در آمریکا، دیگر حتی شلوار جین هم بیطرف نیست. برند «لیوایز» بهعنوان نماد لیبرالها شناخته میشود و «رَنگلِر» یادآور محافظهکاری است. نوشیدنیها هم تقسیم شدهاند: چپها هاینکن مینوشند و راستها کورس. کفشهای سبک «بیرکناستاک» به آزادیخواهان تعلق دارد و چکمههای گاوچرانی، امضای هواداران ترامپ است. در کشوری که سیاست به میدان نفرت بدل شده، یادآوری روزهایی که آمریکاییها با آرامش سیاسی زندگی میکردند، دشوار است. در دهه ۱۹۵۰، سیاست آنقدر کمتنش بود که انجمن علوم سیاسی از احزاب خواست اختلافاتشان را پررنگتر کنند تا مردم حساستر شوند و «انتخابی واقعی» داشته باشند.
در آن دوران، بیتفاوتی سیاسی نشانه رضایت عمومی تلقی میشد. اما امروز، پس از چهار نسل، جامعهای شکل گرفته که در آن همهچیز رنگ جناحی دارد؛ از غذای روزانه تا باورهای دینی. پژوهشها نشان میدهد که دلیل اصلی این دوقطبی، نه صرفاً عملکرد سیاستمداران یا رسانهها، بلکه تبدیل شدن گرایش سیاسی به بخشی از هویت شخصی آمریکاییهاست. در سال ۲۰۲۴، تنها ۳۰ درصد مردم خود را دموکرات یا جمهوریخواه سرسخت معرفی کردند، اما تأثیر سیاست از مرز احزاب فراتر رفته است. اکنون سیاست در انتخاب دوست، همسر، محله و حتی دین نقش دارد. بسیاری از مردم حتی درک خود از واقعیت را بر اساس جناح سیاسیشان تنظیم میکنند؛ جمهوریخواهان به بهبود اوضاع اقتصادی باور دارند، حتی اگر دادهها خلاف آن را نشان دهند، و دموکراتها تبعیض نژادی را جدیتر از همیشه میدانند.
در نیمه نخست قرن بیستم، شکاف میان احزاب محدود بود. در سال ۱۹۶۴، درصد بیشتری از جمهوریخواهان نسبت به دموکراتها به قانون حقوق مدنی رأی مثبت دادند. اما از دهه ۱۹۷۰، شکافها ابتدا بر سر نژاد، سپس سقط جنین، مهاجرت و محیط زیست عمیقتر شد. امروز، مواضع حزبی درباره موضوعاتی مانند گرمایش زمین یا حق سقط جنین، بیش از هر زمان دیگری تعیینکننده است. در حالی که دیدگاه کلی جامعه تغییر چندانی نکرده، حمایت جمهوریخواهان از سقط جنین ۲۰ درصد کاهش یافته و حمایت دموکراتها ۱۵ درصد افزایش یافته است.
در دهه اخیر، ترجیحات فرهنگی نیز به شدت سیاسی شدهاند. راستگرایان به موسیقی «کید راک» گوش میدهند، در حالی که چپگرایان با «بیانسه» و «تیلور سوئیفت» همصدا هستند. راستها گلف بازی میکنند، چپها به موزه و کتابفروشی میروند. حتی برند قهوه یا خودروی برقی هم نشانه جناح فکری شده است. در «برکلی» کالیفرنیا، تسلا ابتدا نماد لیبرالیسم اقلیمی بود، اما اعتراضات ضدتسلا آن را به نشانهای از چپگرایی ضدسرمایهداری بدل کرد. مطالعات نشان میدهد نزدیک به نیمی از آمریکاییها تنها با کسانی معاشرت دارند که همفکر سیاسیشان هستند. ۱۵ درصد نیز گفتهاند به دلیل اختلاف سیاسی، دوستی را پایان دادهاند. حتی در انتخاب همسر، سیاست دخالت دارد؛ بسیاری از مجردها حاضر نیستند با فردی از جناح مخالف ازدواج کنند.
وابستگی سیاسی در آمریکا نهتنها روابط اجتماعی، بلکه ایمان مذهبی را نیز دگرگون کرده است. از دهه ۲۰۰۰، بسیاری از لیبرالها از کلیساها فاصله گرفتند چون آنها را بیش از حد محافظهکار میدانستند. در مقابل، برخی محافظهکاران بیاعتقاد، خود را نمادین «مسیحی» معرفی میکنند تا از سکولاریسم چپ فاصله بگیرند. حتی تغذیه و سلامت نیز رنگ حزبی گرفته است. در ایالتهای محافظهکار، مصرف گوشت بالاتر و چاقی شایعتر است، در حالی که در ایالتهای لیبرال، گیاهخواری و ورزش محبوبتر است. بحران کرونا چهره تراژیک این دوگانگی را آشکار کرد؛ در ایالتهای سرخ که واکسن را رد کردند، نرخ مرگومیر بهمراتب بالاتر بود.
هفتاد سال پیش، نژاد و محل زندگی مهمترین مؤلفههای هویتی بودند. امروز، مدرک تحصیلی و وابستگی حزبی پاسخ اصلی به پرسش «من کیستم؟» شدهاند. جامعهشناسان میگویند بخش بزرگی از دشمنیهای سیاسی امروز نه از اختلاف برنامههای حزبی، بلکه از «همذاتپنداری روانی» با جناحها ناشی میشود. پیروزی حزب، پیروزی شخصی تلقی میشود و شکست آن، تحقیر فردی. نتیجه این همسانی فکری، زندگی در حبابهایی است که در آنها صدای مخالف شنیده نمیشود. پژوهشها نشان میدهد بسیاری از آمریکاییها تصویری اغراقآمیز از جناح مقابل دارند؛ دموکراتها گمان میکنند همه جمهوریخواهان ثروتمندند و جمهوریخواهان تصور میکنند بیشتر دموکراتها عضو اقلیتهای جنسیاند. تلاشهایی برای شکستن این حبابها در جریان است، از برنامههای گفتوگو تا مبادلات فرهنگی، اما تغییر عمیق به این زودی رخ نخواهد داد.
فاصله میان آمریکای امروز و کشوری که هفت دهه پیش بود، چنان عمیق است که بازگشت به آن دوران تقریباً ناممکن به نظر میرسد. شاید در بهترین حالت بتوان به تعادل دهه ۹۰ میلادی بازگشت، زمانی که سیاست هنوز همه عرصههای زندگی را تسخیر نکرده بود. اما در شرایط کنونی و با ظهور چهرههایی چون دونالد ترامپ، سیاست چنان در تار و پود جامعه تنیده شده که از مدل کفش تا نوع ایمان، همهچیز را تعریف میکند. آمریکا امروز کشوری است که حتی «چکمه و صندل» هم دو جبهه سیاسیاند.
«آمریکا امروز کشوری است که حتی چکمه و صندل نیز دو جبهه سیاسیاند»
با اجرای مدل تناسبی در انتخابات شورای شهر تهران، ساختار تکصدایی مدیریت شهری در آستانه…
انتشار ویدئوی مراسم عروسی دختر علی شمخانی، چهره امنیتی باسابقه، بهانهای شد برای بازخوانی مرز…
در سالروز درگذشت ساموئل خاچیکیان، بازخوانی کارنامه او نه فقط مرور یک فیلمساز، بلکه مواجهه…
اظهارات اخیر وزیر میراث فرهنگی درباره بازنگری در ضوابط حریم آثار تاریخی، موجی از نگرانی…
در یک روز کمسابقه، دو خط پرتردد مترو تهران دچار اختلال جدی شدند و صدها…
مرگ مشکوک مردی جوان در اسفند ۱۴۰۱ که ابتدا بهعنوان مسمومیت دارویی ثبت شد، با…