جامعه

حمله به تایتان روی صحنه؛ جسارت تئاتر ایران در عبور از مرزها

به گزارش سرمایه فردا، تئاتر ایران سال‌هاست در حصار تکرار و محافظه‌کاری گرفتار شده؛ سالن‌ها بیشتر میزبان روایت‌های کلاسیک یا بازتولیدهای آشنا هستند و کمتر اثری جسارت ورود به جهان‌های تازه را دارد. در چنین فضایی، انتخاب یک انیمه ژاپنی پرطرفدار برای اقتباس صحنه‌ای، نه فقط یک تجربه هنری، بلکه یک حرکت فرهنگی استراتژیک محسوب می‌شود. «حمله به تایتان» روی صحنه، تلاشی است برای شکستن مرزهای ژانر، گفت‌وگو با نسل Z و بازگرداندن انرژی مخاطبان به تئاتر؛ حرکتی که نشان می‌دهد حتی در اقتصاد بیمار و ساختار محدودکننده، می‌توان با انتخابی هوشمندانه، مسیر تازه‌ای برای هنر نمایش گشود.

اگر اهل انیمه باشی یا حتی فقط کمی با دنیای آن آشنا،  تقریبا محال است نام «Attack on Titan» یا همان «حمله به تایتان» به گوشت نخورده باشد. برای بسیاری از ما، این عنوان نه فقط یک سریال ژاپنی، که دروازه ورودمان به جهان انیمه بوده؛ جهانی که با هیجانش، پیچیدگی‌هایش و شخصیت‌های فراموش‌نشدنی‌اش کم‌کم بخشی از زندگی‌مان شد. این مجموعه از ۹ سپتامبر ۲۰۰۹ شروع به انتشار کرد و در آوریل ۲۰۲۱، پس از ۱۱ سال، با ۳۴ جلد و ۱۳۹ فصل به پایان رسید؛ پایانی که برای میلیون‌ها طرفدار در سراسر دنیا حکم پایان یک عصر را داشت.

داستان از جایی آغاز می‌شود که انسان‌ها در آستانه انقراض قرار گرفته‌اند؛ شکار موجوداتی غول‌پیکر به نام تایتان. بازمانده‌ها برای زنده‌ماندن میان سه دیوار عظیم پناه می‌گیرند و یک قرن کامل در امنیت زندگی می‌کنند تا روزی که یک تایتان عظیم‌الجثه دیوار را می‌شکند و جهان شخصیت‌ها به کابوسی بی‌پایان بدل می‌شود. اما «اتک آن تایتان» فقط یک داستان اکشن یا یک انیمه پرطرفدار نیست؛ برای بسیاری از نسل ما متنی فرهنگی است. روایتی از جنگیدن با ترس‌ها، فروپاشی باورها و مواجهه با چیزی بزرگ‌تر از خودمان. ما با این انیمه بزرگ شدیم، بالغ شدیم و تغییر کردیم. و حالا، بعد از سال‌ها، جهانی که پشت صفحه‌نمایش تجربه‌اش می‌کردیم پا روی صحنه گذاشته است؛ نخستین اقتباس تئاتریِ یک انیمه در ایران. تصمیمی جسورانه، پرریسک. در ادامه، با سحاب محبعلی کارگردان و تهیه‌کننده این پروژه گفت‌وگویی داشته‌ایم تا از چرایی این انتخاب، سختی‌های مسیر و بیشتر بدانیم.

 

چرا حمله به تایتان؟

انتخاب یک اثر برای اقتباس صحنه‌ای، به‌ویژه در دنیای امروز که پر از محتواهای گوناگون است نیازمند نگاهی هوشمندانه و استراتژیک است. محبعلی توضیح می‌دهد که ایده انتخاب «حمله به تایتان» از تحلیلی دقیق و بررسی بازار نشات گرفته است. او معتقد است که در جهان امروز، تولید نسخه‌های مختلف از آثار پُرهوادار یک روند طبیعی و پذیرفته‌شده است. از سریال‌های لایواکشن گرفته تا اجراهای موزیکال، همگی بر پایه محبوبیت یک اثر و قابلیت‌های اجرایی آن شکل می‌گیرند: «موزیکال‌ها یا اقتباس‌هایی که کاملا بر پایه‌ پرفورمنس، حرکت و رقص ساخته می‌شوند، معمولا زمانی انتخاب شده که آن اثر محبوبیت بالایی داشته و همچنین قابلیت اجرا در قالب نمایش را ثابت کرده باشد.»

بر این اساس، انتخاب «حمله به تایتان» تصمیمی حساب‌شده بود. این کارگردان با اشاره به تحقیقاتی که انجام داده، این انیمه را گزینه‌ای ایده‌آل یافت چرا که خود از طرفداران قدیمی این اثر بوده و می‌دانست که این انتخاب دو مزیت کلیدی دارد: اول، پایگاه عظیم مخاطبان ایرانی و دوم، پتانسیل بالای اجرایی داستان: «با توجه به بررسی‌ها که انجام داده بودم، «حمله به تایتان» را برای ساخت نمایش انتخاب کردم، چون می‌دانستم مخاطب ایرانی هم به آن علاقه‌ی زیادی دارد و اثر، پتانسیل اجرایی بالایی دارد. وقتی کار روی این پروژه را شروع کردیم، بیش از پیش متوجه شدم که انتخابم انتخاب درستی بوده است.»

 

پرفورمنس و چهره‌های نو

تبدیل جهانی به وسعت «حمله به تایتان» با ده‌ها شخصیت و خط داستانی پیچیده به یک نمایش یک ساعت و ده‌دقیقه‌ای، بزرگ‌ترین چالش پروژه بود. محبعلی این فرآیند را «واقعا کار دشواری» توصیف می‌کند و توضیح می‌دهد که برای نزدیک شدن به فضای اثر، تصمیمات تاکتیکی مهمی گرفته شد. یکی از مهم‌ترین این تصمیم‌ها، انتخاب بازیگران بود. او به جای استفاده از چهره‌های شناخته‌شده سینما و تئاتر، به سراغ استعدادهای جوان و کمتردیده‌شده رفت تا تمرکز مخاطب بر خودِ اثر و اجرا باقی بماند:

«در نمایش، بازیگران جوان و تازه‌نفس حضور دارند که واقعا با استعداد هستند. دلیل این انتخاب هم این بود که ما نمی‌خواستیم صرفا به خاطر چهره‌بودنِ بازیگران مخاطب جذب کنیم. تصمیم کاملا تاکتیکی بود تا بتوانیم به فضای اثر نزدیک شویم.  این رویکرد به گروه اجازه داد تا با آزادی بیشتری به خلق جهان نمایش بپردازند. برای فشرده‌سازی روایت ۸۴ اپیزودی، تیم نویسندگی ترکیبی از شخصیت‌های اصلی و روایتی مبتنی بر کاراکترهای خود انیمه را به کار گرفت و آن را با عناصر پرفورمنس یکی کرد تا داستان، حتی برای کسانی که انیمه را ندیده‌اند تا حدودی قابل دنبال کردن باشد.»

 

هویت انسانی در کالبد انیمه

یکی از سوالات کلیدی در چنین اقتباسی، میزان وفاداری به منبع اصلی است. محبعلی تاکید می‌کند که در زمینه روایت داستان و حفظ شخصیت‌ها، وفاداری کامل رعایت شده اما تیم اجرایی در پایان‌بندی، تفسیری متفاوت ارائه داده است. این رویکرد در طراحی‌های دیگر نمایش هم به چشم می‌خورد. مثلا به جای بازسازی مو به موی صحنه‌ها و لباس‌ها، تلاش شده تا جوهره و هویت اثر حفظ شود؛ یا نمایش طراحی صحنه کلاسیک ندارد و از فضای خالی برای تمرکز بر اجرا و حرکت بهره می‌برد. در طراحی گریم و لباس نیز، رویکردی مشابه  در نظر گرفته شده است:

«در گریم و طراحی تلاش کردیم تا به روح و شخصیت کاراکترها نزدیک شویم، بی‌آنکه بخواهیم صرفا ظاهر یک انیمه را بازسازی کنیم. به جای تقلید، به هر شخصیت هویتی انسانی بخشیدیم و المان‌های بصری را با ظرافت به آنها نزدیک کردیم. این رویکرد باعث شد کاراکترهایی شکل بگیرند که هم برای هواداران آشنا هستند و هم هویت مستقل و انسانی خود را روی صحنه حفظ می‌کنند. موسیقی نیز نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای در این تجربه دارد. تمام موسیقی‌ها به‌صورت زنده اجرا می‌شوند و قطعاتی را می‌نوازد که در نسخه انیمه نیز شنیده شده‌اند. این امر، مخاطب را بیش از پیش در اتمسفر آشنای «حمله به تایتان» غرق می‌کند و به تجربه‌ای یکپارچه و تاثیرگذار می‌انجامد.»

 

زره آهنین در برابر نقدها

انتخاب «حمله به تایتان» حرکتی آگاهانه برای برقراری ارتباط با نسل جدید، یا همان «نسل Z» بود. محبعلی تایید می‌کند که از ابتدا می‌دانستند مخاطب اصلی آنها نوجوانان و جوانانی هستند که بخش بزرگی از طرفداران این انیمه را تشکیل می‌دهند. ورود به دنیای محبوب این نسل، با آگاهی کامل از تبعات آن صورت گرفت: «ما از ابتدا می‌دانستیم که ورود به چنین اثری برای اولین بار ممکن است با هیاهو، انتقاد شدید و مقایسه دائمی با انیمه همراه باشد. این را در نظر گرفته بودیم.»

او باور دارد که برای ایجاد گفت‌وگو با این نسل و درک دغدغه‌هایشان، باید ترس از نقد را کنار گذاشت و وارد میدان شد. با این حال میان نقد سازنده و تخریب بی‌رحمانه در فضای مجازی تمایز قائل می‌شود: «گاهی مخاطب می‌آید و می‌گوید «خیلی خوب بود» یا برعکس می‌گوید «ضعیف بود». این نوع نقد طبیعی است. اما در فضای امروز برخی قضاوت‌ها بی‌رحمانه نیز وجود دارد.» محبعلی با وجود این فضا معتقد است که باید با صلابت به مسیر ادامه داد و از همین نقدها برای رشد استفاده کرد. او با استعاره‌ای قدرتمند می‌گوید: «باید لباس آهنین پوشید و وارد میدان شد و به سمت این نقدها رفت. وقتی کاری اجرا می‌شود، یعنی ظرفیت نقد و رشد را دارد.»

 

ژانرگریزی و اقتصاد بیمار

فراتر از چالش‌های اقتباس، محبعلی به دو معضل بزرگ و ریشه‌ای در تئاتر ایران اشاره می‌کند: «ژانرگریزی» و «اقتصاد بیمار» و در این باره توضیح می‌دهد: « تئاتر ایران از تجربه ژانرهای مختلف گریزان است و هنرمندان به‌سختی می‌توانند وارد فضاهای تازه و تثبیت‌نشده شوند. این مقاومت در برابر تنوع، خلاقیت را محدود می‌کند و مخاطبان جدید را از سالن‌ها دور نگه می‌دارد. هر اثر پرمخاطبی لزوما مبتذل نیست و باید با نزدیک شدن به سلیقه مخاطب و ارائه داستان‌های متنوع، این چرخه معیوب را شکست.»

این ژانرگریزی ارتباط مستقیمی با اقتصاد بیمار تئاتر دارد. این کارگردان و تهیه‌کننده از واقعیت‌های مالی سخن می‌گوید: «سال گذشته طرح اجرای «آرش کمانگیر» را ارائه دادم ولی تالار وحدت و تالار رودکی قبول نکردند. خب شما انتظار دارید من از جیب خودم هزینه کنم و کاری را روی صحنه ببرم که مخاطب نوجوان امروز در شرایط فعلی ترجیح می‌دهد محتوای دیگری ببیند؟» او تاکید می‌کند که پروژه‌های بزرگ ملی به بودجه‌های سنگین نیاز دارند که در تئاتر خصوصی تامین‌ناپذیر است. بنابراین، انتخاب اثری که مخاطب بالقوه خود را دارد، یک تصمیم منطقی برای بقا و در عین حال، گامی برای ایجاد تنوع ژانر است.

 

دولت باید حامی باشد

نگاه محبعلی به نقش دولت و نهادهای فرهنگی معطوف می‌شود. او که خود سابقه روزنامه‌نگاری در دهه ۸۰ را دارد و با سازوکار رسانه و فرهنگ آشناست، دیدگاهی شفاف و انتقادی را مطرح می‌کند: «وظیفه دولت این است که مجوز بدهد و بستر را ایجاد کند و اگر قرار است حمایتی مالی صورت گیرد، این بودجه باید در اختیار گروه‌های جوان و دانشجویی قرار گیرد تا فرصت تجربه و آزمون‌وخطا داشته باشند.»

او همچنین از مدیریت فعلی سالن‌های مهم دولتی انتقاد می‌کند: «وضعیت سالن ایرانشهر در دو سال گذشته و رکود عجیبی که روی بهترین سالن نمایش ایران در دوره آقای زاکانی به‌وجود آمد کاملا نشان می‌دهد منظور چیست. همین وضعیت در تماشاخانه «شهر» و «تالار وحدت» هم کم‌وبیش ادامه داشته. در چنین شرایطی، واقعا اگر دولت هیچ کاری نکند، بهتر است.»

جالب اینجاست که با وجود نگاه منفی برخی رسانه‌ها به انیمه «حمله به تایتان» در زمان پخش، نمایش او با مشکل خاصی در زمینه ممیزی مواجه نشده است. محبعلی این موضوع را نشانه‌ای از تغییر زمانه می‌داند و آن را با برخوردهای تند گذشته با پدیده‌هایی مانند «هری‌پاتر» مقایسه می‌کند: «به نظرم دوره‌ آن نگاه‌ها تمام شده؛ مهم این است که ما چقدر کار می‌کنیم و کیفیت کارها چیست.»

modir

Recent Posts

راهبرد صمت برای ناترازیها

مشاور وزیر صنعت و معدن، گفت: تدوین استراتژی توسعه صنعتی و اجرای طرح پرورش هزار…

2 ساعت ago

مأموریت‌های واقعی صنعت با تربیت نسل مدیران محقق می‌شود

مقیمی با تأکید بر اهمیت پرورش مدیران توانمند گفت: تربیت نسل جدید مدیران و بکارگیری…

4 ساعت ago

افت لپارس و انتخاب در ۱۴۰۴

افت لپارس و انتخاب در عملکرد ۸ ماهه بسیار محسوس بود آنهم در شرایطی که…

4 ساعت ago

طرح ملی تربیت هزار مدیر کلید خورد

مدیرعامل سازمان مدیریت صنعتی، از اجرای طرح ملی تربیت مدیران جوان خبر داد؛ طرحی که…

4 ساعت ago

سقوط پسهند و پارتا

برخی شرکت‌های تولیدکننده لاستیک ۸ ماهه عملکردی ضعیف‌تر از میانگین صنعت داشته‌اند و حتی با…

5 ساعت ago

افت عملکرد گروه زراعت

افت عملکرد گروه زراعت در ۸ ماهه ۱۴۰۴ در شرایطی اتفاق افتاده که محصولات غذایی…

5 ساعت ago