بابک نبی: اجرای ترانه ماندگار سوغاتی در کنسرت مهران مدیری، بدون مجوز و با کیفیت زیر استاندارد، بحث قدیمی رعایت حقوق مادی و معنوی خالق اثر را در موسیقی ایرانی دوباره به صدر خبرها آورده است.
کنسرت دوبی هنوز تمام نشده بود که ویدئوی اجرای «سوغاتی» در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد؛ تصاویری از مهران مدیری روی صحنه و آوازی که قرار بود نوستالژی چند نسل ایرانی را زنده کند، اما چند ساعت بعد، خبر دیگری فضا را تغییر داد: بیانیه تند و صریح بنیاد فرهنگی هنری زندهیاد استاد محمد حیدری. خانواده آهنگسازی که «سوغاتی» برای بسیاری از ما، با امضای او معنا پیدا کرده، اینبار از جایی سخن گفتند که معمولا در هیاهوی شهرت و شوخطبعی چهرهها گم میشود؛ از حق مؤلف، از شأن اثر، از حرمت نام خالق.
در متن بیانیه، اجرای مدیری «فاقد مشروعیت»، «غیراخلاقی» و نمونهای از تعدی به حقوق مادی و معنوی خالق اثر توصیف شده است؛ عباراتی قاطع که نشان میدهد ماجرا صرفا یک اختلاف سلیقه در تفسیر موسیقایی نیست، بحث بر سر یک «رفتار» است؛ رفتاری که به گفته خانواده، بارها تکرار شده و حالا دیگر نمیشود از کنار آن با لبخند گذشت.
ترانهای که بخشی از حافظه جمعی است
«سوغاتی» فقط یک قطعه موسیقی برای زمزمههای عاشقانه نیست. ملودی محمد حیدری با کلام اردلان سرفراز و اجرای ماندگار هایده و خوانندگان مختلف، به نوعی دفتر احساسات یک دوره تاریخی را ورق زده است. از مهمانیهای خانوادگی دهههای پیش تا پخشهای پنهانی روی نوار کاست، این ترانه آرامآرام وارد حافظه جمعی شده و برای بسیاری از مردم، بخشی از زندگی روزمره است.
همین پیوند عاطفی، گاهی مرزهای مالکیت را در ذهن مخاطب محو میکند؛ گمان میکنیم چیزی که با احساس ما عجین شده، «مال همه» است. اما در پسِ این خاطرات، کار یک آهنگساز، ترانهسرا، تنظیمکننده و حلقهای کامل از سازندگان قرار دارد؛ کسانی که سالها برای ساختن چنین کیفیتی از سادگی و ماندگاری تلاش کردهاند. وقتی اثری مثل «سوغاتی» روی صحنهای دور از وطن بازخوانی میشود، پرسش اصلی فقط این نیست که خواننده چطور آن را اجرا کرده، پرسش اساسی این است: آیا حق خالق اثر و نمایندگان قانونی او رعایت شده است؟
احترام به قانون آغاز ستاره بودن
مهران مدیری در فرهنگ هنری این روزهای ایران، چهرهای فراتر از یک بازیگر یا کارگردان است؛ او برای بخش بزرگی از مخاطبان، نماد شوخطبعی، حضور برنده روی صحنه و تسلط بر ارتباط با تماشاگر است. دقیقا به همین دلیل، رفتار چنین چهرهای در مواجهه با آثار دیگران، وزن مضاعف پیدا میکند. اگر یک خواننده گمنام در سالن کوچکی، ترانهای مشهور را بدون اجازه اجرا کند، شاید واکنشها محدود بماند؛ اما وقتی پای نامی در ابعاد مدیری در میان است، ماجرا به سطحی عمومی و نمادین منتقل میشود.
خانواده محمد حیدری در بیانیه خود، علاوه بر مسئله مجوز، به «کیفیت ضعیف و آشفته» اجرا هم اشاره کردهاند؛ یعنی از نگاه آنان، بیاعتنایی به حقوق مؤلف با بیتوجهی به شأن موسیقایی اثر گره خورده است. اینجا بحث از یک مناقشه شخصی عبور میکند و به پرسشی درباره اخلاق حرفهای در فضای سرگرمی امروز میرسد: آیا محبوبیتِ یک چهره، مجوز استفاده بدون هماهنگی از میراث دیگران است؟ هر بار که مخاطب، چنین رفتاری را از سوی یک ستاره میبیند و با خنده و گذشت از کنار آن رد میشود، مرز حساس میان «ادای احترام» و «سوءاستفاده» کمی کمرنگتر میشود.
خلأ قانون، جایی برای آزمون وجدان جمعی
سالهاست که کارشناسان موسیقی، نشر و حقوق هنری درباره وضعیت مبهم کپیرایت در ایران هشدار میدهند. نبود پیوستگی با نظام بینالمللی حقوق مؤلف و ضعف سازوکارهای داخلی، فضا را برای استفاده بیضابطه از آثار فراهم کرده است؛ از تکثیر غیرمجاز کتاب و آلبوم تا بازخوانی ترانهها در اجراهای زنده. همین خلاها باعث شده بسیاری از هنرمندان قدیمی، بخش بزرگی از عمر خود را در پی احقاق حقوق بدیهی آثارشان صرف کنند.
با این حال، حتی در چنین وضعیتی، مسئولیت اخلاقی هنرمندانِ شناختهشده کم نمیشود. قانونی که اجرا نمیشود، بهانهای برای نادیده گرفتن وجدان حرفهای نیست. اگر هنرمندی در قامت مدیری، پیش از هر اجرا، به تجربه و دانش تیم حقوقی و مدیریتی خود تکیه کند، تماس با خانواده خالق اثر و دریافت مجوز کتبی، به یک رفتار عادی و تثبیتشده تبدیل میشود. آنچه امروز خانواده استاد حیدری مطالبه میکند، صرفا یک دعوای حقوقی درباره یک قطعه نیست؛ درخواست برای شکلگیری «قاعده» است؛ قاعدهای که از چهرههای تأثیرگذار آغاز میشود و به تدریج به استاندارد عمومی بدل خواهد شد.
سوغاتیِ احترام، برای نسلهای بعد
وقتی بنیاد فرهنگی هنری استاد حیدری خود را «نگاهبان رسمی و قانونی آثار» معرفی میکند و استفاده بدون مجوز را «عملی مجرمانه و ناپسند» میخواند، در حقیقت از جایگاه یک خانواده عزادار فراتر میرود و در حوزه دفاع از میراث موسیقی ایران قدم میگذارد. پیام این بیانیه خطاب به مهران مدیری است، اما در سطحی گستردهتر، به همه کسانی اشاره دارد که در سالهای اخیر، بدون هماهنگی، بدون پرداخت حقالزحمه و بدون توجه به شأن اثر، از آثار ماندگار موسیقی استفاده کردهاند.
اگر قرار است نسل تازه هنرمندان، مفهوم «پروژه شخصی» و «برند فردی» را جدی بگیرد، باید در کنار آن، مفهوم «حق دیگری» را هم به رسمیت بشناسد. احترام به حقوق مادی و معنوی آثار، مانع خلق اجراهای تازه یا بازخوانی خلاقانه نمیشود؛ برعکس، وقتی گفتوگو با صاحبان اثر و اخذ مجوز به روالی عادی تبدیل شود، مسیر همکاریهای حرفهای، شفاف و سودمند برای همه طرفها باز خواهد شد.
شاید تصویر آخر، بازگشت به همان صحنه کنسرت دوبی باشد؛ جایی که تماشاگران، با موبایلهای روشن، ترانهای آشنا را همراهی میکنند. پرسشی که از دل بیانیه خانواده حیدری بیرون میآید، پرسشی ساده است: در لحظهای که یک قطعه محبوب اجرا میشود، آیا سهم خالق اثر در نظر گرفته شده است؟ پاسخ به این پرسش، فقط در دادگاهها ثبت نمیشود؛ در قضاوت افکار عمومی، در واکنش رسانهها و در حساسیت خود هنرمندان نیز معنا پیدا میکند.
اگر قرار است «سوغاتی» برای نسلهای بعد باقی بماند، شاید مهمترین هدیه امروز ما به آن، رعایت همین احترام باشد؛ احترامی که از نام محمد حیدری آغاز میشود و به تمام سازندگان موسیقی این سرزمین میرسد.
لایحه بیمه رانندگان تاکسیهای اینترنتی پس از ماهها بحث و جدل به مجلس رسیده است؛…
بر اساس برآوردهای رسمی، ممنوعیت واردات لوازم خانگی باعث شده که سالانه تا ۱.۵ میلیارد…
با وجود افشاگریهای مجلس و دستگاههای نظارتی درباره فساد گسترده ارزی، هنوز هیچ نهادی حاضر…
صدور قطعنامه اخیر شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران و لغو رسمی «تفاهم قاهره» از…
در حالی که هیچ گفتوگوی رسمی میان ایران و آمریکا جریان ندارد، فضای مجازی فارسیزبان…
ایرج بسطامی تنها یک آوازخوان نبود؛ او پژواک کویر بم بود که در مکتب شجریان…