به گزارش سرمایه فردا، در فضای پرتنش این روزهای سیاست ایران، بیانیه دفتر رئیسجمهور پیشین، حسن روحانی، بیش از آنکه پاسخی به اتهامات باشد، بهانهای تازه برای تشدید حملات شد. از ادعای سرقت فرشهای سعدآباد تا تحریف روابط با روسیه و سوریه، هجمهها نه بر پایه نقد، بلکه بر مدار حذف طراحی شدهاند. واکنش دفتر روحانی، هرچند مستند و استدلالی، در منطق جریان رادیکال، نشانهای از ضعف و دفاع تلقی میشود—بهانهای برای موج بعدی تخریب.
در همین بستر، سخنرانی اخیر سعید جلیلی در دانشگاه علامه، با عنوان «مرگ یا معادله تسلیم»، نه یک نشست دانشگاهی، بلکه رمز عملیات تازهای بود علیه گفتمان اعتدال. از پوستر نمادین با صندلی خالی ریاستجمهوری تا اعلام رسمی تداوم «دولت در سایه»، همه نشانههاییاند از تلاش برای بازتعریف قدرت، مصادره نمادها و ترسیم مرزهای گفتمانی تازه. جلیلی، با فاصلهگذاری از روحانی و پزشکیان، خود را در مقام جایگزین معرفی میکند—در حالیکه اتاق فکر رادیکالها، همزمان پروژه استیضاح، بنیصدرسازی و انتخابات زودهنگام را پیش میبرد.
در این میدان، بیانیهها نه پایاناند، نه پناه؛ بلکه کاتالیزورند. و تا زمانی که هدف، حذف گفتمان رقیب باشد، نه گفتوگو، این آتش خاموش نخواهد شد.
روابط عمومی دفتر حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین ایران در واکنش به حملات اخیر تندروها در مجلس و صداوسیما علیه وی، بیانیهای صادر کرد و این اقدامات را «پروژهای سازمانیافته برای انتقام از جریان اعتدالگرایی» دانست. در این بیانیه تأکید شده است که هجمههای اخیر با توسل به دروغ، افترا و تحریف واقعیتها، با هدف تخریب وجهه دولتهای یازدهم و دوازدهم دنبال میشود.
نخستین محور از محورهای سه گانه بیانیه به اتهام «سرقت فرشهای سعدآباد» میپردازد که دولت سیزدهم آن را مطرح کرده بود. دفتر روحانی این ادعا را «دروغی آشکار» خواند و یادآور شد که سخنگوی قوه قضاییه در خرداد ۱۴۰۳ صراحتاً این موضوع را تکذیب کرده است. به گفته بیانیه، دولت دوازدهم خود شاکی این پرونده بود و گزارش اولیه را برای پیگیری و رسیدگی به دستگاه قضایی ارائه داد که در نهایت مشخص شد فرشها در دیگر دستگاههای دولتی یافت شدهاند.
در محور دوم، بیانیه به «دروغ صداوسیما درباره عدم سرمایهگذاری دولت روحانی در سوریه» اشاره میکند و آن را جعل محض دانسته است. روابط عمومی دفتر روحانی با ذکر مستندات شامل قراردادهای اقتصادی، واگذاری اراضی کشاورزی، معدن فسفات، پروژههای نفت و گاز، اپراتور تلفن همراه و نیروگاه برق تأکید کرده است که همکاریهای گسترده اقتصادی میان دو کشور در دوره دولتهای یازدهم و دوازدهم برقرار بوده است.
در بخش سوم، به گزارش هفتدقیقهای صداوسیما در ۸ آبان پرداخته میشود که در آن مدعی شده بودند روحانی علیه روسیه سخن گفته است. بیانیه این ادعا را «نمونه آشکار جعل و تحریف» دانسته و تأکید کرده است که در هیچ مقطعی از دوران مسئولیت روحانی، موضعی علیه روابط ایران با چین و روسیه وجود نداشته است. برعکس، روابط استراتژیک با این کشورها از طریق قرارداد ۲۵ ساله با چین و توافقات راهبردی با روسیه در دولتهای یازدهم و دوازدهم تقویت شد.
در پایان، دفتر رئیسجمهور پیشین تأکید کرده است که از ورود به مجادلات سیاسی پرهیز دارد، چراکه شرایط فعلی کشور نیازمند انسجام ملی و پرهیز از ارسال پیام اختلاف به دشمنان است. این بیانیه هشدار میدهد که دامنزدن به شکافهای جناحی، بازی در زمین دشمن و تهدیدی علیه امنیت ملی است و از همه جریانها خواسته است به جای تفرقه، بر «حفظ اتحاد مقدس» و منافع ملی تمرکز کنند.
اگرچه دفتر حسن روحانی با صدور بیانیهای تلاش کرد به بخشی از اتهامات، تحریفها و حملات رسانهای علیه دولتهای یازدهم و دوازدهم پاسخ دهد، اما واقعیت آن است که این اقدام پایان ماجرا نخواهد بود. چون تجربه سیاسی ایران نشان داده است که تندروها در مواجهه با پاسخ یا واکنش طرف مقابل، نه عقبنشینی بلکه تشدید حملات را در پیش میگیرند. از این منظر، اطلاعیه اخیر دفتر روحانی بیش از آنکه به خاموش شدن فضای تخریب بینجامد، به مثابه یک «کاتالیزور سیاسی» عمل خواهد کرد؛ یعنی محرکی که سرعت و شدت واکنش جریان رادیکال را افزایش میدهد.
علت اصلی این رفتار را باید در منطق کنش سیاسی تندروها جستوجو کرد. آنان از اساس به دنبال نقد یا بازخوانی کارنامه دولتهای پیشین نیستند، بلکه حذف کامل گفتمان رقیب و بازنویسی روایت رسمی از تاریخ سیاسی دهه اخیر را هدف قرار دادهاند. صداوسیما و برخی تریبونهای مجلس، نقش بازوی رسانهای این پروژه را ایفا میکنند؛ پروژهای که «تخریب برای حذف» را جایگزین گفتوگو و تحلیل کرده است.
بیانیه دفتر روحانی، هرچند در سطح استدلالی و مستند، کوشیده واقعیتها را بازگو کند، اما از دید اتاق فکر رادیکالها، خود بهانهای تازه برای حمله است. آنان با بهرهگیری از فضای رسانهای و سیاسی یکسویه، این واکنش را بهعنوان نشانه «عصبانیت» یا «دفاع از خود در برابر افشاگری» جلوه خواهند داد تا دوباره افکار عمومی را تحریک کنند. بنابراین، مادامی که هدف اصلی این جریان «حذف و انتقام سیاسی» باشد و نه نقد منصفانه، نمیتوان انتظار داشت که حملات فروکش کند. برعکس، باید منتظر موج تازهای از تخریبها بود که این بار با شدت و انسجام بیشتری طراحی و اجرا خواهد شد.
اتفاقاً در امتداد فضای پرتنش سیاسی و رسانهای این روزها، باید به سخنرانی روز دوشنبه سعید جلیلی در دانشگاه علامه طباطبایی اشاره کرد؛ سخنرانیای که میتواند به تعبیر دقیقتر، نقطه آغاز دور تازهای از حملات سازمانیافته علیه حسن روحانی و جریان اعتدالگرا باشد. انتخاب عنوان تند و جهتدار «مرگ یا معادله تسلیم» برای نشست جلیلی خود بهخوبی نشان میدهد که هدف این نشست نه صرفاً تحلیل یک پرونده سیاست خارجی، بلکه بازتولید همان گفتمان تقابلی است که سالهاست محور منازعه میان جریان تندرو و دولتهای یازدهم و دوازدهم بوده که اکنون، دولت چهاردهم را نیز هدف قرار داده است.
نکته قابلتأملتر، اما به پوستر تبلیغاتی سخنرانی جلیلی بازمیگردد؛ جایی که او در طراحی این پوستر از چینش بصری و ترکیب گرافیکی مشابه نشستهای خبری حسن روحانی در دوران ریاستجمهوری استفاده کرده است. صندلی خالی در نشان ریاستجمهوری در صدر پوستر و حتی زاویه پرچم ایران، همگی یادآور قابهای آشنا از دوران روحانی است. این انتخاب بههیچوجه تصادفی نیست؛ بلکه نوعی نمایش نمادین از میل به جایگاه ریاستجمهوری و همزمان نوعی مصادره نمادین از قدرت اجرایی به سود خود است.
در کنار این پوستر عجیب، در تحلیل سخنان تازه سعید جلیلی هم باید گفت آنچه روز دوشنبه در نشست او با دانشجویان رخ داد، نه صرفاً یک گفتوگوی دانشگاهی، بلکه ارسال پیام سیاسی روشنی به بدنه تندرو و منتقد دولت چهاردهم بود. پیرو همین نکته، جلیل در پاسخ به پرسشی پیرامون شباهت دیدگاههایش با مسعود پزشکیان و حسن روحانی گفت: «به نظر من این نگاهها خیلی با هم متفاوت است. تفاوت دیدگاه من با آقایان روحانی و پزشکیان روشن است و در بسیاری از موضوعات اختلافنظر جدی داریم.» او افزود: «در سال ۹۸، زمانی که کشور درگیر ناآرامیها و چالشهای اقتصادی بود، من در دانشگاهها از جمله دانشگاه تبریز تأکید کردم که یک بیتدبیری در حال وقوع است و هزینههایش را مردم خواهند داد. همان زمان هشدار دادم که نباید با تصمیمات عجولانه، فشار را بر دوش مردم گذاشت.»
در پیوست آنچه گفته شد جلیلی در نشست روز دوشنبه با انتقاد جدی نسبت به سیاست خارجی دولت چهاردهم گفت که «برخی تصور میکنند مشکلات کشور با مذاکره با آمریکا حل میشود، در حالی که این نگاه غلط است.» اما جمله کلیدی آنجا بود که وی به دولت در سایه پرداخت و توضیح داد که «یکی از محورهای فعالیتش در «دولت سایه»، بررسی موضوعات کلان کشور از جمله معدن، حقوق کارگران و برنامهریزی برای تبدیل پیشنهادها به قانون و اجراست تا «ثمرات آن در زندگی مردم دیده شود».
در گزارشهای پیشین هفت صبح نیز اشاره شده بود که پروژه سیاسی جریان رادیکال در این مقطع، بر سه محور اصلی استوار است؛ نخست، کلید زدن سلسله استیضاحهای پیدرپی علیه وزرای کلیدی دولت پزشکیان (که گفته میشود دستکم چهار تا پنج مورد استیضاح در دستور کار است)؛ دوم، تلاش برای بنیصدرسازی از مسعود پزشکیان (که مشخصا با چهره هایی چون حمید رسایی پیش می رود) و سوم، تدارک سناریوی انتخابات زودهنگام. سخنان جلیلی در واقع، تأیید علنی و آشکار همین راهبرد است.
جلیلی در نشست دوشنبه، با فاصلهگذاری صریح میان خود و روحانی و پزشکیان عملا تلاش کرد مرز گفتمانی روشنی میان گفتمان «وفاق، اعتدال و اصلاح» با گفتمان متبوعش موسوم به «ایستادگی» ترسیم کند. او ضمن تکرار نقدهای قدیمی خود نسبت به سیاست خارجی و نگاه به مذاکره، بار دیگر بر دکترین «خوداتکایی» تأکید کرد؛ اما نکته راهبردیتر که گزاره فوق را تایید می کند، نه تکرار انتقادات گذشته، بلکه اعلام رسمی تداوم فعالیت «دولت در سایه» بود؛ مفهومی که جلیلی از سال ۱۳۹۲ تا امروز بهصورت مستمر از آن سخن گفته و آن را ابزاری برای رصد، نقد و مداخله در سیاستگذاری کشور میداند.
در واقع، جلیلی با این اقدام تلاش کرده است تا خود را در مقام «بدیل پزشکیان» و در نقش «منتقد» و از همه مهم تر موقعیت «جایگزینی» قرار دهد. از سوی دیگر، چنین اقدامی به معنای دمیدن در آتش منازعهای است که بعید است به این زودی ها خاموش شود. با بازگشت دوباره واژگان «تسلیم» و «فرصتسوزی»، میتوان انتظار داشت که در روزهای آینده موج تازهای از تخریبها و اتهامزنیها علیه دولتهای یازدهم، دوازدهم و چهاردهم آغاز شود؛ موجی که اتاق فکر رادیکالها از مدتها پیش تدارک دیده بود و حالا به بهانهای تازه برای احیای حملات خود دست یافته است.
رئیسکل بانک مرکزی از هدفگذاری تورم در کانال ۳۰ درصدی برای سال جاری خبر داده…
کارشناسان معتقدند در حال حاضر مسائل پیچیدهای سیاست خارجی ایران و ماندن وعدههای اقتصادی روی…
اگر زندگی مجموعهای از انتخابهاست، تئاتر «کتابخانه نیمهشب» فرصتی است برای بازگشت به لحظاتی که…
نعمتالله آغاسی فقط یک خواننده نبود؛ او صدای زیست روزمره مردمی بود که شادی را…
در ایران، مجوز اکران فیلم نه پایان مسیر، بلکه آغاز یک آزمون محلی است. فیلمی…
خرید تجهیزات سفر میتواند میلیونها تومان هزینه داشته باشد، اجاره لوازم طبیعتگردی راهی تازه برای…