این پدیده معمولاً بهخاطر سه عامل اصلی رخ میدهد. اول، ارتباط احساسی که افراد با داراییهایشان برقرار میکنند و باعث میشود نسبت به آن وابسته شوند، حتی اگر ارزش اقتصادی زیادی نداشته باشد. دوم، ترس از پشیمانی که فرد را از فروش دارایی منصرف میکند، زیرا ممکن است تصور کند که پس از فروش، قیمت دارایی افزایش مییابد. سوم، تصور بالاتر بودن ارزش داراییهای خود نسبت به دیگران که باعث میشود فرد تصمیمات منطقی نگیرد.
در بازارهای مالی، اثر دارایی میتواند مشکلاتی جدی ایجاد کند. نگهداری بیش از حد داراییهای شکستخورده یا کاهش توان نقدشوندگی سرمایه، از جمله پیامدهای این سوگیری است. علاوه بر این، سرمایهگذاران ممکن است استراتژیهای غیرمنطقی ایجاد کرده و به ریسکهای غیرضروری تن دهند.
ورود سرمایه به بازار
از سوی دیگر، سیاستگذاریهای مناسب میتوانند به کاهش اثرات این سوگیری کمک کنند. تجربه سالهای ۹۶ تا ۹۹ نشان میدهد که اقداماتی مانند افزایش دامنه نوسان به ۱۰ درصد، حذف حجم مبنا، و لغو محدودیتهای مربوط به ظن دستکاری در معاملات، باعث افزایش اعتماد و ورود سرمایه به بازار میشود. این سیاستها، در کنار مدیریت صحیح و رفع محدودیتها، به بازار کمک میکنند تا جذابیت بیشتری برای سرمایهگذاران داشته باشد.
در حال حاضر، تمرکز دولت بر بازار طلا مانع از رونق بازار سهام شده است. اما پیشبینی میشود که با برداشته شدن محدودیتها و تغییر سیاستها، بازار سهام دوباره وارد مرحله رشد شود. فهم سوگیری اثر دارایی و مدیریت آن، به سرمایهگذاران کمک میکند تا تصمیمات بهتری بگیرند و در شرایط پیچیده بازار، عملکرد بهتری داشته باشند. ترکیب این عوامل میتواند موجب ایجاد رشد پایدار و رونق در بازار سرمایه شود.