات تثبیت نمیشود، اقتصاد نیمهجان باقی میماند، بازار کار ضعیف میشود، سرمایهگذاری دفن میشود و ظرفیت تولید تحلیل میرود.
سیاست پولی از «راهحل» به «خودِ مسئله» تبدیل شده است؛ نمونهای آشکار از افراط در انقباض پولی. هر کسی با اندک آشنایی با اقتصاد میداند که پس از یک دوره انقباض باید چرخش سیاستی یا دستکم عادیسازی رخ دهد. بانک مرکزی اکنون دو راه بیشتر ندارد: یا با آمار و شواهد واقعی ثابت کند که نرخ بهره بالا نتیجه داده و برنامه خروج از انقباض را اعلام کند، یا اعتراف کند که این سیاست شکست خورده و از آن دست بکشد. پافشاری بر این مسیر دیگر اصلاحناپذیری نیست؛ لجاجتی خودویرانگر است.
اگر واقعاً قصد دارید اقتصاد را از این هچل بیرون بیاورید، پیش از هر چیز باید سیاست پولی را از مسیر تخریب به مسیر عقلانیت بازگردانید. تنها در این صورت است که میتوان امید داشت سرمایهگذاری دوباره جان بگیرد و اقتصاد از وضعیت نیمهجان به سوی پویایی حرکت کند.»
آنچه امروز در نظام علمی ایران بهعنوان «تولید علم» معرفی میشود، بیش از آنکه نشانهای…
یک سال و نیم پس از ربایش و شکنجه دختر ۱۲ ساله افغان در جنوب…
از نسخههای جعلی و گنجیابان فضای مجازی تا تاراج محوطههای تاریخی جیرفت و فروش اشیای…
سریال «محکوم» با طرح پیوند میان بحران خانوادگی و پروندهای جنایی آغاز شد، اما در…
مجله تایم در انتخابی تاریخی، به جای سیاستمداران یا ستارگان فرهنگ عامه، «معماران هوش مصنوعی»…