به گزارش سرمایه فردا زاگرس، پهنهای که روزگاری ۱۲ میلیون هکتار وسعت داشت و امروز تنها نیمی از آن باقی مانده، بیش از هر زمان دیگری نیازمند اقدام عملی و میدانی است. با این حال، بودجهای که برای نجات این جنگلها تخصیص یافته، در چرخه همایشها و طرحهای کاغذی گرفتار شده است. آنچه به نام «جنگلداری اجتماعی» معرفی میشود، نه نوآوری تازه بلکه بازتولید ناقص طرحهای گذشته است؛ طرحهایی که زمانی با مشارکت محلی و نگاه هیدرولوژیک توانستند امیدی به احیای زاگرس بدهند. اکنون پرسش اصلی این است که چرا تجربههای موفق پیشین کنار گذاشته شده و جای خود را به نسخههای ضعیف و پرهزینه دادهاند؟ زاگرس بیش از شعار و نمایش، به تصمیمات شجاعانه و اقداماتی واقعی نیاز دارد.
سازمان برنامه و بودجه سال گذشته در اقدامی خودجوش نماینده ویژهای برای احیای جنگلهای زاگرس معرفی کرد. اگرچه انتظار میرفت با حضور این نماینده اوضاع زاگرس بهتر شود اما شاهدیم که بخش عمده بودجه صرف برگزاری همایش میشود. خروجی این همایشها نیز رونمایی از طرح جنگلداری اجتماعی است که از نگاه یکی از پیشکسوتان حوزه زاگرس، کپی ضعیفی از طرح موفق مدیریت منابع جنگلی است که سابقه اجرا در دهه هفتاد دارد اما بدون آنکه نقایص قبلی اصلاح شود، نسخه ضعیف آن بار دیگر در حال تکرار است.
پنجم مرداد سال ۱۴۰۳ بود که خبر انتصاب فرخ مسجدی بهعنوان نماینده ویژه رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور در حفظ و احیای جنگلهای زاگرس رسانهای شد. سازمان برنامه و بودجه راسا و بدون نظرخواهی از سازمان منابع طبیعی بهعنوان متولی جنگلهای کشور اقدام به تخصیص بودجه و انتصاب نمایندهای کرده بود که به زعم خودش جنگلهای زاگرس را از مرگ حتمی نجات دهد. جنگلهایی که روزگاری ۱۲ میلیون هکتار وسعت داشتند و امروز در یک سطحه ۵.۵ میلیون هکتار پراکنده هستند. معلوم نیست طی چه فرآیندی بودجه تخصیص یافته به زاگرس تبدیل به همایشهای سریالی شده و کدام بخش از بودجه، در همایشهای نمایشی و بدون خروجی بلعیده میشود.
ادعای سازمان متولی منابع طبیعی آن است که خروجی این همایشها یا بهتر است بگوییم دور همیهای دوستانه، تدوین طرح جنگلداری اجتماعی است. طرحی که یکی از پیشکسوتان زاگرس قویا آن را رد میکند.
مرتضی ابراهیمی رستاق از پیشکسوتان حوزه زاگرس در گفتوگو با «هفت صبح» جنگلداری اجتماعی را نقد میکند و معتقد است که این طرح به جز در یک بند، کپیبرداری از طرح مدیریت منابع جنگلی است. البته او طرح اجرا شده در دهههای قبل یعنی طرح مدیریت منابع جنگلی را بسیار پیشرفتهتر توصیف میکند و معتقد است کارهایی که در این طرح انجام شده، هرگز قادر به انجام در طرح جنگلداری اجتماعی نخواهد بود.
این پیشکسوت حوزه زاگرس از ذوب شدن مسجدی نماینده سازمان برنامه و بودجه در برنامههای سازمان منابع طبیعی خبر میدهد و با تشریح روند طی شده در مدیریت جنگلهای زاگرس، نبود کارشناس «قابل» در دفتر خارج از شمال سازمان منابع طبیعی را یکی از مشکلات اصلی در این حوزه میداند. به اعتقاد ابراهیمی رستاق، مرکز جنگلهای خارج از شمال سازمان منابع طبیعی تیمی دارد که خیلی تمایلی به کار میدانی ندارند و در برابر هر تغییری مقاومت میکنند.
در دهه هفتاد با اعتراض نمایندگان حوزه زاگرس در مجلس شورای اسلامی به دلیل معطوف شدن همه توجه سازمان جنگلهای وقت (منابع طبیعی فعلی) به خطه شمال و رهاسازی جنگلهای زاگرس، ربیع فلاح جلودار در سال ۱۳۷۵ به دفتر فنی چالوس اولتیماتوم میدهد که باید دلیل عدم موفقیت طرحهای زاگرس مشخص شود. این طرحها از آنجا که دقیقا منطبق بر طرحهای جنگلداری هیرکانی پیگیری شده بود، با موفقیت مواجه نشد. زیرا در زاگرس هدف اصلی حفظ آب و خاک است و نباید در این جنگل به دنبال تولید چوب بود.
اولتیماتوم فلاح منجر به تدوین طرح مدیریت منابع جنگلی میشود. از آنجا که طرحهای جنگلداری سابق هیچ ارتباطی با جامعه محلی نداشته و با معیشت روزانه آنها در تضاد بوده یعنی باید دام از جنگل خارج میشده و مردم کشت انجام نمیدادند تا جنگل احیا شود، طبیعی بود که چنین طرحی موفقیتی به دست نیاورد.
در طرح جدید تلاش میشود از پتانسیل تولیدی جنگلهای زاگرس استفاده شود و درآمدی برای جنگلنشینان از قبل طرح فراهم شود. اساس طرحهای مدیریت منابع جنگلی برای اولین بار بر اساس محدودههای عرفی تعریف میشود تا مجریان بتوانند با ساکنین منطقه برای انجام یک پروژه کنار بیایند. طرحها در قالب واحدهای هیدرولوژیک مطالعه میشوند تا قابلیت تولید آب زاگرس حفظ شود. اجرای برنامهها هم به تعاونیهای روستایی سپرده میشود و برای اولین بار در یکسال ۲۰۰ هزار هکتار برای زاگرس طرح تهیه میشود. در کنار آن تعاونیها هم به ثبت میرسند و طرحهای تدوین شده به تعاونیهایی که ذینفعان واحدهای عرفی بودند، واگذار میشود تا از سال ۷۶ به مرحله اجرا گذاشته شوند.
تدوین این طرحها سبب میشود برای اولین بار زاگرس صاحب ردیف اعتباری خاص برای طرحهای جنگلداریاش شود اما به دنبال تغییر ریاست سازمان جنگلهای وقت و آمدن حمید کلانتری به این سازمان، بخش جنگلهای خارج از شمال و جنگلهای شمال از هم جدا میشوند و متاسفانه بخش خارج از شمال تبدیل به زیر مجموعه معاونت مرتع و آبخیز میشود زیرا توجیه کلانتری این بود که در زاگرس دام چرا میکند و بهتر است پرسنل مرتبط با زاگرس به معاونت مرتع منتقل شوند. تمام کارهایی که در گذشته انجام شده بود یعنی طرح مدیریت منابع جنگلی با این تحولات بدون هیچ آسیب شناسی کنار گذاشته میشود.
طرح مدیریت منابع جنگلی اگرچه موفق بود اما ایراداتی هم داشت. ابراهیمی رستاق درباره اشکالات این طرح میگوید: ما سعی کردیم یکسری مناطقی را که استعداد تولیدی داشتند، تحت پوشش طرح ببریم اما در عمل محصولات فرعی نمیتواند کمکی به خانوار جنگلی بکند و این موضوع شعاری بیش نیست.
به گفته این پیشکسوت حوزه زاگرس، ارزشمندترین محصول جنگلهای غرب کشور سقز است. ۶۰۰ هزار هکتار طرح در جنگلهای زاگرس تهیه میشود و بر اساس آنالیزهای انجام شده، در هر هکتار بهطور متوسط ۸.۶ اصله درخت بنه قابل بهرهبرداری شناساسی میشود. اگر بخواهیم با بهرهبرداری آسیبی به درخت بنه نرسد، باید به درختی که تیغ میخورد، اجازه خود را بازسازی کند. برای این منظور درخت به سه سال استراحت نیاز دارد. به هر نباید درخت بیش از ۲۰ تیغ زده بشود و از قطر ۳۰ سانتیمتر به پایین هم بهرهبرداری ممنوع است. به این ترتیب از آنجا که میزان تولید سقز در درخت بنه در بالاترین حالت تولید ۵۰۰ کیلوگرم در هکتار است، فقط یک کیلوگرم در سال در هر هکتار سقز برداشت میشود که نیازهای معیشتی خانوار روستایی را تامین نمیکند و بنابراین بهرهبرداری سقز از نظر فنی توجیه اقتصادی ندارد. این در حالی است که بهرهبرداریهای غیر اصولی و تیغ زدن از شاخه تا ریشه میتواند برداشت سقز را دارای توجیه اقتصادی کند اما جنگل را نابود میکند.
اگرچه پیشکسوتان حوزه زاگرس طرحهای جنگلداری برای این منطقه را غیر اقتصادی توصیف میکنند اما متولی این جنگلها یعنی سازمان منابع طبیعی نه تنها همچنان بر طبل تدوین طرحهای اقتصادی میکوبد بلکه به جای انجام اقدامات عملیاتی، همچنان به دنبال برگزاری همایش و برنامهریزی روی کاغذ است!
فیلم «سینما شهر قصه» ساخته کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری، نه صرفاً یک اثر سینمایی،…
ماجرای مرگ مشکوک زن جوانی در اسلامشهر، از سقوط ناگهانی او در خیابان آغاز شد…
ماجرای درگیری یک جوان افغان با مسعود، جوان ایرانی در جنوب تهران، از یک اعتراض…
موج تازه عفوهای دونالد ترامپ، نه تنها پروندههای سنگین فساد و جرایم مالی را از…
کارزاری تازه با امضای چهرههای سرشناس خواستار دسترسی عمومی به جلسات تصویب مقررات شده است؛…
دو دهه است که جراحیهای زیبایی در صدر پروندههای قصور پزشکی قرار دارند؛ آماری که…