جامعه

بازار تبریز کجاست !

به گزارش سرمایه فردا، بازار تبریز، قلب تپنده تجارت و فرهنگ در شمال‌غرب ایران، این روزها بیش از آنکه نماد شکوه باشد، نشانه‌ای از غفلت و بی‌برنامگی است. در حالی‌که همهمه خریداران و عطر ادویه هنوز در فضا جاری است، ترک‌های دیوار، سیم‌های فرسوده و تهدید آتش‌سوزی، زنگ خطر را برای این میراث جهانی به صدا درآورده‌اند. وزارت میراث فرهنگی، به‌جای اجرای طرح‌های ایمنی و حفاظت، درگیر نمایش‌های رسانه‌ای و افتتاح‌های نمادین شده است. حریم بازار نیز قربانی ساخت‌وسازهای بی‌ضابطه و سودجویی شده و بازاریان، به‌عنوان ذی‌نفعان اصلی، از تصمیم‌گیری‌ها حذف شده‌اند. اگر امروز اراده‌ای جدی برای نجات این میراث شکل نگیرد، فردا شاید تنها نامی از بازار تبریز در کتاب‌های تاریخ باقی بماند.

صبح که پا به بازار تبریز می‌گذاری، نخستین چیزی که به چشم می‌آید، زندگی در جریان است؛ همهمه خریداران، بوی ادویه و چرم، و صدای چکش مسگران. اینجا شهری زنده است در دل شهر. اما کافی است نگاهت را کمی بالاتر ببری تا ترک‌ها بر طاق‌ها، نم‌زدگی دیوارها و سیم‌های درهم‌پیچیده برق، حقیقت تلخی را آشکار کنند: قلب تاریخی تبریز آرام آرام از تپش می‌افتد.

بازار تبریز، بزرگ‌ترین بازار سرپوشیده جهان، روزگاری شاهراهی بود که فرش و ابریشم و ادویه از آن راهی بازارهای جهانی می‌شد. در سال ۱۳۸۹، ثبت جهانی آن در فهرست یونسکو مهر تأییدی شد بر جایگاهی فراتر از مرزهای ایران. اما امروز، این میراث جهانی بیش از آنکه مایه افتخار باشد، آینه‌ای از سوء مدیریت و بی‌توجهی مسئولان است.

مشکلات بازار تبریز پنهان نیستند؛ نم‌زدگی، سیستم الکتریکال، تهویه و گرمایشی سال‌هاست که پیش چشم مسئولان تکرار می‌شوند. اما پرسش اصلی این است: چرا اقدامی ریشه‌ای برای حل این مشکلات انجام نشده است؟ پاسخ را باید در ضعف مدیریتی وزارت میراث فرهنگی جست‌وجو کرد.

این وزارتخانه که باید متولی حفاظت از میراث ملی باشد، بیش از آنکه مأموریت اصلی خود را پی بگیرد، گرفتار نمایش‌های رسانه‌ای شده است. هر چند وقت یک‌بار پروژه‌ای نمایشی افتتاح می‌شود، روبانی قیچی می‌شود یا گزارشی از «مرمت موفق» منتشر می‌گردد؛ اما واقعیت این است که زیر پوست بازار، هیچ تغییر جدی رخ نداده است. مشکلات اصلی یعنی ایمنی برق، ساماندهی گرمایش و حفظ حریم بازار، همچنان به حال خود رها شده‌اند.

 

آتش زیر خاکستر

کسبه بازار سال‌هاست هشدار می‌دهند: بخاری‌های نفتی و برقی، فشار مضاعف بر شبکه فرسوده برق وارد می‌کنند و هر لحظه می‌توانند جرقه‌ای مرگبار بیافرینند. هر سال هم آتش‌سوزی در گوشه‌ای از بازار رخ می‌دهد. با این حال، وزارت میراث فرهنگی و دیگر نهادهای مسئول، به‌جای ارائه طرح جامع ایمنی، صرفاً در زمان بحران وارد عمل می‌شوند؛ چند مصاحبه خبری، وعده‌های پرطمطراق و نهایتاً سکوتی دوباره تا حادثه بعدی.

این چرخه فرساینده تنها یک معنا دارد: غلبه اقدامات تبلیغاتی بر مأموریت واقعی. مسئولان به جای پیشگیری، ترجیح می‌دهند پس از وقوع بحران، صحنه‌گردان دوربین‌ها باشند.

 

حریم بازار؛ قربانی سودجویی و ضعف نظارت

طبق استانداردهای یونسکو، برای آثار ثبت جهانی حریمی تعریف می‌شود تا اصالت و کارکرد آن حفظ شود. حریم بازار تبریز نه‌تنها کوچک‌تر از جایگاه واقعی آن تعریف شده، بلکه همان محدوده اندک نیز با ساخت‌وسازهای بی‌ضابطه نقض می‌شود. ساختمان‌های مرتفع در اطراف بازار قد کشیده‌اند و هویت تاریخی آن را در سایه خود می‌بلعند.

چه کسی مسئول صیانت از این حریم است؟ وزارت میراث فرهنگی. اما به‌جای مقابله با سوداگران زمین و جلوگیری از تخریب بافت تاریخی، این وزارتخانه به سکوتی سنگین فرو رفته است. حتی در مواردی، چشم بر مجوزهایی بسته که آشکارا اصالت بازار را تهدید می‌کنند.

در این میان، بازاریان که قرن‌ها ضامن رونق اقتصادی و فرهنگی بازار بوده‌اند، از معادله حذف شده‌اند. آنان که می‌توانند اصلی‌ترین شرکای حفاظت از بازار باشند، امروز در تصمیم‌گیری‌ها جایگاهی ندارند. نتیجه روشن است: طرح‌هایی که بدون حضور ذی‌نفعان اجرا شوند، یا به بن‌بست می‌خورند یا تنها روی کاغذ باقی می‌مانند. این نیز بازتابی از همان مدیریت ضعیفی است که به مشارکت واقعی مردم باور ندارد.

بازار تبریز می‌تواند به قطب گردشگری فرهنگی منطقه بدل شود. ظرفیت‌های آن برای برگزاری نمایشگاه‌های صنایع دستی، رویدادهای فرهنگی و گردشگری بی‌نظیر است. اما بی‌برنامگی و غفلت، این فرصت‌ها را یکی پس از دیگری می‌سوزاند. وزارت میراث فرهنگی که باید پیشگام معرفی علمی و اصولی بازار باشد، بیشتر به انتشار چند بروشور تبلیغاتی و تورهای مقطعی بسنده کرده است؛ آن هم بدون برنامه‌ای پایدار برای حفظ اصالت تاریخی

 

نتیجه یک سوء مدیریت

حقیقت این است که بازار تبریز بیش از هر چیز قربانی سوء مدیریت است. میراث جهانی بودن آن تعهدی سنگین برای دولت ایران ایجاد کرده، اما مسئولان به جای عمل به این تعهد، به اقدامات نمایشی و تبلیغاتی روی آورده‌اند. اگر امروز این میراث جهانی در معرض خطر است، مقصر اصلی نه کسبه و نه مردم تبریز، که مدیرانی هستند که مأموریت حفاظت را فراموش کرده‌اند.

بازار تبریز هنوز زنده است، اما زخم‌هایش عمیق‌تر می‌شوند. فردای آن به تصمیم‌های امروز بستگی دارد: آیا وزارت میراث فرهنگی بالاخره از پوسته اقدامات تبلیغاتی خارج می‌شود و به مأموریت واقعی خود یعنی حفاظت علمی و پایدار عمل خواهد کرد؟ یا همچنان باید منتظر بمانیم تا روزی آتش‌سوزی یا حادثه‌ای بزرگ، تلنگری ناخواسته باشد برای مدیریتی که سال‌ها خواب بوده است؟

اگر امروز اراده‌ای جدی شکل نگیرد، فردا شاید از بازار تبریز تنها نامی در کتاب‌های تاریخ باقی بماند؛ و این، نه حاصل حوادث طبیعی یا گذر زمان، که ثمره مستقیم سوء مدیریت مسئولانی خواهد بود که میراث جهانی را به صحنه تبلیغات تقلیل داده‌اند.

 

modir

Recent Posts

تخلفات رجیستری موبایل

افزایش ۱۱۰ درصدی واردات مسافری تلفن همراه در چهار ماه نخست ۱۴۰۴ و ثبت بیش…

2 ساعت ago

از چوب و فلک تا تالار مک‌کورمیک

دبیرستان البرز، قدیمی‌ترین مدرسه فعال ایران، از دل مکتب‌خانه‌های عهد قاجار و با گذر از…

2 ساعت ago

روایت امید در مسیر استعدادهای ایرانی

زندگی پیام احمدی، قهرمان کشتی از ایذه، و چهره‌هایی چون حجازی‌فر، غیاثی، خواهران منصوریان و…

2 ساعت ago

حمله به کاروان صمود

در حالی‌که کاروان جهانی صمود با پیام همبستگی به سوی غزه حرکت کرده، رژیم صهیونیستی…

2 ساعت ago

بازخوانی ذهنیت ایرانی درباره مذاکره با آمریکا

تمایل به رابطه با آمریکا، نه از دل تحلیل‌های راهبردی، بلکه از تصویرسازی‌های رسانه‌ای، کلیشه‌های…

3 ساعت ago

سقوط آژانس در پروژه ضدایرانی غرب

اظهارات اخیر رافائل گروسی درباره برنامه هسته‌ای ایران، بار دیگر نشان داد که مدیرکل آژانس…

3 ساعت ago