به گزارش سرمایه فردا، شهرت، اگرچه در نگاه اول موهبت بهنظر میرسد، اما در دل خود آزمونی دشوار و بیرحم پنهان دارد. کتاب «از نفس افتاده» ابراهیم افشار، با نگاهی جسورانه و بیپرده، سرگذشت ورزشکارانی را روایت میکند که روزی نماد قدرت، افتخار و محبوبیت بودند، اما در بزنگاههایی حساس، مسیرشان را گم کردند. این چهرهها، قربانیان وسوسههای بیرونی یا ضعفهای درونی، از قلههای افتخار به درههای فراموشی سقوط کردند—و حالا، نامشان نه در فهرست قهرمانان، بلکه در لیست ضدقهرمانان ثبت شده است. این کتاب، بیش از آنکه درباره ورزش باشد، درباره انسان است؛ انسانی که اگر مراقب نباشد، با یک لغزش، همهچیز را از دست میدهد.
ابراهیم افشار در کتاب «از نفس افتاده» ۳۹روایت تراژیک از زندگی سرشناسترین چهرههای ورزش ایران را به رشته تحریر درآورده که مشتی نمونه از خروارها ره گمکردگان مشهور هستند. فهرستی کوچک و جمع و جور از ضد قهرمانان ایرانی در حوزههای انتحار، قتل، قمار، حبس، اعتیاد و قاچاق که میتواند بهراحتی ۳۹۰ یا بیشتر هم باشد. تلف شدههایی که هر کدام میتوانستند سالهای سال از قِبَل بازو نان بخورند و بر صدر بنشینند و قدر ببینند اما در بزنگاهی حساس راه را از چاه تشخیص ندادند و به بیراهه رفتند تا اندکاندک تشت رسواییشان از بام بیفتد و قدرت و مکنت حاصل از سالها ممارست و تمرین را با خوشیهای زودگذر تاخت بزنند و سر از بیغولهها و دوستاق خانههایی در بیاورند که در خواب هم نمیدیدند.
آدمهای مشهوری که چه در ورزش چه در هنر و سیاست میتوان تا ساعتها اسامیشان را لیست کرد و تا ساعتی قبل از رسانهای شدن کردارشان، کمتر کسی میتوانست حدس بزند به چنین سرانجامی دچار میشوند. فردی دانشمند چون محمدعلی نجفی که چهار دهه نامش با وزارت و بلدیه و شورای شهر گره خورده بود و فقط کت و شلوار ریاستجمهوری بود که بر تنش پرو نشده باشد، در یک بعدازظهر غمگین خودش را به نخستین کلانتری سر راه معرفی کرد و گفت: «دو ساعتی میشود که همسر جوانم را در حمام خانه کشتهام!» این صحنه اگر در یک شاهکار سینمایی هم به تصویر کشیده میشد انگ «غیر باور بودن» و «دستکم گرفته شدن مخاطب» میخورد ولی شد آنچه باید نمیشد و او و طرفدارانش حتی فکرش را هم نمیکردند که چند ماه بعد از رونمایی از همسر جوانش در شبکههای اجتماعی، سرنوشتی چنین خونین انتظار جفتشان را بکشد.
در دنیای ادبیات وقتی شهردار مادلن (بینوایان/ ویکتور هوگو) بعد از سالها نیکنامی و انجام کارهای خیر از سوی ژاور به دزدی متهم میشود و بیآبرویی انتظارش را میکشد، دستکم مخاطب و شخص ژان والژان اعتقاد راسخ داشتند که این عمل مربوط به زمانی در دوردست است و به شخصیت امروزش هیچ ارتباطی پیدا نمیکند. اما سوگمندانه باید عرض کنیم که شهرت و تمکن مالی ناشی از موفقیتهای پیدرپی چنان شخصیت برندهای را در ذهن و روح این مشاهیر فربه میکند که خود را با یک مصونیت آهنین در مقابل لغزشها تصور میکنند و کمترین برآوردی از فرجام و عمق تلخ ماجرا ندارند و آنگاه که شاهین اقبال از آنها روی برگرداند به لحظاتی میاندیشند که میتوانستند با یک جواب منفی از مسیر اخلاق خارج نشوند و رفتهرفته در مرداب نامردمیها فرو نروند و افسوس و حسرت امروزشان برای عقب گرداندن فیلم به جایی نمیرسد و گیریم آب رفته به جوی بازگردد؛ با آبروی رفته چه خواهند کرد؟
این در حالیست که مشاهیر بزرگ در هر حوزهای به ازای هر یک دوست ۱۰ برابر رقیب و دشمن دارند که آنها را زیر نظر گرفته و نقطه ضعفشان را فهمیده و تمام تلاششان را برای زمین زدن حریف و گرفتن جایگاهش به کار میبندند و آدمهایی موفق هر چقدر که حواسشان به اهداف پیش رو باشد باید که از پشت سر و خاستگاه خود هم غافل نشده و چهار چشمی دور و ور را بپایند و در دام نقشههای رقبا نیفتند که فرجامش بدنامی و از دور خارج شدن است؛ چراکه بخش زیادی از تلفشدگان شاید در میدان رقابت اصلی پیروز باشند اما با حواس پرتیهای خودشان در میادین موازی بازی را واگذار کردند تا سهمشان از سالها تلاش، عمری حسرت باشد و بس! تراژدی مجاهد خضیراوی به گواه همگان از همین جنس بود و او تاوان استعداد خدادادی مهارنشدنیاش را چنان سخت داد که دیگر فرصتی برای جبران نبود و همان موقع هم خیلیها به نقش رقبای همپستیاش در تیم ملی و استقلال در سقوط زود هنگامش اشاره کردند.
بهزاد نبوی پیر عرصه سیاست در ایران سالها پیش جملهای گفته بود به این مضمون که «اگر میخواهید در عالم سیاست با آرامش و بیواهمه از پروندهسازی و پاپوش دوختهشدن و رسوایی کارتان را ادامه دهید باید سه تا زیپ را حتما ببندید و بعد با طیب خاطر سیاستورزی کنید!» امروزه با همهگیر شدن رسانههای اجتماعی و زیر ذرهبین بودن تکتک رفتارهای ستارگان سینما و ورزش باید این اصل کلی به سایر حوزهها هم تعمیم داده و با آب طلا نوشته شده و بر بالای سر ستارگان آویخته شود؛ چراکه در جامعه سنتی ایران گاهی یک خبر کوتاه تکجملهای پتانسیل به خاک سیاه نشاندن فردی که از صفر شروع و ذرهذره آبرو جمع کرده و خود را به قلههای افتخار رسانده دارد. بهترین روش مقابله هم همان سلامت مالی و اخلاقی است؛ چراکه هیچ ثروتی در دنیا مهمتر و بالاتر از حساب پاک نیست که هیچ باکی از محاسبه ندارد و الا بهراحتی آب خوردن ناصر محمدخانیها و علیاکبریانها و… تکثیر میشوند.
افزایش بیرویه جمعیت سگهای بلاصاحب در ایران، نهتنها تهدیدی برای حیات وحش و سلامت عمومی…
در حالی که مصوبههای متناقض درباره کنکور و شرط معدل، سالهاست فضای آموزشی کشور را…
صابر کاظمی، یکی از درخشانترین چهرههای والیبال ایران، بهدلیل بیماری ناگهانی و آسیب مغزی ناشی…
پرونده قتل دلخراش دختر جوانی به نام بهناز که در جریان یک مهمانی شبانه دچار…
علیاکبر ناطق نوری پس از سالها سکوت، بار دیگر در قامت یک سیاستمدار میانجیگر و…
با اجرای حکم قلع و قمع ۶۴ ویلای غیرمجاز در روستای حمزهده، یکی از قطعات…