موسیقی پاپ ایران با سرعتی بیوقفه در حال تولید و بازتولید است، حمید عسکری ترجیح داده در مسیر خودش بماند؛ مسیری که با ترانههای عاشقانه، صدای شخصی و نگاهی مستقل به بازار شکل گرفته است. او از آبادان تا اصفهان، از گروههای دانشجویی تا صحنههای کنسرت، همواره تلاش کرده صدای خودش را حفظ کند صدایی که از دل تجربههای روزمره، خانواده و عشق میآید. در این گفتوگو، عسکری از لذت خلق ترانه، نقد تکرار در موسیقی امروز، دغدغههای ترانهنویسی، فاصلهاش با نسل جدید خوانندگان، و احتمال برگزاری تور کنسرت در خارج از کشور میگوید. این روایت، نه فقط از یک خواننده، بلکه از انسانی است که موسیقی را نه برای بازار، بلکه برای زیستن انتخاب کرده است.
حمید عسکری، خواننده و آهنگساز شناختهشده موسیقی پاپ ایران، ۲۰ مهر ۱۳۵۷ در آبادان به دنیا آمد، اما جنگ او را به اصفهان برد، جایی که بزرگ شد و ریشههای هنریش در آنجا شکل گرفت. موسیقی برای او فقط حرفه نیست؛ نوعی زندگی کردن، نفس کشیدن و تجربه کردن است. آهنگهایش پر از عشقاند، عشقی واقعی که از خانواده و تجربههای روزمره میآید. عشقی که پس از فرزندش بیشتر و غنیتر شده و چشمانداز زندگیاش را گستردهتر کرده است.
از همان ابتدا، مسیر او با خلق ایدههای جدید و نوآوری عجین بود. عضویت در گروه موسیقی دانشجویی، شروع آهنگسازی برای دیگران، انتشار نخستین آلبوم «کما» و تبدیل شدن به یکی از پرفروشترین خوانندگان ایران، همه بخشهایی از داستانهای زندگی اوست؛ کسی که همواره در جستجوی صدا و بیان تازهای است، بدون اینکه خود را به سبکها یا روندهای تکراری موسیقی امروز محدود کند.
با وجود شهرت، زندگی شخصی برای عسکری اهمیت بیشتری دارد. خانه، خانواده، موسیقی؛ این سه رکن، جهان عسکری را شکل میدهند و حالا فرصتی پیش آمده تا کمی به او نزدیکتر شویم، پای صحبتهایش بنشینیم و نگاهی به زندگی و دنیای موسیقی این هنرمند بیندازیم.
برای حمید عسکری، نوشتن ترانه به مراتب لذتبخشتر از خوانندگی و تنظیم آهنگ است، چرا که نوعی خلق کردن محسوب میشود و خلق کردن ذاتا لذتبخش است: «شما ترانهای میسرایید، بعد ملودی و آهنگ آن را میسازید، در کنسرتها اجرا میکنید و مردم آن را میشنوند و لذت میبرند؛ همین روند برایم خیلی جذاب است.»
این خواننده به چگونگی شکلگیری ایدههای ترانههایش اشاره میکند و میگوید که بیشتر آثارش فضایی واقعی و ساده دارند: «سادگی در آثار من به معنای سطحی بودن نیست و موضوعات ترانهها به نوعی ملموس و نزدیک به حقیقت هستند.» او بیشتر به عاشقانهها میپردازد، چرا که تجربههای زندگی و احساسات روزمره الهامبخش ترانههایش بودهاند.
همچنین به تغییر نگاه خود نسبت به سالهای آغازین فعالیتش تایید میکند: «حمید عسکریِ امروز با حمید عسکریِ زمان «کما۱» تفاوت زیادی دارد. به هر حال، سنم بالاتر رفته و نگاهم به موضوعات کمی متفاوت شده است.» این تغییر نگاه به عمیقتر شدن در مسائل بازمیگردد؛ تغییری که در ترانهها و همچنین در کل زندگیاش مشهود است.
عسکری از آن دست خوانندگانی است که همواره بر استقلال هنری و حفظ استایل شخصی خود تاکید دارد و درباره وفاداری به مسیر خاصش و پرهیز از بازتولید آثار گذشته توضیح میدهد: «هیچوقت دلم نمیخواهد هیچکدام از آهنگهایم را دوباره بنویسم، حتی با دغدغهها و نوع نگرش امروزیام. آن آثار در زمان خودشان با همان نگاه برایم ارزشمند بودهاند و من برای آن نگاه احترام قائلم. ترجیح میدهم کارهای جدید خلق کنم.»
این خواننده نه در آغاز این راه پرفراز و نشیب و نه امروز، حسابوکتابهای بازاری را معیار کارش ندانسته و نمیداند: «از ابتدا هم دنبال مارکتینگ و حسابوکتابهای بازاری نبودم. کارهای من همیشه دلی بودهاند و از احساساتم بیرون میآیند. هنوز هم در همان حالوهوا و فضای کاری اولیهام فعالیت میکنم. باور دارم هر خوانندهای باید در سبک و استایل خودش کار کند؛ همانطور که سبکها با هم متفاوتاند، اگر هر کسی در مسیر خودش بماند، بازار موسیقی هم متنوعتر و شنیدنیتر خواهد شد.»
او با نگاهی انتقادی به وضعیت امروز موسیقی پاپ اشاره میکند: «یکی از نقاط ضعف جدی موسیقی امروز این است که انگار همه آهنگها را یک نفر ساخته است! سبکها بیش از حد به هم شبیه شدهاند. زمانی هر خواننده رنگ و بوی خودش را داشت، اما امروز این تفاوت کمتر شده.» به گفته او، تکرار و شباهت زیاد در آهنگسازی و استفاده از شاعران مشترک میان چند خواننده، باعث از بین رفتن رنگهای متنوع در بازار موسیقی شده است.
عسکری از تلاشش برای یافتن صدا و بیان تازه در آثار آینده سخن میگوید: «در حال حاضر سعی میکنم در آهنگهایم حرف تازهتری بزنم. نمیدانم چند درصد از آن تازه است، اما در مجموع به استایل شخصی خودم وفادارم و میخواهم مخاطب من را همانطور که میشناسد، در ذهنش نگه دارد با همان خط فکری و همان هویت موسیقایی.»
حمید عسکری با نگاهی نقادانه به وضعیت موسیقی پاپ امروز، «ترانه» را مهمترین و در عین حال آسیبدیدهترین بخش این حوزه میداند و تاکید میکند که سطحی شدن ترانهها، یکی از جدیترین معضلات جریان امروز موسیقی است: «ترانههای امروزی بیش از حد سطحی شدهاند. من با ترانه ساده هیچ مشکلی ندارم، اما مهم این است که آن ترانه حرفی برای گفتن داشته باشد؛ حرفی که در کلیت آن بتوان اثری از شاعرانگی دید و گفت که ما در حال انجام کار هنری هستیم. باید بیان موضوع در ترانه متفاوت باشد، حتی در موردی مثل عشق که بیشتر ترانهها به آن میپردازند.»
او بر این باور است که شباهت بیشازاندازهی واژگان و مضامین، موجب شده بسیاری از آثار حالوهوای تکراری پیدا کنند. به گفته این خواننده و ترانه ساز حتی اگر ملودی و تنظیمها تازه باشند، ضعف در ترانه میتواند کلیت اثر را تحتالشعاع قرار دهد: «در نهایت، بعد از تنظیم و ساخت ملودی، باز هم مشکل اصلی به خودِ ترانه برمیگردد.»
عسکری درباره نسل جدید خوانندگان، میگوید که نتوانسته ارتباط چندانی با آثار آنان برقرار کند:« آهنگهایشان را زیاد گوش نکردهام. درست است که خوانندگان خوبی وجود دارند و کنسرت برگزار میکنند، اما واقعیت این است که سن و سلیقه من طوری نیست که با آثارشان ارتباط برقرار کنم.»
این خواننده و ترانه ساز از نوجوانی به موسیقی غربی علاقهمند بوده و هنوز هم ترجیح میدهد آثار بینالمللی، بهویژه کارهای قدیمیتر را گوش دهد. در میان خوانندگان ایرانی نیز از نامهایی چون داریوش، ابی، گوگوش، قمیشی، حمیرا و معین یاد میکند؛ چهرههایی که به گفتهی او «همیشه در ذهن و گوش مردم ماندگار بودهاند.» او با زبانی استعاری درباره هویت موسیقایی خود میگوید که رنگش خاکستری است، چون نه سیاه است و نه سفید.
عسکری از معدود خوانندگانی است که همواره سعی کرده میان زندگی شخصی و فضای حرفهای خود مرزی مشخص نگه دارد و از تجربههای شخصیاش در مسیر موسیقی میگوید: «خیلی کم پیش آمده نسبت به آهنگی که ساختهام پشیمان شوم. حضور ذهن ندارم بگویم دقیقا کدام کار، اما گاهی با خودم گفتهام کاش فلان آهنگ را نمیساختم.»
با وجود شهرت گستردهاش در موسیقی پاپ، عسکری خود را «آدم مشهوری» نمیداند ترجیح میدهد بیشتر وقتش را در خانه و در محیط کاری شخصیاش صرف موسیقی کند:«به نظر خودم خیلی آدم مشهوری نیستم، چون معمولا خودم را آدمی خانگی میدانم. بیشتر وقتم در خانه صرف موسیقی و نوشتن آهنگ میشود. هرچند شهرت در کل تجربه لذتبخشی است و رابطهام با مردم همیشه خوب و صمیمانه بوده است. مثلا وقتی کسی برای گرفتن عکس میآید، ناگهان میبینیم وسط گفتوگویی درباره موضوعاتی مثل جامعه یا اقتصاد هستیم!»
این خواننده و ترانهسرا به کمکاری آگاهانهاش در فضای مجازی اشاره میکند و میگوید علاقهای به حضور پررنگ در این فضا ندارد: «فعالیت من در فضای مجازی بسیار کم است. در حد اطلاعرسانی دربارهی کنسرتها، انتشار قطعهها و خبر کارهای جدید. بهطور کلی اهل فضای مجازی نیستم.»
عسکری به تجربهی بازیگری خود نیز اشاره میکند؛ تجربهای که با وجود رضایت از آن، تصمیم به تکرارش ندارد: «درست است که یکبار تجربهی بازیگری داشتهام، اما دیگر تمایلی به تکرارش ندارم. البته از آن تجربه پشیمان نیستم؛ تجربهای شیرین بود و معتقدم هر کاری که آسیبی نرساند، میتواند تجربهای مفید باشد.»
او در پایان از بازگشتش به صحنه اجرا خبر میدهد: «این روزها دوباره کنسرتها را آغاز کردهایم و به ترتیب در شهرهای مختلف ایران برنامه اجرا میکنیم. از مردم انرژی میگیریم و سعی میکنیم به آنها هم انرژی بدهیم. از همه مردم در هر شهری که با استقبال گرمشان روبهرو میشویم، تشکر میکنم.»
عسکری همچنین از احتمال برگزاری تور کنسرت در خارج از کشور سخن میگوید؛ طرحی که آن را مشروط به استقبال مخاطبان میداند: «در فکر هستم که تور کنسرت خارج از ایران را هم برگزار کنم، به شرط اینکه مخاطب کافی وجود داشته باشد تا بتوانیم به دیدار هموطنان عزیزمان برویم.»
درست زمانی که شاخص تولید اندکی جان گرفته، سایه سنگین رکود، گرانی تأمین مالی و…
در عصر گالریهای شیشهای و تابلوهای میلیاردی، هنر معاصر ایران بیش از هر زمان دیگر…
در روزگاری که ناهار بیرونرفتن به امری لوکس تبدیل شده و گوشت قرمز از سفرهها…
در بازار ساختوساز ایران، کفپوش خانه دیگر فقط یک انتخاب فنی نیست؛ تبدیل به بیانیهای…
در قلب پایتخت، برجها هر روز قد میکشند، اما سدها هر روز فرو مینشینند. تهران…
در پارکهای کرج، شبها دیگر فقط صدای خنده و موسیقی نیست که شنیده میشود؛ صدای…