انرژی

استانداردهای مخدوش بهینه‌سازی گاز

به گزارش سرمایه فردا، در سال‌های اخیر، «بهینه‌سازی مصرف انرژی» به شعار پررنگ سیاست‌گذاران حوزه گاز بدل شده است؛ اما پشت این عنوان جذاب، پروژه‌هایی شکل گرفته‌اند که بیش از آنکه بر مبنای دانش فنی و مطالعات دقیق باشند، بر پایه استانداردهای مخدوش و محاسبات صوری بنا شده‌اند. طرح تعویض بخاری‌های گازی نمونه‌ای روشن از این روند است؛ جایی که به جای صرفه‌جویی واقعی، برچسب‌های انرژی و اعداد غیرواقعی، زمینه‌ساز رانتی چند ده هزار میلیاردی شده‌اند. مسئله اصلی دیگر کمبود طرح نیست، بلکه فقدان حکمرانی فنی شفاف است؛ و تا زمانی که معیارها اصلاح نشوند، بهینه‌سازی به جای حل بحران انرژی، خود به بحران تازه‌ای تبدیل خواهد شد.

 

۱.  بهینه‌سازی یا پروژه‌سازی؟

در سال‌های اخیر، «بهینه‌سازی مصرف انرژی» به یکی از پرتکرارترین کلیدواژه‌های سیاست‌گذاری در حوزه انرژی کشور تبدیل شده است؛ مفهومی که در شرایط ناترازی شدید گاز، فشار فصلی بر شبکه و محدودیت‌های بودجه‌ای، در نگاه اول بدیهی و غیرقابل مناقشه به نظر می‌رسد.

اما تجربه نشان داده است هرجا مسئله به‌درستی تعریف نشود، مسیر برای پروژه‌سازی، تعارض منافع و در نهایت رانت ساختاری هموار می‌شود.

ابهام در تعریف، نخستین حلقه انحراف است.

پرسش بنیادین اینجاست:

آیا آنچه امروز تحت عنوان «طرح تعویض بخاری‌های گازی و بهینه‌سازی مصرف گاز» معرفی می‌شود، یک پروژه واقعی مهندسی انرژی با اهداف کمی، مبانی علمی، زمان‌بندی مشخص و سازوکار مشخص برای راستی‌آزمایی است،

یا با طرحی شتاب‌زده مواجه‌ایم که پیش از انجام مطالعات بدیهی امکان‌سنجی، تعیین اسکوپ، تعریف شاخص عملکرد و طراحی سازوکار نظارتی، مستقیماً وارد فاز تخصیص منابع شده است؟

 

۲.  راندمان بالا؛ واقعیت فنی یا بازی با اعداد؟

بر اساس مصوبه شورای اقتصاد (شماره ۶۷۲۶۹۳ مورخ ۰۹/۱۲/۱۴۰۱)، به منظور تسویه حساب با سرمایه گذار، شرکت ملی گاز موظف به صدور گواهی صرفه جویی در زمان اوج مصرف (قابل معامله در بازار بورس انرژی) برای سرمایه‌گذار تامین و تعویض بخاری‌های گازسوز با برچسب انرژی رده A، سالیانه به مقدار ۴۶۶ مترمکعب به مدت ۵ سال و برای بخاری با ردهB گواهی صرفه جویی گاز در زمان اوج مصرف به مقدار سالیانه ۳۷۸ مترمکعب به مدت ۵ سال گردیده است.

اما مسئله از جایی آغاز می‌شود که بخش قابل‌توجهی از بخاری‌های رده A، نه از طریق بهبود واقعی طراحی حرارتی، بلکه صرفاً با افزودن یک دمنده الکتریکی موفق به اخذ این برچسب شده‌اند.

این ارتقا، مبتنی بر یک خطای بنیادین در تعریف راندمان است؛ خطایی که ریشه آن به استاندارد ملی ۱۲۲۰-۲ («بخاری گازسوز دودکش‌دار؛ مشخصات فنی و روش تعیین معیار مصرف انرژی و دستورالعمل برچسب انرژی») بازمی‌گردد.

در این استاندارد، انرژی الکتریکی مصرف‌شده توسط دمنده‌ها، بدون لحاظ منشأ تولید و تلفات زنجیره تولید و انتقال برق، وارد محاسبات راندمان شده است. نتیجه آن، تبدیل راندمان از یک معیار فیزیکی به یک عدد صوری است.

 

۳.  دمنده برقی؛ راندمانی که می توان به‌طور مصنوعی و صوری آن را به ۱۰۰٪ نزدیک کرد.

بیش از ۸۰ درصد برق کشور در نیروگاه‌های حرارتی تولید می‌شود، راندمان تجمیعی تولید و انتقال برق حدود ۳۳ درصد است. به بیان ساده، یک دمنده ۴۶ یا ۶۰ واتی در محل مصرف، در واقع حاصل مصرف ۱۳۵ تا ۱۸۰ وات انرژی اولیه است.

به عنوان مثال:

بخاری گازسوز با دمنده ۴۶ واتی

راندمان اعلامی: ۸۶٪ رده A

در حالیکه راندمان واقعی با لحاظ راندمان نیروگاهی و تلفات شبکه به زیر ۸۵ که مرز رتبه A و B است، سقوط می کند و تبدیل به رده B می شود.

حال باید این بخاری فن دار گرید B با دمنده الکتریکی را با بخاری های رده B بدون دمنده مقایسه کرد که با طراحی و اصلاحات بهترین محفظه احتراق را ساخته و هیچگونه وابستگی هم به تجهیزات اضافه و منبع انرژی دوم ندارند.

این اختلاف ظاهراً ناچیز، در مقیاس سیاست‌گذاری، منشأ یک رانت عظیم است.

از سوی دیگر، افزودن دمنده مکانیکی و برد الکترونیکی، بخاری را از یک تجهیز ساده و کم‌هزینه به دستگاهی پیچیده با استهلاک و هزینه تعمیر و نگهداری بالا تبدیل می‌کند. با توجه به اینکه این طرح عمدتاً جامعه هدفی مانند مناطق کم‌برخوردار، روستاها و خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی را دربر می‌گیرد، خرابی این اجزا عملاً به خروج بخاری از مدار بهره‌برداری تعریف شده مطابق استاندارد و بازگشت به استانداردهای زیرین مانند رده های ۳ و یا تجهیزات قدیمی منجر خواهد شد.

وابستگی کامل این بخاری‌ها به برق نیز، هم فشار مضاعف بر شبکه توزیع ایجاد می‌کند و هم در زمان قطعی برق، گرمایش را به‌طور کامل مختل می سازد.

 

۴.  رقابت نابرابر و حذف تولیدکننده سالم

در مقابل، تولیدکنندگانی وجود دارند که بدون استفاده از دمنده برقی و بدون دستکاری ورودی‌های انرژی، صرفاً با بهبود واقعی طراحی محفظه احتراق و انتقال حرارت، به رده مصرف انرژی B رسیده‌اند.

این شرکت‌ها اکنون باید با محصولاتی رقابت کنند که نه بر پایه ارتقای فنی واقعی، بلکه بر اساس استانداردگذاری غلط و محاسبات مخدوش، رتبه بالاتری دریافت کرده‌اند.

اینجاست که یک خطای فنی، مستقیماً به بی‌عدالتی بین تولید کننده ها تبدیل می‌شود.

 

۵ .  از خطای محاسباتی تا رانت بودجه‌ای

اختلاف میان رده A و B، صرفاً یک حرف در برچسب انرژی نیست. به‌ازای هر بخاری، ۸۸ مترمکعب گاز بیشتر به‌عنوان صرفه‌جویی لحاظ می‌شود.

در مقیاس طرح ۴ میلیون بخاری،

صرفه‌جویی اسمی سالانه، ۳۵۲ میلیون مترمکعب گاز

ارزش هر مترمکعب گاز(بورس انرژی) ≈ ۱۷ هزار تومان

رانت سالانه، حدود ۶ هزار میلیارد تومان و طی یک دوره ۵ ساله مصوب شده، بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان

این رقم نه حاصل صرفه‌جویی واقعی، بلکه محصول یک تعریف غلط، تأیید شتاب‌زده و فقدان نظارت فنی است.

 

۶.  پرسش‌های بی‌پاسخ یک پروژه ملی

در اسناد علنی این طرح، پاسخ روشنی به پرسش‌های بدیهی پروژه‌ای دیده نمی‌شود:

مطالعات پیش‌امکان‌سنجی چه زمانی و توسط چه نهادی انجام شده است؟

اسکوپ دقیق پروژه چیست؟

آیا گانت‌چارت، نقاط کنترلی و شاخص‌های عملکرد تعریف شده‌اند؟

میزان صرفه‌جویی واقعی چگونه اندازه‌گیری و راستی‌آزمایی می‌شود؟

نهاد مستقل ناظر کدام است؟

چه ضمانتی وجود دارد که یک مشترک، به ازای دریافت وجه، بخاری را به سرمایه گذار جهت نصب در محل های دیگر و نهایتاً دریافت گواهی صرفه جویی تحویل ندهد؟ به بیانی دیگر چه ضمانتی وجود دارد که به ازای یک دستگاه بخاری، چندین گواهی صرفه جویی صادر نشود؟

ضمانت خاتمه و ارزیابی پسینی پروژه چیست؟

تعجیل در اجرا و تخصیص منابع، بدون پاسخ به این پرسش‌ها، نشانه «پروژه» نیست؛ نشانه پروژه‌سازی است.

 

۷.  تعارض منافع و ضعف حکمرانی فنی

تجربه پروژه‌های مشابه در صنعت انرژی کشور نشان می‌دهد که تداخل نقش پیمانکار، مجری و بهره‌بردار، نبود تفکیک میان پروژه و O&M و فقدان پاسخ‌گویی مدیریتی، بستر مناسبی برای سوء‌استفاده فراهم می‌کند.

وقتی معیار انتصاب مدیران، بیش از شایستگی فنی، بر روابط و حرف‌شنوی استوار شود، خروجی آن تأیید پروژه‌های پرهزینه و کم‌اثر خواهد بود.

 

۸. جمع‌بندی: بهینه‌سازی بدون دانش، بحران می‌سازد

مسئله کشور کمبود طرح نیست؛ کمبود حکمرانی فنی شفاف است.

بهینه‌سازی اگر بر محاسبات غلط، استانداردهای مخدوش و بی‌توجهی به اصول بدیهی مهندسی انرژی بنا شود، نه‌تنها بحران انرژی را حل نمی‌کند، بلکه عدالت صنعتی را تخریب و منابع ملی را به رانت تبدیل می‌کند.

اگر سیاست‌گذار واقعاً به دنبال صرفه‌جویی است، نخستین گام نه تعویض بخاری، بلکه تعویض معیار، شفاف‌سازی محاسبه و بستن درهای رانت است.

در غیر این صورت، این «دمنده‌ها» فقط هوا را جابه‌جا نمی‌کنند؛ ده‌ها هزار میلیارد تومان از ثروت ملی را نیز به مسیرهای تاریک هدایت خواهند کرد.

 

modir

Recent Posts

مرگی میان خودکشی

شش سال پس از سقوط مرگبار جوانی ۳۲ ساله از بالکن خانه‌ای در تهران، هنوز…

7 دقیقه ago

روایت یک عشق ناتمام

حادثه مهیب بندر شهید رجایی در اردیبهشت امسال، نه‌تنها جان ۵۸ نفر را گرفت، بلکه…

23 دقیقه ago

روایت عشق زوج بازیگر

گفت‌وگوی تازه با مائده طهماسبی، تصویری متفاوت از یک زوج هنرمند ارائه می‌دهد؛ روایتی که…

28 دقیقه ago

زخم‌های ناتمام وحشی

در میان تولیدات پرشمار شبکه نمایش خانگی، «وحشی» همچنان اثری است که می‌تواند مخاطب را…

35 دقیقه ago

روایت گرانی میوه

بازار مرکبات ایران در پاییز امسال با جهش بی‌سابقه قیمت روبه‌رو شده است؛ پرتقال و…

49 دقیقه ago

بلاتکلیفی مردم برای خودرو وارداتی

پرونده واردات خودرو توسط شرکت «نگین تندیس الماس» به آزمونی جدی برای سیاست‌گذار بدل شده…

56 دقیقه ago