تهدید واقعی یا نمایش نمادین

تهدید واقعی یا نمایش نمادین

پیوستن قزاقستان به توافق‌نامه‌های ابراهیم، در ظاهر گامی نمادین در مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل است، اما در بطن خود حامل پیام‌هایی راهبردی برای ایران است؛ از گسترش نفوذ تل‌آویو در مرزهای شمالی گرفته تا بازتعریف نظم منطقه‌ای با محوریت واشنگتن. در برابر این نگاه، برخی تحلیلگران آن را صرفاً یک مانور تبلیغاتی بی‌اثر می‌دانند. اما در هر دو صورت، این تحول تلنگری جدی برای سیاست خارجی ایران است.

به گزارش سرمایه فردا، اعلام رسمی پیوستن قزاقستان به توافق‌نامه‌های ابراهیم، بار دیگر نگاه‌ها را به سمت آسیای مرکزی و نقش ایران در این منطقه حساس جلب کرده است. در حالی‌که دونالد ترامپ از این اقدام به‌عنوان گامی بزرگ در مسیر گسترش عادی‌سازی روابط با اسرائیل یاد می‌کند، برخی تحلیلگران آن را صرفاً یک حرکت نمادین و فاقد اثرگذاری واقعی می‌دانند. با این حال، ورود نخستین کشور آسیای مرکزی به این پیمان، چه از منظر ژئوپلیتیکی و چه از منظر رسانه‌ای، حامل پیام‌هایی است که نمی‌توان نادیده گرفت. در یک سو، تحلیلگران راهبردی هشدار می‌دهند که این تحول می‌تواند آغاز حلقه محاصره ژئوپلیتیکی ایران از شمال باشد؛ به‌ویژه اگر کشورهای دیگری مانند ازبکستان و ترکمنستان نیز به این مسیر بپیوندند. در سوی دیگر، کارشناسانی چون هادی برهانی معتقدند که این اقدام چیزی جز تکرار روابط موجود نیست و نباید آن را تهدیدی واقعی تلقی کرد. اما آنچه مسلم است، ضرورت بازنگری در سیاست همسایگی ایران و تدوین دکترینی فعال برای آسیای مرکزی است—منطقه‌ای که به سرعت در حال تبدیل شدن به زمین بازی تازه‌ای میان آمریکا، اسرائیل، روسیه و چین است. ایران، اگر بخواهد از حاشیه به متن بازگردد، باید دیپلماسی خود را از بیانیه‌محوری به کنش‌گرایی راهبردی ارتقا دهد.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا روز جمعه اعلام کرد که قزاقستان به توافق‌نامه‌های ابراهیم خواهد پیوست تا روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی‌سازی کند. این خبر پس از تماس تلفنی ترامپ با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، و قاسم‌جومارت توکایف، رئیس‌جمهور قزاقستان، در شبکه تروث سوشال منتشر شد. ترامپ نوشت: «مراسم امضای رسمی به‌زودی اعلام می‌شود و کشورهای بیشتری در تلاش برای پیوستن به این باشگاه قدرت هستند.»

 

قزاقستان از قبل روابط کامل دیپلماتیک و اقتصادی با اسرائیل دارد

دولت قزاقستان نیز تأیید کرد که مذاکرات در مرحله نهایی است و این گام را ادامه سیاست خارجی مبتنی بر گفت‌وگو، احترام متقابل و ثبات منطقه‌ای دانست. رویترز گزارش داد که قزاقستان از قبل روابط کامل دیپلماتیک و اقتصادی با اسرائیل دارد، لذا این اقدام عمدتاً نمادین است. با این حال، مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، تأکید کرد که این توافق فراتر از روابط دیپلماتیک، شراکتی اقتصادی ویژه در حوزه‌های مختلف ایجاد می‌کند.

ترامپ روز جمعه در کاخ سفید با توکایف و سران چهار کشور دیگر آسیای مرکزی (قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان) دیدار کرد و اعلام کرد قزاقستان موافقت خود را رسماً اعلام کرده است. او افزود که برخی کشورهای حاضر نیز به‌زودی به توافق‌نامه‌ها می‌پیوندند. این اقدامات در حالی انجام می‌شود که آمریکا تلاش دارد نفوذ خود را در منطقه‌ای که سابقاً تحت سلطه روسیه بود و اکنون مورد توجه چین است، افزایش دهد.

توافق‌نامه‌های ابراهیم در دوره اول ترامپ با میانجی‌گری آمریکا میان اسرائیل و امارات، بحرین و مراکش امضا شد. ترامپ نسبت به پیوستن عربستان سعودی خوش‌بین است، اما ریاض بدون مسیر روشن برای تشکیل کشور فلسطین تمایلی نشان نداده است. محمد بن سلمان ۱۸ نوامبر به کاخ سفید می‌رود. همچنین، جمهوری آذربایجان و ازبکستان که روابط نزدیکی با تل‌آویو دارند، نامزدهای احتمالی پیوستن هستند. ترامپ تأکید کرد: «توافق‌نامه‌های ابراهیم بسیار مورد توجه‌اند و کشورهای مهمی به‌زودی اعلام خواهند شد.»

 

حلقه محاصره اسرائیل به مرزهای شمالی ایران رسید

پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم، هرچند در ظاهر تنها یک گام دیپلماتیک نمادین به شمار می‌رود، اما در عمق خود حامل پیام‌های راهبردی سنگینی برای جمهوری اسلامی ایران است. تا پیش از این، دایره این پیمان به جهان عرب و محور جنوبی ایران محدود بود؛ اکنون با ورود نخستین کشور آسیای مرکزی، حلقه محاصره ژئوپلیتیکی عملاً به مرزهای شمالی ایران رسیده و جغرافیای نفوذ اسرائیل را از خلیج فارس تا دریای خزر گسترش داده است. این تحول، نه تنها یک رویداد دیپلماتیک، بلکه آغاز بازسازی نقشه قدرت در حیاط خلوت سنتی ایران به شمار می‌رود.

ایالات متحده از سال گذشته با احیای چارچوب C5+1، پنج کشور آسیای مرکزی را به کانون تازه‌ای برای مهار نفوذ روسیه و چین تبدیل کرده است. پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم، دقیقاً در این پازل راهبردی جای می‌گیرد؛ اقدامی که اسرائیل را برای نخستین بار به طور غیرمستقیم وارد تعاملات امنیتی، اطلاعاتی و فناورانه آسیای مرکزی می‌کند. همکاری‌های احتمالی در حوزه‌های سایبری، پهپادی، انرژی و کشاورزی پیشرفته، می‌تواند اسرائیل را به شریکی کلیدی برای کشورهای ترک‌زبان تبدیل کند و موازنه قدرت در مرزهای شمالی ایران را به نفع محور آمریکا-اسرائیل-ترکیه تغییر دهد.

 

بسته شدن پنجره فرصت تهران

با توجه به آنچه گفته شد باید هشدار ‌داد که ایران نباید این تحول را صرفاً یک خبر حاشیه‌ای تلقی کند. پیمان ابراهیم دیگر یک پروژه صلح عربی نیست؛ بلکه به سازوکاری برای بازطراحی نظم منطقه‌ای با محوریت واشنگتن و تل‌آویو بدل شده است. ورود قزاقستان، نخستین نشانه از انتقال این روند به حوزه نفوذ مستقیم تهران است و می‌تواند مقدمه‌ای برای پیوستن ازبکستان، ترکمنستان یا حتی جمهوری آذربایجان باشد. چنین زنجیره‌ای، کمربند امنیتی جدیدی از قفقاز تا آسیای مرکزی ایجاد خواهد کرد که ایران را در انزوای ژئوپلیتیکی قرار می‌دهد.

سیاست «همسایگی فعال» که بارها از سوی مقامات ایرانی تکرار شده، اکنون در بوته آزمایش قرار گرفته است. تهران در حالی بیشترین انرژی خود را صرف بحران‌های خاورمیانه – از غزه و یمن تا برجام – کرده، که در شمال کشور آرایش قدرت به سرعت در حال تغییر است. اگر ایران در این عرصه منفعل بماند، هزینه‌های امنیتی جدیدی بر دوشش نهاده خواهد شد: از تضعیف نفوذ در ترکمنستان و تاجیکستان گرفته تا افزایش فشارهای اطلاعاتی و اقتصادی از سوی شرکای تازه اسرائیل.

واقعا ضرورت دارد سیاست خارجی ایران از سطح شعار و بیانیه فراتر رود و به تدوین دکترینی جامع برای آسیای مرکزی بپردازد. این دکترین باید شامل تقویت پیوندهای اقتصادی با قزاقستان و ازبکستان، احیای کریدورهای ترانزیتی شمال-جنوب، گسترش همکاری‌های فرهنگی با جوامع ترک‌زبان و حتی میانجی‌گری فعال میان روسیه و کشورهای منطقه باشد. ایران می‌تواند با بهره‌گیری از موقعیت جغرافیایی و تاریخی خود، مانع از تبدیل شدن آسیای مرکزی به زمین بازی یک‌طرفه آمریکا و اسرائیل شود.

پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم، زنگ خطری است که نشان می‌دهد نظم جدیدی بدون ایران و حتی علیه ایران در حال شکل‌گیری است. تهران باید پیش از بسته شدن پنجره فرصت، سیاست همسایگی را از شمال بازتعریف کند؛ وگرنه حلقه محاصره از جنوب به شمال کامل خواهد شد و هزینه‌های راهبردی آن برای دهه‌ها گریبانگیر کشور خواهد بود.

 

هادی برهانی: پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم، تهدیدی برای ایران نیست

پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم که با تبلیغات رسانه‌ای گسترده از سوی واشنگتن و تل‌آویو همراه شده، در نگاه نخست به نظر می‌رسد گامی تازه در مسیر گسترش عادی‌سازی روابط با اسرائیل باشد. اما هادی برهانی، در گفت‌وگو با هفت صبح اعتقاد دیگری دارد و به باورش، «این تحول بیش از آن‌که معنایی واقعی داشته باشد، یک نمایش سیاسی بی‌جان و تکراری است. به گفته استاد دانشگاه تهران، «اگر واقعاً پیمان ابراهیم از کشورهای عربی آغاز شده و اکنون تا آسیای مرکزی پیشروی کرده بود، آن‌گاه می‌شد از تحول ژئوپولیتیک تازه‌ای سخن گفت. اما وقتی کشوری مانند قزاقستان که دو دهه پیش اسرائیل را به رسمیت شناخته و روابط کامل دیپلماتیک دارد، امروز اعلام می‌کند به پیمان ابراهیم پیوسته، این دیگر چیزی جز یک شوخی بی‌مزه نیست.»

برهانی، که سال‌هاست تحولات خاورمیانه و اسرائیل را در دانشگاه تدریس می‌کند، تاکید دارد که «هدف اصلی پیمان ابراهیم از ابتدا این بود که انزوای اسرائیل را در جهان عرب بشکند. اما وقتی هیچ کشور اسلامی تازه‌ای حاضر به عادی‌سازی روابط نمی‌شود، آمریکا و اسرائیل به سمت کشورهایی می‌روند که از پیش روابط رسمی دارند تا وانمود کنند پیمان هنوز زنده است.»

از منظر تحلیلگر حوزه بین الملل، «این اقدام در واقع نشانه ضعف و رکود این پروژه است، نه موفقیت آن. چون اگر کشوری مانند الجزایر یا دیگر کشورهای عربی به این پیمان می‌پیوست، معنایی داشت. اما قزاقستان یا حتی فردا ترکمنستان، که سال‌هاست با اسرائیل رابطه دارند، چیزی را عوض نمی‌کنند. این دقیقاً مثل آن است که آمریکا امروز بگوید خودش هم به پیمان ابراهیم پیوسته!» کارشناس مسائل غرب آسیا در ادامه تحلیل خود عنوان داشت که «گسترش نمایشی این پیمان بیشتر تلاشی تبلیغاتی برای نشان دادن تداوم نفوذ واشنگتن در منطقه است، آن‌هم در شرایطی که پروژه‌های دیپلماتیک آمریکا در خاورمیانه یکی پس از دیگری با شکست روبه‌رو شده‌اند.»

در برابر تحلیل‌هایی که این اقدام را «زنگ خطر در مرزهای شمالی ایران» می‌دانند، برهانی نگاه آرام‌تر و خوش بینانه تری دارد و در همین راستا تصریح می‌کند که «پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم به خودی خود تهدیدی برای ایران نیست. چون هیچ چیز در روابط قزاقستان و اسرائیل تغییر نکرده. نه توافق امنیتی تازه‌ای امضا شده، نه پایگاهی شکل گرفته، نه توازن منطقه‌ای تغییر یافته است.» استاد داشگاه تهران با اشاره به سابقه روابط میان کشورهای آسیای میانه و اسرائیل یادآور می‌شود که «همه پنج کشور آسیای مرکزی از بدو استقلال، اسرائیل را به رسمیت شناخته‌اند. بنابراین حرف از پیوستن تازه، بیشتر یک بازی رسانه‌ای است تا تغییر واقعی در مناسبات منطقه.»

 

انتقال معادلات امنیتی آذربایجان به آسیای مرکزی

برهانی در ادامه تاکید دارد که «نگرانی‌ها درباره انتقال معادلات امنیتی آذربایجان به آسیای مرکزی نیز باید از واقعیت تفکیک شود. یعنی اگر روزی ترکمنستان یا قزاقستان اجازه حضور نظامی یا اطلاعاتی به اسرائیل بدهند، بله، آن‌وقت مسئله مهمی است. اما امروز چنین چیزی وجود ندارد. نباید هر عنوان و تیتر تبلیغاتی را با تهدید واقعی اشتباه گرفت.» با وجود این، تحلیلگر ارشد مسائل اسرائیل معتقد است که «این رخداد باید تلنگری برای دستگاه سیاست خارجی ایران باشد؛ اینکه ما در آسیای مرکزی و قفقاز صرفاً تماشاگر تحولات باشیم، اشتباه است. ما باید سال‌ها پیش برای حضور فعال‌تر در این منطقه برنامه‌ریزی می‌کردیم و اکنون هم دیر نشده.» برهانی می‌گوید که «آسیای مرکزی برای ایران نه تنها از نظر اقتصادی بلکه از نظر فرهنگی و تمدنی اهمیت بنیادین دارد. این کشورها بخشی از جهان ایرانی تاریخی هستند و روابط مستحکم با آنها می‌تواند از شکل‌گیری ائتلاف‌های موقت و مقطعی علیه ایران جلوگیری کند. راه مقابله با چنین نمایش‌های سیاسی، نه نگرانی و بزرگ‌نمایی، بلکه دیپلماسی فعال و مستمر است.»

در بخش دیگری از گفت‌وگو، این پژوهشگر سیاست خارجی توضیح می‌دهد که «پیمان ابراهیم از زمان آغاز تاکنون هیچ گسترش قابل توجهی نداشته است. در واقع فقط سه کشور عربی یعنی امارات، بحرین و مراکش که البته هنوز هم روابطشان کامل نشده به آن پیوسته‌اند و سودان هم عملاً عقب‌نشینی کرده است. لذا موج دوم پیمان هیچ‌وقت شکل نگرفت.» به گفته او، «توسعه پیمان ابراهیم زمانی معنا دارد که کشوری عرب یا اسلامی که تاکنون اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناخته، موضع خود را تغییر دهد. اما اگر فیلیپین یا قزاقستان بگویند ما هم پیوستیم، فقط یک شعار توخالی است.»

کارشناس حوزه بین‌الملل به نکته اخلاقی و انسانی این ماجرا اشاره و خاطرنشان می کند: «در زمانی که اسرائیل در غزه مرتکب جنایت‌های فجیع علیه غیرنظامیان شده و ده‌ها هزار مسلمان بی‌گناه قربانی شده‌اند، اقدام قزاقستان ولو نمایشی، یک حرکت ناپسند و ناجوانمردانه بود. حتی اگر فقط نمادین باشد، باز هم پیامی اشتباه در زمانی اشتباه فرستاده است.»

با این حال برهانی بار دیگر تصریح کرد که «این مسئله تهدیدی راهبردی علیه ایران محسوب نمی‌شود. تهدید واقعی زمانی است که ما در منطقه حضور مؤثر نداشته باشیم. اگر دیپلماسی ما در آسیای مرکزی فعال و آینده‌نگر باشد، هیچ پیمان ابراهیمی نمی‌تواند علیه ایران کارکرد پیدا کند.» به تعبیر تحلیلگر ارشد مسائل اسرائیل و مدرس دانشگاه، «پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم نه آغاز حلقه حصر ژئوپلیتیک علیه ایران، بلکه نشانه‌ای از فرسودگی و بی‌نفسی این پیمان است». او معتقد است که «باید نگرانی‌ها را از حاشیه‌ها جدا کرده و بر اصلاح سیاست منطقه‌ای ایران متمرکز شد»؛ جایی که به گفته او، «تهدید واقعی از بی‌توجهی ما آغاز می‌شود، نه از پیمان ابراهیم.»

دیدگاهتان را بنویسید