به گزارش سرمایه فردا،
در دل یکی از شبهای پرتنش تهران، مأمور گشتزنی پلیس به خودرویی مشکوک میشود و لحظاتی بعد، صدای گلولهای سکوت نیمهشب را میشکند. جوانی به نام فرشید، که گفته میشود در حال بازگشت از محل کارش بوده، هدف شلیک قرار میگیرد و چند دقیقه بعد در بیمارستان جان میبازد. این حادثه، نهتنها خانوادهای را داغدار کرد، بلکه دستگاه قضایی را با پروندهای پیچیده روبهرو ساخت؛ پروندهای که در آن، مرز میان اشتباه، عمد، و اضطرار گم شده است.
در جریان تحقیقات، مأمور پلیس مدعی شد که شلیک او ناخواسته و در شرایطی بحرانی بوده؛ اما سرباز همراه، روایت متفاوتی ارائه داد و از صحنهسازی پس از حادثه سخن گفت. با صدور کیفرخواست و محکومیت اولیه به قصاص، دیوان عالی کشور رأی را شکست و حالا دادگاه بار دیگر به بررسی این پرونده پرداخته است. در این میان، پدر فرشید خواستار قصاص است، و وکیل متهم با استناد به تناقضها و نظر کارشناسان، خواستار برائت یا اجرای قسامه شده. این گزارش، روایتی است از یک شب تاریک، یک گلوله سرنوشتساز، و دادگاهی که باید میان حقیقت و روایت، یکی را انتخاب کند. جزئیات را در ادامه بخوانید؛
آذر ماه سال ۱۴۰۱ یک مامور پلیس به همراه امدادگران اورژانس جوانی را که در جریان عملیات تعقیب و گریز پلیسی مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود به یکی از بیمارستان های غرب تهران رساند.
اما اصابت گلوله به یکی از اعضای حیاتی بدن مقتول به نام فرشید سبب شد چند دقیقه ای بیشتر در بیمارستان زنده نماند و تلاش کادر درمان برای نجات جان این جوان ثمربخش نبود و او به کام مرگ فرو رفت.
به این ترتیب تحقیقات جنایی از مامور پلیس که عامل شلیک گلوله مرگبار به فرشید بود آغاز شد و مشخص شد که دقایقی قبل در ساعت دو بامداد، این مامور به فرشید مظنون شده و به او شلیک کرده بود.اما به جهت عدم به کارگیری قانون استفاده از سلاح در مواقع ضرورت و با بررسی های انجام شده مامور پلیس به اتهام مباشرت در قتل عمدی بازداشت شد و تحقیقات از او برای روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا آغاز شد.
در تحقیقات ابتدایی مشخص شد که درگیری مامور با فرشید در نزدیکی یکی از پمپ بنزین های غرب تهران اتفاق افتاده بود و مامور پلیس در حالی که همراه یک سرباز بود اقدام به تیراندازی کرده بود.
این مامور در شرح ابتدایی اقدام مسلحانه خود گفت:«در تاریکی نیمه شب ماموریت گشت زنی در آن محدده را داشتم که به سرنشین خودروی تیبا مظنون شدم.زمانی که خودروی او در حال عبور از نزدیکی پمپ بنزین بود به او فرمان ایستاد دادم اما اعتنا نکرد.من از ماشین پیاده شده بودم و با صدای بلند به او اخطار دادم اما او هم چنان در حال حرکت به سمت من بود.در همان حال برای اینکه قانون به کارگیری سلاح را رعایت کرده باشم اقدام به تیراندازی هوایی کردم اما درست همان موقع تعادلم برهم خورد و گلوله از شیشه سمت شاگرد به شقیقه راننده اصابت کرد.من بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و سپس شخصا برای نجات جان آن جوان اقدامات لازم را انجام داده و او را به بیمارستان رساندم.قصد من تیراندازی به سمت او نبود.»
این مامور پلیس در ادامه اظهار داشت:«زمانی که بعد از این حادثه اقدام به خودروی سواری تیبا کردم از داخل آن یک ضبط سرقتی پیدا کردم که در گشت زنی بعدی مشخص شد این ضبط متعلق به یک خودروی ۲۰۶ بوده که در خیابان بالاتر پارک بود.شیشه خودروی ۲۰۶ شکسته شده و ضبط آن به سرقت رفته بود.»
در ادامه تحقیقات سربازی که در لحظه وقوع حادثه هولناک همراه مامور پلیس بود هدف بازجویی و تحقیق ماموران جنایی قرار گرفت.این فرد در مورد لحظه حادثه گفت:«مامور پلیس در حالت تعادل بود که خودروی تیبا به سمت او حرکت می کرد.در همان لحظه او اقدام به تیراندازی کرد.بعد هم برای صحنه سازی خودش اقدام به شکستن شیشه ۲۰۶ کرده و ضبط خودرو را داخل ماشین تیبا قرار داد.»
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای مامورپلیس، او به اتهام مباشرت در قتل عمدی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت و به رغم انکار عنوان اتهامی به قصاص محکوم شد.اما رای صادر شده توسط قضات دیوانعالی کشور شکسته شد و متهم بار دیگر برای محاکمه به دادگاه منتقل شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی پدر فرشید به عنوان ولی دم در جایگاه قرار گرفت و در طرح خواسته خود گفت:«پسرم در یک مزرعه پرورش قارچ کار می کرد و خیلی وقت ها پیش می آمد که کار آنها تا نیمه شب طول می کشید.او فردی زحمتکش بود و هرگز دست به کار خلافی نزده بود.شب حادثه در حال صحبت تلفنی با همسرش بود.به همسرش گفته بود که تا ده دقیقه دیگر به خانه می رسد اما درست در همان موقع صدای فریاد او در گوشی پیچیده و گفته بود آخ.که همسرش هم این صدا را شنیده و متوجه شده بود که اتفاق هولناکی برای فرشید رخ داد.بعد دیگر صدای پسرم برای همیشه خاموش شد.من از خون فرزندم گذشت نمی کنم و تقاضای قصاص قاتل فرزندم را دارم.»
سپس متهم در جایگاه دفاع حاضر شد و گفت:«شب حادثه در اوج ایام اغتشاشات کشور بود و من مامور گشت زنی در محل بودم.وقتی به خودروی سواری تیبا مظنون شدم به او اخطار دادم اما انگار صدایم را نشنید و من در یک لحظه دیدم که خودرو به سمتم حرکت می کرد.تصورم این بود که قصد دارد من را زیر بگیرد.در آن لحظه خودرو را همچون سلاحی در برابر خودم دیدم و می خواستم شلیک هوایی کنم که تعادلم برهم خورد.»
متهم ادامه داد:«قرار بود فردای آن روز رئیس جمهور در نردیکی آن محل سخنرانی داشته باشد و برای همین در آن موقعیت حساس به هر حرکت غیرعادی مشکوک می شدیم.اما من قصد تیراندازی مستقیم نداشتم و برای نجات جان راننده تیبا شخصا در بیمارستان حاضر شدم.»
سپس وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت:«اظهارات سرباز همراه مامورپلیس در جریان تحقیقات ضد و نقیض بوده به دلیل اینکه او خودش را در وقوع این حادثه دخیل می دانسته.بنابراین صدور حکم بر اساس اظهارات ضد و نقیض او ممکن نیست.همچنین تا به حال کمیسیون کارشناسان اعلام کرده اند که نحوه تیراندازی منجر به مرگ غیرارادی بوده و تشخیص این کمیسیون باید در تصمیم گیری لحاظ شود.از سویی قضات دیوانعالی کشور این مورد را از موارد لوث تشخیص داده اند به همین جهت تقاضای صدور برائت یا قسامه برای موکل را دارم.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم و وکیل او برای صدور رای وارد شور شدند.
با گذشت پنج سال پیاپی از بارشهای کمتر از نرمال، ایران در آستانه ورود به…
طبق آخرین دادههای مرکز آمار ایران تصویری نگرانکننده از وضعیت اشتغال در استانهای مرزی کشور…
آزادسازی قیمتها، بهویژه در حوزه انرژی، بیشترین فشار تورمی را بر دهکهای پایین درآمدی وارد…
با سهم ۴۶ درصدی بیماریهای قلبیعروقی در مرگومیر ایرانیان و کاهش سن ابتلا به سکته…
امیر کربلاییزاده، یکی از چهرههای پیشرو در استندآپ کمدی ایران، با اجرای تازهاش «اتاق رختکن…
در حالی که مناقشه اخیر بر سر «اسنپبک» با اظهارات لاوروف آغاز شد، واکنشها در…