به گزارش سرمایه فردا، جردن پیترسون، روانشناس برجسته بینالمللی، جملهای تأملبرانگیز دارد که بهخوبی اتفاقات اخیر را توصیف میکند: «امر زشت یعنی دیدن انسانی که به سالخوردگی رسیده، اما همچنان کودکی باقی مانده است.»
او بارها اشاره کرده که ناخوشایندترین تصویر، مشاهده فردی است که به سن بلوغ فکری رسیده اما از نظر رشد عقلی در همان دوران کودکی باقی مانده است.
مشاجره توئیتری میان ایلان ماسک و دونالد ترامپ، با سطح نازل و کلامی پایینتر از مجادلهی نوجوانان دبیرستانی، میلیونها نفر را در سراسر جهان شگفتزده کرد. این سوال اساسی مطرح میشود: آیا زمام امور جهان در دست خردمندان است؟
حافظ میگوید: زیرکی را گفتم این احوال بین / خندید و گفت / صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی.
ولادیمیر پوتین روزگاری رابطهی نزدیکی با یوگنی پریگوژین داشت؛ مردی که در تجارت، نظامیگری، و سیاست نقشآفرینی میکرد. او با فرماندهی گروه واگنر، حتی از نیروهای زندانی آزادشده در قبال خدمت نظامی بهره برد. اما با افزایش انتقادهایش از فرماندهی روسیه، دست به شورشی محدود علیه پوتین زد که با میانجیگری بلاروس پایان یافت. تنها دو ماه بعد، جت شخصی او سقوط کرد—و روایت رسمی این بود که انفجار نارنجکهای دستی علت حادثه بوده، بیآنکه عاملی خارجی در آن نقش داشته باشد.
تفاوت میان آمریکا و روسیه در این است که در آمریکا قدرت مهارشدهتر است و رسانه نقش پررنگی در جامعه دارد، در حالی که حکمران، حتی اگر بخواهد، نمیتواند “فعال مایشاء” باشد. اما بحث اصلی پیرامون دعوای ایلان و ترامپ یا درگیری ولادیمیر و یوگنی نیست، بلکه این پرسش است که: آیا جهان توسط خردمندان اداره میشود؟
پاسخ این پرسش روشن است: خیر. اما این ما را به سوالی بنیادیتر میکشاند: فلسفهی نظم جهانی و توسعهی دانش و فناوری چیست؟
اگر خردمندان بر صدر تصمیمگیریهای کلان نیستند، پس چگونه جامعه بشری موفق شده نظامهای دانشگاهی بزرگی چون استنفورد و هاروارد را بنا کند، و از دل آن دانش پزشکی و مهندسی را توسعه دهد؟ پاسخ را میتوان در تلاشهای انسان برای مهار قدرت از طریق طراحی ساختارهای مدیریتی یافت. با این حال، سازوکار مهار قدرت همچنان ناپخته است، و در حالی که خردمندان در مدیریت امور خرد نقش دارند، در سطح کلان همچنان عرصه در اختیار کسانی است که بیش از خرد، به قدرت اتکا دارند.
یکی از مصادیق “امر زشت” که پیترسون توصیف میکند، محمود احمدینژاد است؛ فردی که در دوران ریاستجمهوری، با انکار هولوکاست، هزینههایی غیرضروری بر ایران تحمیل کرد، اما امروز پس از سکوتی ۶۰۰ روزه در قبال کشتهشدن دهها هزار زن و کودک بیپناه در غزه، به مجارستان رفته تا دربارهی تغییرات اقلیمی سخنرانی کند. این تناقض را نه عقلانیت، بلکه جریان دیگری هدایت میکند.
واقعیت تلخ این است که امر خردورزی در سطح کلان جهان حضوری کمرنگ دارد و “کودکان سالخورده” زمام امور را در دست دارند.
چرا؟
شاید بخشی از پاسخ به این واقعیت بازگردد که اهل خرد اهل چالش مستقیم نیستند. ترجیح میدهند در آزمایشگاههای تحقیقاتی در کیوتو به مطالعه سلولهای بنیادی بپردازند یا در مؤسسهی لارنس روی شکافت هستهای کار کنند، اما حاضر نیستند خود را وارد سیاست کنند و با جریانهای قدرت مقابله نمایند.
شاید بتوان گفت که جریان خرد و خردورزی نیز در وضعیت امروز بشر مسئولیتی بر دوش دارد. توئیتهای اخیر ماسک و ترامپ تصویری از همین آشفتگی جهانی است؛ آنچه حافظ به زیبایی سروده است: پریشان عالمی ست.
به گزارش سرمایه فردا، شاخص ترین کنفرانس طلا و مس ۲۷ خردادماه توسط استیل پرایس…
اصلاح ناترازیهای اقتصادی در حوزه انرژی و ارز بهعنوان یکی از مهمترین تصمیمات دولت، میتواند…
اختلاف نظر میان ایلان ماسک و دونالد ترامپ بر سر لایحه مالیاتی جدید، بحثهای گستردهای…
در حالی که مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا در آستانه شکست قرار گرفته، اروپا…
وام ازدواج و فرزندآوری تقریباً چند سالی هست که به صورت یک تکلیف قانونی بر…
جهانیسازی در حال ورود به مرحله جدیدی است که در آن مدل کلاسیک بازارهای آزاد…