به گزارش سرمایه فردا، در هفتههای اخیر، دولت مجموعهای از آمارهای اقتصادی را منتشر کرده که نه تنها با تجربه روزمره مردم همخوانی ندارد، بلکه از سوی بسیاری از کارشناسان نیز مورد تردید قرار گرفته است. این آمارها که از سوی نهادهایی همچون مرکز آمار، بانک مرکزی و برخی مؤسسات پژوهشی ارائه میشود، گاه با استدلالهای به ظاهر علمی همراه است؛ اما همین ترکیب «آمار رسمی + استدلال شبهعلمی» موجب شکلگیری ابهامات گسترده در افکار عمومی شده است. از یک سو دادههای رسمی تلاش میکنند مردم را قانع کنند که وضعیت تحت کنترل است، و از سوی دیگر، شکاف میان این دادهها و واقعیت اقتصادی، تردیدهای جدی ایجاد کرده است. این وضعیت نشان میدهد که بخشی از آمارهای رسمی، در پوشش استدلالهای شبهعلمی به جامعه عرضه میشود؛ روندی که میتواند تبعات سنگینی برای اقتصاد داشته باشد، حتی اگر هدف دولت کاهش التهاب بازارها باشد.
در سالهای اخیر، روایتهای شبهعلمی در حوزه اقتصاد رشد قابل توجهی داشتهاند. این روایتها ظاهری علمی دارند، اما فاقد پشتوانه نظری، داده معتبر و منطق تحلیلیاند. کارشناسان معتقدند بخشی از این وضعیت ناشی از ناآگاهی یا کماطلاعی برخی اقتصاددانانی است که نسخههایی وارداتی و نامتناسب با شرایط ایران ارائه میدهند. گروهی دیگر نیز آگاهانه و با اهداف خاص، از زبان علمی برای توجیه اقداماتی استفاده میکنند که منافع شخصی یا گروهی برایشان دارد. به باور متخصصان، تنها زمانی میتوان از هدررفت منابع و اتخاذ سیاستهای گمراهکننده جلوگیری کرد که استدلال جایگزین باورهای جزمی شود.
شبهعلم در اقتصاد زمانی شکل میگیرد که مفاهیم نادرست با زبانی پیچیده و ظاهراً علمی بیان میشوند؛ به گونهای که مخاطب غیرمتخصص قادر به تشخیص خطاهای آن نیست. این نوع روایتها میتوانند باورهای غلطی ایجاد کنند که زمینهساز سوءاستفاده یا تصمیمهای پرهزینه در سیاستگذاری میشود. نمونه بارز این وضعیت را میتوان در بحث واردات خودروهای برقی مشاهده کرد. این ادعا که «افزایش واردات خودروهای برقی موجب کاهش آلودگی هوا میشود» در سطح نظری درست به نظر میرسد، اما در عمل، بدون زیرساخت شارژ، بدون اصلاح قیمتگذاری دستوری، بدون رفع محدودیتهای ارزی و بدون شبکه حملونقل مکمل، عملاً بیاثر است. نتیجه آن شد که واردات معناداری انجام نشد، جایگاههای شارژ محدود باقی ماند و آلودگی هوا نیز کاهش نیافت. در واقع، یک ایده علمی به نسخهای شبهعلمی در سیاستگذاری تبدیل شد، در حالی که ریشه اصلی آلودگی هوا در کیفیت پایین سوخت، مازوتسوزی و ضعف حملونقل عمومی است.
مرتضی افقه، اقتصاددان، در گفتوگویی سه گروه اصلی تولیدکنندگان شبهعلم را معرفی میکند: گروه نخست اقتصادخواندههایی هستند که نظریههای وارداتی را بدون توجه به مفروضات و شرایط ایران تجویز میکنند؛ نظریههایی که بر پایه فرضهایی شکل گرفتهاند که با واقعیت اقتصاد ایران همخوانی ندارد. گروه دوم افرادیاند که تحصیلات اقتصادی ندارند اما با مطالعه پراکنده دچار توهم اقتصاددانی شدهاند و بدون درک روششناسی اقتصاد، نسخهپیچی میکنند. گروه سوم و مهمترین گروه، سیاستگذارانی هستند که تحت تأثیر دو گروه پیشین، تصمیمهایی اتخاذ میکنند که به دلیل سادگی ظاهری یا قابلیت اجرای کوتاهمدت، جذاب به نظر میرسند اما هزینههای سنگینی به کشور تحمیل میکنند.
سهراب دلانگیزان، کارشناس اقتصادی، نیز به خطای رایج «اشتباه گرفتن همزمانی با رابطه علی» اشاره میکند؛ خطایی که زمینهساز بسیاری از تصمیمهای شبهعلمی است. برای مثال، طرح زوج و فرد سالها به عنوان راهکار کاهش آلودگی هوا اجرا شد، در حالی که بخش عمده آلودگی ناشی از کیفیت پایین سوخت بود، نه تعداد خودروها. این نوع سیاستها، بدون توجه به الزامات اجرایی و زیرساختی، تنها تصویری سادهسازیشده از یک مسئله پیچیده ارائه میدهند.
در حوزه آلودگی هوا، ترکیبی از نادانی و عناد در تصمیمگیریها مشاهده میشود. نادانی از آن جهت که از متخصصان واقعی استفاده نمیشود و تجربههای موفق جهانی نادیده گرفته میشود؛ و عناد از آن جهت که منافع برخی گروهها اجازه نمیدهد واقعیتها شفاف دیده شود. حذف یا تعطیلی زیرساختهای اندازهگیری آلودگی در برخی کلانشهرها نیز نشانهای از همین رویکرد است. در حالی که حل آلودگی هوا نیازمند اقتدار، سیاستگذاری علمی، حذف منابع آلاینده و توسعه حملونقل عمومی است، سیاستهایی اجرا میشود که تنها ظاهری علمی دارند اما فاقد پشتوانه دادهمحورند.
کامران ندری، اقتصاددان، با تمرکز بر روششناسی اقتصاد توضیح میدهد که مرز میان علم و شبهعلم نه در «درست یا غلط بودن نتیجه»، بلکه در «روش مواجهه با شواهد» مشخص میشود. اگر فردی بدون استدلال نظری و بدون توجه به دادهها، بر یک باور اقتصادی پافشاری کند، وارد قلمرو شبهعلم شده است. نمونه آن ادعای بیاثر بودن اسنپبک بر اقتصاد ایران است؛ در حالی که شواهد تجربی نشان میدهد تشدید تحریمها با افزایش نرخ ارز و فشار اقتصادی همراه بوده است.
در نهایت، دادههای رسمی مرکز آمار نشان میدهد قدرت خرید خانوارها بهطور جدی کاهش یافته و رشد مصرف نهایی خصوصی در بهار ۱۴۰۴ برای چهارمین فصل پیاپی منفی بوده است. با وجود این شواهد، طرح موضوع کاهش قدرت خرید گاه با برچسب «سیاهنمایی» کنار گذاشته میشود. زهرا کریمی، کارشناس اقتصادی، تأکید میکند که انکار واقعیتهای نگرانکننده نه تنها کمکی به حل مسئله نمیکند، بلکه هزینههای اقتصادی و اجتماعی را در آینده افزایش میدهد. او هشدار میدهد که سادهسازی مسائل پیچیده و ارائه نسخههای سریع و کمهزینه، زمینهساز گسترش شبهعلم در اقتصاد است؛ شبهعلمی که هزینه آن مستقیماً بر دوش مردم و توسعه کشور میافتد.
گیاهی که روزی برای زیبایی محوطه ویلاها کاشته شد، امروز به تهدیدی جدی برای جنگلهای…
در جنوب سیستان و بلوچستان، جایی که کپرها هنوز سقف زندگیاند و کودکی زودتر از…
پرونده شکایت دو خواهر نوجوان از پنج پسر جوان، که ابتدا با ادعای ربایش و…
پرونده قتل پیرمرد ۷۸ ساله در شهرری، که در پی درگیری ناگهانی با همسایهاش با…