به گزارش سرمایه فردا،چند وقت پیش، نقلقولی از یکی از مدیران پیشین بازار سرمایه منتشر شد بر این مبنا که یکی از مقامات دولتی برای شاخص بورس سقف تعیین کرده بود و نتیجه آن ریزش بازار شده بود. این روایت، اگرچه تلخ است، اما از واقعیتی پرده برمیدارد که سالهاست در تاریکی مانده است. ذهنیتی که بهجای درک سازوکار بازار، آن را با ابزارهای دستوری مهار میکند. و بدتر آنکه، این اتفاق از سوی نهادی رخ داده که طبق قانون، باید مدافع حقوق سهامداران باشد، نه محدودکننده مسیر بازار. محمودرضا خواجه نصیری در یادداشتی به نقد این موضوع پرداخته که در ادامه میخوانید؛
«آنچه امروز بهنام بازار سهام میشناسیم، بیشتر شبیه یک ساختار شبهدولتی است تا یک بازار آزاد. بیش از ۸۰ درصد مدیریت سهام، مستقیم یا غیرمستقیم در اختیار نهادهای دولتی و حاکمیتی است. سازمان ناظر، هیأت مدیرهای دارد که توسط دولت منصوب میشود؛ شورای بورس نیز ترکیبی از نمایندگان دولت و بخش خصوصیِ وابسته به دولت است.
نهادهای مالی، از بورس و فرابورس گرفته تا کارگزاریها و سبدگردانها، اغلب در تملک یا تحت نفوذ نهادهای خصولتیاند. حتی بازیگران خصوصی بازار نیز برای بقا، به تأیید و حمایت نهادهای بالادستی وابستهاند. در چنین ساختاری، آیا میتوان از «بازار» سخن گفت؟ یا باید آن را «سازوکار شبهدولتی معاملات سهام» نامید؟
اما در دل این ساختار پیچیده، یک حقیقت ساده اما قدرتمند وجود دارد؛ سهامدار خرد. طبق قانون، حتی دارنده یک سهم نیز حقوقی دارد که باید محترم شمرده شود. این بازار، ملک طلق هیچ نهادی نیست. اگر کسی خیال میکند میتواند برای آینده بازار سقف و کف تعیین کند، باید بداند که قانون، پشت سهامدار ایستاده است نه پشت میزهای تصمیمسازی بسته.
در دنیایی که رمزارزها بدون نظارت، آزادانه میتازند، تلاش برای مهار بازار سهام با ابزارهای دستوری، نهتنها ناکارآمد، بلکه نشانهای از بیاعتمادی به بلوغ بازار است.
ذهنیت مالکیت بر بازار باید کنار گذاشته شود. این بازار، متعلق به مردم است؛ به میلیونها سهامدار خردی که با سرمایههای کوچک اما امیدهای بزرگ، آن را زنده نگه داشتهاند. اگر برخی در درک ارزش بازار ناتواناند، این ناتوانی نباید بهانهای برای محدودسازی آن شود. قدرت واقعی در آگاهی و پافشاری سهامداران بر حقوق قانونیشان نهفته است. آنان باید هر روز ارزش بازار را فریاد بزنند، تحلیل کنند، روشنگری کنند و نگذارند صدایشان در هیاهوی تصمیمات غیرشفاف گم شود.
بازار سهام را نمیتوان در قفس دستور و سقف نگه داشت. ذات آن، آزادی، شفافیت و رقابت است. هیچ ارادهای نمیتواند ارزش واقعی بازار را پنهان کند. این مسیر، هرچند دشوار و طولانی است، اما مقصد آن روشن است: بازاری آزاد، شفاف و در خدمت منافع واقعی سهامداران.
احمد احمدپور، کودک بیادعای فیلم «خانه دوست کجاست؟» در آرامش خواب، از جهان رفت. او…
پس از هشدارهای قضایی درباره بانک آینده، بانک مرکزی بهدنبال اصلاح فوری بانکهای ناتراز است.…
در جهانی که تصویر ایران بیش از آنکه از درون برخیزد، از بیرون ساخته میشود،…
در برنامه هفتم توسعه، بند «چ» ماده ۸۹ با عنوان «شهر کودک و نوجوان» وعدهای…
استقلال پس از عبور از بحران ابتدای فصل، با ترکیبی جوان و انگیزهای تازه به…