Categories: آخرین اخبار

عملکرد بورس بعد از جنگ

بازار سرمایه ایران در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخی خود قرار گرفته است. پس از دو هفته تعطیلی ناشی از شرایط اضطراری و تنش‌های ژئوپولیتیکی، انتظار می‌رفت بازگشایی بازار با اجرای سناریوهای حمایتی اعلام‌شده از سوی سازمان بورس، به بازگشت آرامش و تعادل منجر شود. با این حال، آنچه در نخستین روز معاملات پس از تعطیلی رخ داد، نه‌تنها با وعده‌های پیشین هم‌خوانی نداشت، بلکه به یکی از خونین‌ترین روزهای بورس در سال‌های اخیر تبدیل شد. افت بیش از ۶۳ هزار واحدی شاخص کل، صفوف فروش گسترده و بی‌اعتمادی عمیق سرمایه‌گذاران، همگی نشان دادند که شکاف میان سیاست اعلامی و واقعیت اجرایی، همچنان پابرجاست.

بازار سرمایه ایران در مقطع کنونی نیازمند حمایت هدفمند، عدم عرضه سهام توسط حقوقی‌ها و تأمین منابع برای صندوق‌های تثبیت و توسعه—بازاری متعادل و قابل اتکا شکل گیرد. با این حال، شاخص کل بورس در واکنش به ۲۰ هزار میلیارد تومان صف فروش که در عمل شامل بیش از ۹۹ درصد نمادها بود افت کرد. این وضعیت، نه‌تنها از تحقق حمایت‌ها حکایت نمی‌کرد، بلکه نشانه‌ای از بی‌اعتمادی عمیق سرمایه‌گذاران به سیاست‌گذاران بود.
هرچند در نشست هم‌اندیشی پیش از بازگشایی، حجت‌اله صیدی، رئیس سازمان بورس، با تأکید بر لزوم حفظ نقدشوندگی و اعتماد، اعلام کرده بود که حقوقی‌ها نباید در شرایط فعلی اقدام به عرضه سهام کنند و منابع لازم برای حمایت از بازار تأمین خواهد شد. اما در عمل، نه‌تنها حمایتی ملموس از سوی صندوق‌های تثبیت و توسعه مشاهده نشد، بلکه برخی حقوقی‌ها نیز برخلاف توصیه‌ها، در صفوف فروش مشارکت داشتند. نتیجه این شکاف میان سیاست اعلامی و رفتار اجرایی، سقوط سنگین شاخص و تشدید صف‌های فروش در صندوق‌های سرمایه‌گذاری، به‌ویژه صندوق‌های اهرمی، بود؛ به‌طوری‌که ارزش صف فروش این صندوق‌ها از ۴ هزار میلیارد تومان نیز فراتر رفت.

حجم معاملات خرد به‌شدت کاهش یافت

بازار در مواجهه با این تناقض رفتاری، واکنشی شدید و بی‌سابقه نشان داد. حجم معاملات خرد به‌شدت کاهش یافت، تقاضا تقریباً از بین رفت و سرمایه‌گذاران حقیقی با نگرانی از آینده، به‌دنبال خروج از بازار بودند. این رفتار، نه‌تنها ناشی از ترس از ریسک‌های ژئوپولیتیکی، بلکه بازتابی از تردید نسبت به توان و اراده سیاست‌گذار در مدیریت بحران بود.

با توجه به شرایط فعلی، می‌توان سه سناریوی محتمل برای ادامه مسیر بازار سرمایه در نظر گرفت. در سناریوی نخست، اگر سازمان بورس و نهادهای مالی به‌سرعت وارد عمل شده و حمایت‌های وعده‌داده‌شده را به‌صورت عملیاتی اجرا کنند—از جمله تزریق نقدینگی به نمادهای ارزنده، محدودسازی عرضه حقوقی‌ها و بازگرداندن اعتماد از طریق شفاف‌سازی برنامه‌ها—می‌توان انتظار داشت بازار پس از یکی دو روز اصلاح، به تعادل نسبی برسد و حتی در نمادهای بنیادی وارد فاز صعودی ملایم شود.

در سناریوی دوم، در صورتی که حمایت‌ها همچنان در حد وعده باقی بماند و حقوقی‌ها نیز به رفتار منفعلانه یا فروش ادامه دهند، بازار وارد فاز رکودی با نوسانات منفی خواهد شد. در این حالت، نقدینگی به سمت صندوق‌های درآمد ثابت و بازارهای موازی حرکت می‌کند و شاخص کل ممکن است کف‌های جدیدی را تجربه کند.

اما در سناریوی سوم، اگر در کنار ضعف سیاست‌گذاری، تنش‌های ژئوپولیتیکی نیز مجدداً تشدید شود یا اخبار منفی جدیدی منتشر گردد، بازار ممکن است وارد فاز «سقوط اعتماد» شود که بازگشت از آن نیازمند یک شوک مثبت سیاسی یا اقتصادی خواهد بود.

چگونه در معاملات بورس از زیان جلوگیری کنیم؟

در مقطع کنونی بازار سرمایه بیش از آنکه به رشد شاخص نیاز داشته باشد، به بازسازی اعتماد و مدیریت انتظارات نیاز دارد. تجربه روز یک‌شنبه نشان داد که صرف اعلام حمایت، بدون اقدام عملی، نه‌تنها مؤثر نیست بلکه می‌تواند به تشدید بحران منجر شود. در شرایط فعلی، سیاست‌گذار باید با شفاف‌سازی، اقدام فوری و هماهنگی با بازیگران بزرگ بازار، از تکرار چنین روزهایی جلوگیری کند.

برای سرمایه‌گذاران، در کوتاه‌مدت، مدیریت ریسک، حفظ نقدشوندگی و پرهیز از رفتار هیجانی اهمیت دارد. ورود پله‌ای به نمادهای بنیادی در صورت مشاهده نشانه‌های حمایت می‌تواند استراتژی مناسبی باشد. در مقابل، سیاست‌گذاران باید اجرای فوری تعهدات حمایتی، کنترل رفتار حقوقی‌ها و بازگرداندن شفافیت به تصمیم‌گیری‌ها را در اولویت قرار دهند. آینده بازار در گرو عملکرد همین چند روز پیش‌روست

آیا بورس به مسیر تعادل بازمی‌گردد؟

آیا بازار سرمایه پس از این افت سنگین به مسیر تعادل بازمی‌گردد یا در مسیر فرسایشی باقی خواهد ماند، به چند عامل کلیدی بستگی دارد که در ادامه به آن‌ها پرداخته می‌شود:
نخست، میزان پایبندی نهادهای حقوقی به تعهدات اعلام‌شده از سوی سازمان بورس نقش تعیین‌کننده‌ای در بازسازی اعتماد دارد. اگر حقوقی‌ها در روزهای آینده از عرضه‌های سنگین خودداری کرده و در عوض، با خرید هدفمند در نمادهای ارزنده وارد عمل شوند، می‌توان انتظار داشت که بخشی از فشار فروش کاهش یابد و بازار به‌تدریج به تعادل برسد. در غیر این صورت، تداوم رفتار منفعلانه یا حتی فرصت‌طلبانه این بازیگران می‌تواند به فرسایش بیشتر سرمایه اجتماعی بازار منجر شود.

دوم، نحوه ورود و عملکرد صندوق‌های تثبیت و توسعه بازار نیز بسیار مهم است. این صندوق‌ها باید نه‌تنها از نظر حجم نقدینگی، بلکه از نظر هوشمندی در انتخاب نمادها و زمان‌بندی ورود، نقش فعال‌تری ایفا کنند. حمایت کورکورانه یا صرفاً نمایشی، نه‌تنها اثربخش نخواهد بود، بلکه ممکن است به بی‌اعتمادی بیشتر دامن بزند.

سوم، فضای روانی بازار به‌شدت تحت تأثیر تحولات سیاسی و امنیتی است. هرگونه نشانه‌ای از کاهش تنش‌های منطقه‌ای یا پیشرفت در مذاکرات دیپلماتیک می‌تواند به‌عنوان یک محرک مثبت عمل کرده و زمینه بازگشت سرمایه‌گذاران را فراهم کند. در مقابل، تشدید نااطمینانی‌های ژئوپولیتیکی یا انتشار اخبار منفی جدید، می‌تواند روند خروج سرمایه را تسریع کند.

چهارم، نقش رسانه‌ها و نحوه اطلاع‌رسانی نهادهای رسمی نیز در شکل‌دهی به انتظارات بازار بسیار حیاتی است. شفاف‌سازی مداوم، ارائه گزارش‌های عملکرد حمایتی، و پرهیز از وعده‌های بدون پشتوانه، می‌تواند به ترمیم تدریجی فضای ذهنی سرمایه‌گذاران کمک کند.

شرط بازگشت به روند صعودی

در نهایت، باید پذیرفت که بازار سرمایه در شرایط فعلی بیش از هر زمان دیگری به «اعتمادسازی» نیاز دارد. بازگشت به روند صعودی، نه با دستور و وعده، بلکه با اقدام عملی، هماهنگی نهادی و مدیریت هوشمندانه ممکن خواهد بود. اگر این مؤلفه‌ها در روزهای آینده به‌درستی فعال شوند، می‌توان امیدوار بود که بازار از فاز هیجانی خارج شده و به مسیر تعادل بازگردد. در غیر این صورت، باید منتظر تداوم رکود، کاهش نقدشوندگی و فرسایش بیشتر سرمایه‌گذاران خرد بود—و این، هزینه‌ای است که نه‌تنها بازار، بلکه کل اقتصاد کشور پرداخت خواهد کرد.

در نتیجه می توان ادعا کرد که هم اکنون بازار سرمایه در شرایطی بحرانی قرار دارد که هرگونه تعلل در تصمیم‌گیری یا اجرای ناقص سیاست‌های حمایتی می‌تواند به تشدید رکود و فرسایش بیشتر اعتماد عمومی منجر شود. تجربه تلخ روز یک‌شنبه نشان داد که صرف وعده‌های حمایتی، بدون اقدام عملی و هماهنگ، نه‌تنها کارساز نیست بلکه می‌تواند به واکنش منفی‌تر بازار دامن بزند. اکنون بیش از هر زمان دیگری، بازار به اقدام نیاز دارد—اقدامی که از سوی حقوقی‌ها، صندوق‌های حمایتی و نهاد ناظر باید هم‌زمان، شفاف و هدفمند باشد.

در کوتاه‌مدت، بازگشت بازار به تعادل تنها در صورتی ممکن است که حمایت‌ها واقعی، عرضه‌ها کنترل‌شده و فضای روانی با سیگنال‌های مثبت سیاسی و اقتصادی همراه شود. در غیر این صورت، بازار وارد فاز فرسایشی تازه‌ای خواهد شد که خروج از آن نیازمند هزینه‌های سنگین‌تر و زمان طولانی‌تری خواهد بود. اعتماد، کلید بازگشت بازار است—و این اعتماد، نه با شعار، بلکه با عملکرد سنجیده و پاسخ‌گو ساخته می‌شود.

modir

Recent Posts

پیش بینی تورم ۱۴۰۴

تازه‌ترین گزارش مرکز آمار ایران از وضعیت تورم در کشور حاکی از عدم واکنش اقتصاد…

9 ساعت ago

شکست راهبردی کریدور ایمک

پاسخ موشکی ایران به رژیم صهونیستی چگونه طرح های اقتصادی غرب را به چالش کشید…

9 ساعت ago

پیش‌بینی وضعیت معاملات بورس

پیش‌بینی وضعیت معاملات بورس بعد از جنگ دوازده روزه در قالب سناریوهای مختلف امکانپذیر است…

21 ساعت ago

کامودیتی‌ها در تله رکود تورمی: طلا می‌درخشد، انرژی در حاشیه

با بازگشت احتمالی سیاست‌های تهاجمی ترامپ و چشم‌انداز رکود تورمی، بازار کالاها وارد فاز جدیدی…

1 روز ago

سیاست های اقتصادی بر مبنای تجربه جنگ ۱۲ روزه

سیاست های اقتصادی بر مبنای تجربه جنگ ۱۲ روزه باید تدوین شوند. اکنون زمان آن…

1 روز ago

رویکرد تجاری در مقابل آمریکا

جایگاه برتر دلار به‌عنوان ارز ذخیره جهانی به چالش کشیده و یورو و یوان به…

1 روز ago