یادداشت

بازار سرمایه ایران گرفتار تروماهای ذهنی مدیران

محمد خواجه نصیری: بازار سرمایه ایران در سال‌های اخیر نه تنها با ریسک‌های قابل اندازه‌گیری مواجه بوده، بلکه با پدیده‌ای عمیق‌تر به نام «تروما» دست‌وپنجه نرم می‌کند. بسیاری از مدیران و تصمیم‌سازان، این وضعیت روانی را با واژه‌ی ریسک جایگزین کرده‌اند؛ در حالی که تفاوت بنیادین میان این دو وجود دارد. ریسک، احتمال وقوع حادثه‌ای است که می‌توان آن را سنجید و مدیریت کرد؛ اما تروما، خاطره‌ی حادثه‌ای است که حتی پس از تغییر شرایط واقعی، همچنان بر ذهن و رفتار سایه می‌اندازد.

در دو سال گذشته، شوک‌های سیاسی، تنش‌های دیپلماتیک، جهش‌های ارزی و تصمیمات ناگهانی، ذهن بازار را در حالت دفاعی نگه داشته است. نتیجه‌ی این وضعیت، تصمیم‌های بیش از حد محتاط، واکنش‌های افراطی و بدبینی ساختاری نسبت به آینده بوده است. نکته‌ی مهم آن است که بخش عمده‌ی این تروما در ذهن مدیران و سیاست‌گذاران شکل گرفته و سپس به بازار تسری یافته است. بنابراین نخستین وظیفه‌ی مدیران، درمان تروماهای ذهنی خودشان است؛ چرا که تداوم این وضعیت، بازار را از مسیر طبیعی ارزش‌گذاری دور می‌کند.

 

تروما در روان‌شناسی و بازار

بر اساس راهنمای DSM-5، تروما سه نشانه دارد: بازگشت خاطرات دردناک، پرهیز از تصمیم‌های مشابه و واکنش افراطی به رویدادهای کوچک. تحقیقات مالی رفتاری نیز نشان داده‌اند که بازارها حافظه دارند. پژوهش Malmendier & Nagel (2011) نشان داد افرادی که رکود بزرگ آمریکا را تجربه کرده بودند، حتی دهه‌ها بعد نسبت به ریسک محتاط‌تر عمل کردند. Andrew Lo نیز در نظریه‌ی «بازارهای تطبیقی» تأکید می‌کند که بازار مانند موجود زنده‌ای است که از تجربه‌ها می‌آموزد، اما اگر درد بیش از حد باشد، یادگیری جای خود را به ترس می‌دهد.

بازار ایران امروز دقیقاً در چنین مرحله‌ای قرار دارد. داده‌های بنیادی قوی‌تر شده‌اند، ارزندگی سهام در بسیاری از صنایع آشکار است و ترازنامه‌ها نسبت به گذشته سالم‌ترند؛ اما ذهن‌های گرفتار در تروما هنوز در گذشته زندگی می‌کنند. این تضاد باعث می‌شود با وجود رشد سود شرکت‌ها و کاهش نسبت قیمت به درآمد، همچنان تردید و احتیاط بر فضای بازار غالب باشد.

 

راهکارهای درمان تروما در بازار

درمان تروما سه مرحله دارد: تشخیص، مراقبت و بازپروری. بازار ایران مرحله‌ی نخست را پشت سر گذاشته و همه می‌دانند که وقایع غیرقابل پیش‌بینی، ترس و تردید ایجاد کرده است. اما برای عبور از مرحله‌ی دوم و سوم، چند اقدام ضروری است:

پیش‌بینی‌پذیری سیاست‌ها: بازار بیش از اخبار بد از نااطمینانی می‌ترسد. سیاست پایدار حتی اگر سخت باشد، ضدتروماست.

درمان از بالا به پایین: مدیران باید ترس‌های ذهنی خود را درمان کنند تا اضطراب به تصمیم‌هایشان منتقل نشود.

گفت‌وگو با بازار: شفافیت و توضیح مداوم سیاست‌ها، حافظه‌ی بازار را ترمیم می‌کند.

بازسازی حافظه مثبت: تجربه‌های موفق باید برجسته شوند تا خاطرات منفی کمرنگ شوند.

ثبات در متغیرهای کلان: سیاست‌های پایدار مانند آرام‌بخش سیستم عصبی بازار عمل می‌کنند.

 

آسیب‌های رویکردهای رایج در فضای بازار

افزون بر تروما، برخی رویه‌ها در فضای مجازی و تحلیل‌های عمومی نیز بازار را آسیب‌پذیر کرده‌اند. یکی از این موارد، مفهوم «لیدر بازار» است؛ بازاری متنوع با بیش از ۳۰ صنعت نمی‌تواند به یک سهم یا صنعت خاص گره بخورد. چنین رویکردی مزیت تنوع را از بین می‌برد و بازار را در وضعیت صفر و یک قرار می‌دهد.

از سوی دیگر، تبدیل هر نوسان منفی به سناریوی توطئه، اعتماد سهامداران را تضعیف می‌کند. بازار ارزنده نیازمند پذیرش نوسانات است، نه القای مکرر دست‌های پشت پرده. همچنین دامنه‌ی نوسان، برخلاف تصور رایج، هیچ‌گاه به کمک بازار نیامده و تنها عمق و جذابیت آن را کاهش داده است. تجربه‌ی بازارهای جهانی و رمزارزها نشان می‌دهد که محدودیت‌های مصنوعی، مانع رشد طبیعی بازار می‌شوند.

بازار سرمایه ایران امروز در مرحله‌ی گذار و بازیابی ارزش ذاتی خود قرار دارد. برای رسیدن به این هدف، مدیران باید نخست ترومای ذهنی خود را درمان کنند و سپس با سیاست‌های پایدار، گفت‌وگوی شفاف و بازسازی حافظه مثبت، مسیر بازار را هموار سازند. فعالان بازار نیز باید با رویکردی بالغ و علمی، از تحمیل باورهای شخصی و شایعات پرهیز کنند. بازار سرمایه محیطی علمی و متنوع است؛ ارزش آن در عمق تحلیل و فهم بنیادین نهفته است، نه در محدودیت‌ها و حاشیه‌ها.

 

یخ رکود و اقتصاد دستوری در حال ترک خوردن است

از طرف دیگر یخ رکود و اقتصاد دستوری در حال ترک خوردن است؛ در دل ارقام، نشانه‌های بهار سرمایه به چشم می‌آید. آنچه تاکنون بر بازار گذشته، تنها پایان زمستان بوده است. کافی است به صدای بستان اقتصاد گوش بسپاریم تا آوای بهار سرمایه را بشنویم.

تاریخ بارها نشان داده که بندهای اقتصاد آزاد دیر یا زود زنگ می‌زنند و امروز صدای ترک خوردن این پابندها شنیده می‌شود. حتی سرسخت‌ترین مدافعان اقتصاد شبه‌سوسیالیستی دریافته‌اند که نسخه‌هایشان دیگر رنگی ندارد و ترمز بریده‌ی سیاست‌های رانتی به دیوار خورده است. حجم رانت‌ها از ظرفیت رانت‌خواران فراتر رفته و بسیاری از آن‌ها به زمین افتاده‌اند.

مدافعان اقتصاد دستوری در نهادهایی چون بانک مرکزی و مجلس، همان منجی‌نمایان معیشت مردم، اکنون با کارنامه‌های مردودی و پرده‌های رسوایی یکی پس از دیگری فرو افتاده‌اند. از چای دبش تا بانک آینده، پرده‌ها کنار رفته و آنچه باقی مانده، تلاش بی‌ثمر برای پوشاندن عریانی است. همین وضعیت سبب شده که فشار بر گلوی تولیدکنندگان و سرمایه‌گذاران اندکی کاهش یابد.

در این میان، وزیر اقتصادی که با نگاه تازه و تجربه‌ی جهانی وارد میدان شده، پرده‌ها را کنار زده و دولت را متقاعد کرده است که دیگر برای اقتصاد رانتی پرده‌داری نکند. او اعلام کرده که برنامه دارد پس‌انداز مردم را به سمت بورس هدایت کند؛ تصمیمی که بر پایه محاسبات دقیق و چشم‌انداز سود صنایع گرفته شده است.

 

نشانه‌های تغییر سیاست‌ها آشکار است:

  • ارزهای چندگانه و رانتی به تدریج در حال حذف شدن‌اند و شرکت‌ها محصولات خود را نزدیک به قیمت بازار عرضه می‌کنند.
  • خصوصی‌سازی جدی‌تر دنبال می‌شود؛ دولت از تصدی‌گری پرهزینه بریده و سرمایه‌گذاران خصوصی با اشتیاق به دنبال تصاحب شرکت‌های ارزان هستند.
  • نرخ خوراک و مواد اولیه که سال‌ها بالا کشیده شده بود، دیگر بهانه‌ای برای افزایش ندارد و تنها مسیر کاهش پیش روست.
  • دولت به جای فشار بر شرکت‌ها، درآمد مالیاتی از سود آن‌ها را برگزیده است؛ رویکردی که هم شرکت‌ها را سودده می‌کند و هم دولت را به درآمد پایدار می‌رساند.

سرمایه‌های بزرگ به سوی بازار خواهند آمد، اما باید دانست که آن‌ها معلولند؛ علت اصلی، فعالان همین بازارند که با همت خود زمستان را پشت سر گذاشتند و اگر اراده کنند، می‌توانند صد بهار دیگر برای این بازار بسازند.

در این مسیر، نباید اسیر مرثیه‌سرایی‌ها شد. برخی سخنرانان و صاحبان تریبون، سال‌هاست با ترجیع‌بند «بحران بخش واقعی اقتصاد» بازار را به زوال می‌کشانند. ادبیات آن‌ها تکراری و مستقل از واقعیت‌های بازار است؛ همیشه ریسک را در سقف می‌بینند و رونق را سفته‌بازی می‌نامند. در مقابل، نسل جوان و فعال بازار با تحلیل‌های مستند از صورت‌های مالی و ارزش‌های واقعی شرکت‌ها سخن می‌گویند. آن‌ها فرصت‌ها را می‌بینند، جانانه سرمایه‌گذاری می‌کنند و سال‌ها با همه مشکلات بازار مانده‌اند.

اهالی واقعی بازار باید غم‌نامه‌های تکراری را فراموش کنند و بر تحلیل و امید خود بایستند. در علم مالی، این اعدادند که حرف می‌زنند و سود می‌سازند، نه شعرها. ریسک‌های کلان همیشه بخشی از موسیقی بازارند، اما ملودی اصلی را عملکرد شرکت‌ها و ارزش واقعی آن‌ها می‌سازد. امروز این ملودی زیباست و آکورد ترس دیگر نمی‌تواند آن را خاموش کند.

همان‌طور که نیچه گفته است: «آن‌که چرایی زندگی را یافته باشد، با هر چگونگی خواهد ساخت.» بازار سرمایه نیز چنین است؛ چرایی آن روشن است و چگونگی‌اش را فعالان واقعی خواهند ساخت

modir

Recent Posts

دورنمای آینده انرژی‌های تجدیدپذیر

ایران در حالی به آستانه سال ۲۰۲۶ می‌رسد که با وجود برخورداری از یکی از…

44 دقیقه ago

بورس فراتر از شاخص و وسوسه طلا

بازار سهام ایران در مسیر رشد قرار دارد، اما تحلیل‌های سطحی، شاخص‌های فربه‌شده از تورم…

1 ساعت ago

آغاز پروازهای بین‌المللی از چابهار به مسقط، کراچی و شارجه

سه مسیر جدید پروازی شامل چابهار–مسقط، چابهار–کراچی و چابهار–شارجه از نیمه دی‌ماه توسط شرکت‌های هواپیمایی…

8 ساعت ago

همکاری‌های راهبردی ایران و افغانستان در چابهار

مدیرعامل سازمان منطقه آزاد چابهار در نشست مشترک با سفیر افغانستان بر پیوندهای تاریخی و…

9 ساعت ago

چابهار پلی راهبردی برای پیوند ملت‌ها و اقتصادهای منطقه

سفیر افغانستان در ایران در نشست مشترک با مدیرعامل منطقه آزاد چابهار، بندر چابهار را…

9 ساعت ago

ستاره تلویزیون یا منتقد

یحیوی که روزگاری با «طعم آفتاب» ستاره قاب تلویزیون بود، امروز در صحنه تئاتر از…

10 ساعت ago