به گزارش سرمایه فردا، طی یک بازه ۸۸۹ روزه، بازدهی یکی از صندوقهای طلای معتبر (مبتنی بر شمش) حدود ۱۸۴ درصد ثبت شده است. این در حالی است که طلای ۱۸ عیار در همین بازه، بازدهی ۲۴۹ درصد داشته است، پرسش اصلی این است که اختلاف فاحش ۶۵ درصدی از کجا ناشی میشود؟ این یک سؤال ساده نیست؛ یک نکته کلیدی است که کمتر کسی به صورت شفاف به آن میپردازد. اردلان عزیززاده، تحلیلگر بازارهای مالی در یادداشتی اختصاصی برای بازار به این موضوع پرداخته است. در ادامه یادداشت را می خوانید؛
صندوقهای طلا سالانه حدود ۱ درصد به عنوان کارمزد مدیریت و بازارگردانی دریافت میکنند. این یعنی حتی اگر صندوق دقیقاً هممسیر با قیمت طلا حرکت کند، سرمایهگذار سالانه ۱٪ از بازدهی خود را از دست میدهد. این عدد در نگاه اول کوچک است، اما در بلندمدت و با اثر سود مرکب، به عاملی برای کاهش چشمگیر بازدهی تبدیل میشود.
مشکل بزرگتر به زمانبندی صدور واحدهای جدید برمیگردد. معمولاً در روزهای اوجگیری طلا و هجوم نقدینگی، صندوقها به دلیل محدودیت در خرید فوری طلا نمیتوانند منابع جذب شده را بلافاصله به دارایی پایه تبدیل کنند. بیایید تا با مثالی توضیح دهیم؛ صندوقی را در نظر بگیرید که ۱۰۰ گرم طلا به ارزش ۱ میلیارد تومان دارد. سرمایهگذار جدیدی با ۱ میلیارد تومان وارد میشود. – صندوق مبلغ جدید را دریافت میکند اما به دلیل نبود شمش، خرید را با تاخیر و با قیمت گرمی ۱۲ میلیون تومان انجام میدهد (بهجای قیمت اولیه ۱۰ میلیون تومان). در این مدت، ارزش سبد قبلی صندوق از ۱ میلیارد به ۱.۲ میلیارد تومان افزایش یافته است. اکنون کل دارایی صندوق ۲.۲ میلیارد تومان (۱.۲ + ۱) است که بین دو سرمایهگذار به تساوی تقسیم میشود. یعنی ارزش دارایی هر سرمایه گذار ۱.۱ میلیارد تومان شده است!
این یعنی سود حاصل از افزایش قیمت در دو روز اخیر، که فقط متعلق به سرمایهگذار قدیمی بود، به نفع تازهوارد تعدیل شد! اینجا است که منفعت سرمایهگذار قدیمی «قربانی» ورود نقدینگی جدید میشود. از طرفی، کارمزد مدیر صندوق نیز از دارایی کل (۲.۲ میلیارد) محاسبه میشود و افزایش مییابد. این مکانیزم، انگیزه صندوق را به سمت جذب حداکثری منابع (اغلب با تبلیغات) و نه لزوماً بهبود عملکرد، سوق میدهد.
تنها راه نجات افزایش تعداد صندوقهای طلاست. رقابت کیفیت خدمات و شفافیت را افزایش دهد، همانطور که در صندوقهای درآمد ثابت در گذشته با افزایش رقابت شاهد کاهش هزینههای صندوقها بودیم. لذا با افزایش تعداد صندوقها تنها تبلیغات کافی نخواهد بود و صندوقها مجبور به بهبود عملکرد صندوق نیز هستند. دریافت سالانه حدود ۱٪ کارمزد برای مدیریت یک دارایی کاملاً شفاف و غیرفعال مانند طلا، توجیه اقتصادی ندارد. این نرخ باید متناسب با واقعیتهای بازار کاهش یابد.
جامعه تحلیلی بازار باید از پرداختن به مسائل سطحی مانند مقایسه نسبت سکه و شمش هر صندوق فراتر رفته و به صورت ریشهای به بررسی عملکرد صندوقها، نحوه مدیریت نقدینگی و کیفیت بازارگردانی آنها بر اساس دادههای قابل استناد بپردازد. لذا در همین نقطه از تمامی فعالان بازار خواستارم تا عملکرد تمامی صندوق ها را به دقیق ترین شکل مورد بررسی قرار دهند و اطلاع رسانی کنند.
در مجموع آن چه عملکرد صندوقهای طلا تا امروز نشان میدهد، اینها صرفا برای فعالین بورسی که گاهی تمایل دارند بین بازار سهام و درآمد ثابت و طلا جا به جا شوند، با توجه به سهولت معامله و کارمزد پایین معاملات مناسب بوده اما برای عموم مردم که به شکل سنتی دست به خرید و نگهداری میزنند صندوقهای طلا به هیچ عنوان جایگزین مناسبی در بلندمدت نبوده است.
در شرایطی که سرمایههای خرد در بورس گرفتار شدهاند، بیاعتمادی به بازار نهتنها معیشت خانوارها…
معاملهگران حرفهای میدانند که بدون درک نوسانات داوجونز، تحلیل دقیق بازار فارکس امکانپذیر نیست. در…
در آستانه مهرماه، شهرداری تهران با تقویت ناوگان حملونقل عمومی، ۲۰۱ دستگاه اتوبوس را به…
دبیر شورای سیاستگذاری و اجرایی همایش روز ملی حمایت از حقوق مصرف کنندگان گفت: از…
منطقه آزاد ماکو در پنجماهه نخست ۱۴۰۴ با تمرکز بر تولید، بازرگانی و گمرک، نهتنها…
در سالهای اخیر، تحریمها و ناتوانی شرکتهای هواپیمایی در نوسازی ناوگان، زمینهساز شکلگیری بازار سیاه…