اصول سرمایه گذاری در بازار سهام
اصول سرمایه گذاری در بازار سهام

اصول سرمایه گذاری در بازار سهام باید با نگاه بلندمدت باشد. در غیر اینصورت با خبری مانند ترور و تنش زیان خواهید دید. چراکه سفته بازار و نوسانگیرها رانت دارند.

شاید بتوان گفت تا قبل از نگارش کتاب «سرمایه گذار هوشمند» (Intelligent Investor) توسط بنجامین گراهام در سال ۱۹۴۹، سرمایه گذاری در بازار سهام بیشتر شبیه یک فعالیت قمارگونه از جنس خرید بلیط بخت آزمایی بود. وارن بافت وقتی که در دهه ۵۰ میلادی این اثر را مطالعه کرد آن را «کتاب مقدس سرمایه گذاری» نامید.

در ادامه بخشهایی از آموزه های کتاب را مرور کنیم:

۱- سرمایه گذار کسی است که معتقد است در بلند مدت قیمت سهام از عملکرد بنیادی شرکتها پیروی می کند. سفته باز کسی است که بر اساس اینکه قیمت بالا یا پایین می رود معامله می کند. سفته باز بودن آسان است چون عملا باید فقط مثل دیگران رفتار کرد: وقتی قیمت بالا می رود باید خرید و وقتی پایین می آید باید فروخت.

۲- سفته بازها اغلب هوشمند به نظر می رسند چون در حال توجیه کاری هستند که همه می کنند اما سرمایه گذاران باید آماده باشند که بیشتر اوقات احمق به نظر برسند چون کاری را بر خلاف بقیه انجام می دهند.

۳- سوال ذهنی سفته بازان این است : وضعیت قیمتها امروز چگونه است؟ بازار بالا بوده یا پایین ؟ پرسش سرمایه گذاران اما این است : سهام چقدر ارزان یا گران است؟

۴- در هر سرمایه گذاری در بازار سهام اول نگاهتان به سمت پایین باشد نه بالا. یعنی روی ارزیابی خطر افت متمرکز شوید نه پتانسیل رشد. اگر بتوانید سهامی را تشخیص دهید که احتمال افت کمی داشته باشد، رشد آن در نهایت به دنبال خواهد آمد. وقتی بخرید که شهودتان می گوید احتمال افت (Downside) سهم بسیار کم است.

۵- سرمایه گذاری هنر فرار از زیان هاست. عملکرد بلند مدت هر سرمایه گذار بیشتر به تعداد فرارهای موفق از موقعیت های بازنده بستگی دارد تا کسب موقعیت های برنده.

۶- یک سرمایه گذار که هدفش کسب بازدهی بیشتر نسبت به شاخص باشد (ایجاد آلفا) وقتی سهام می خرد که فرصت های سرمایه گذاری «متعدد» و «جذاب» باشد؛ وقتی این دو شرط برقرار نباشد الزامی به خرید نمی بیند.

ریسک سرمایه گذاری در بازار سهام

۷- در سرمایه گذاری در بازار سهام زمانهای زیادی هست که بهترین کار، هیچ کار نکردن است! اما مدیران سرمایه گذاری در وال استریت بخاطر فشار رقبا و پاسخگویی به مشتریان در کوتاه مدت همیشه لازم است که کاری بکنند. این یک افسانه است که می گویند مردم به مدیر سرمایه گذاری پول نداده اند تا در وجه نقد نگه داری کند. واقعیت این است که مردم به آنها پول داده اند که بازدهی بهتر ایجاد کنند.

۸- از سوگیری وال استریت (Wall Street Bias) آگاه باشید. اگر از هر مدیر سرمایه گذاری در مورد چشم انداز بورس بپرسید هیچ گاه به شما نخواهد گفت که بازار پایین خواهد رفت! زیرا آنها پول خود را از محل کارمزد بر پولی که شما در اختیار آنها می گذارید به دست می آورند.

۹- بازار سهام در بلند مدت یک ترازو و در کوتاه مدت یک صندوق رای گیری است.

در بلند مدت، بازار وزن درست هر سهم را مشخص می کند اما در کوتاه مدت نوسان احوالات فعالان بازار، روند قیمت را تعیین می کند. اولی (ارزش ذاتی) قابل محاسبه و دومی قابل پیش بینی نیست.

۱۰- فرض کنید خانه ای به قیمت یک میلیون دلار خریده اید. اگر یک هفته بعد کسی در بزند و بگوید آیا خانه را ۷۰۰ هزار دلار می  فروشید به او چه می گویید؟

اگر بگوید ۱٫۵ میلیون دلار چطور؟ در دنیای املاک این اتفاق نادر است اما در بازار سهام هر روز دیگران درب اتاق شما را می زنند تا بگویند که ما فکر می کنیم ارزش دارایی شما اینقدر هست و پیشنهاد می دهند که یا از آنها بخرید یا بفروشید. در موارد  اندک پیشنهادها منطقی اما اکثر اوقات احمقانه است!

سرمایه گذار عاقل هر روز با پیشنهادات سر و کله نمی زند بلکه صرفا وقتی پیشنهاد بالاتر از ارزشی که برای دارایی خود قائل است دریافت کند تصمیم به فروش می گیرد و وقتی خیلی از آنچه می اندیشد ارزان تر پیشنهاد می شود، می خرد. در بقیه اوقات نسبت به سر و صدای هر روزۀ بازار سهام بی تفاوت می ماند.

اصول سرمایه گذاری در بازار سهام باید با نگاه بلندمدت باشد. در غیر اینصورت با خبری مانند ترور و تنش زیان خواهید دید. چراکه سفته بازار و نوسانگیرها رانت دارند.